بررسی آثار و پيامدهاي برجام در رژيم آخوندي

بررسی آثار و پيامدهاي برجام در رژيم آخوندي

تاریخ ایجاد در 22 ارديبهشت 1395

در برنامه ارتباط مستقیم سیمای آزادی در 19 اردیبهشت 95 «آثار و پيامدهاي برجم در رژيم آخوندي» را با میهمانان برنامه هادی روشن‌روان و مجید حریری جایگاه بمب هسته‌ای در استراتژی بقای رژیم، چرا نظام ولایت‌فقیه برجام را پذیرفت. نقش مجاهدین در تحمیل  برجام به رژیم، تفسیر دوباند رژیم از برجام …. موردبررسی قرار گرفت. ازجمله در این برنامه مطرح شد:
سؤال:  چرا رژيم سالیان دنبال بمب اتمی بود و چه شد که پاي توافق هسته‌ای با بقول معروف جام زهر آمد؟
پاسخ: خمینی دجال که انقلاب مردم ایران را به سرقت برد، حفظ نظامش را در سرکوب و قلع و قم نیروهای انقلابی و مردم در داخل و صدور تروریسم و دخالت در کشورها در خارج بنا نهاد، چنانکه همین روزها که صحبت از 2 میلیارد دلار برای قربانیان ترور تفنگداران آمریکائی در بیروت در آمریکا است مربوط به این خط است که همین سردمداران فعلی از دو جناح هم در اجرا و برنامه‌ریزی و هم تبلیغ آن دست داشتند. و در کنار این تروریسم گسترد جنگ ضد میهنی را پیش برد که ارتش آزادی‌بخش به‌عنوان عامل ایرانی آن را به شکست واداشت. از سال 1363 مشخصاً دست‌یابی به سلاح هسته‌ای به‌عنوان چتر سرکوب و تروریسم در دستور سپاه قرار گرفت و با شکست در جنگ ضد میهنی دستیابی به سلاح اتمی به‌عنوان یک استراتژی حفظ نظام در دستور قرار گرفت همان‌طور که رفسنجانی اخیر فاش کرد شخص خامنه‌ای با عبدالقادر خان پدر اتمی پاکستان تلاش برای ملاقات مستقیم داشت.
درواقع ولایت‌فقیه در یک مثلث سرکوب داخلی، ترور و دخالت خارجی با چتر بمب هسته‌ای استراتژی حفظ نظام خودش را بنا نهاد. رفسنجانی خود را پدر بمب اتمی ایران می‌نامد و درحالی‌که در تبلیغات بیرونی دولت خود را سازندگی لقب می‌دهد ولی در درون رژیم به‌عنوان دولت هسته‌ای نام آن را معرفی می‌کند. رفسنجاني تلاش گسترده‌ای كرد كه هرچه سریع‌تر به سلاح اتمي دست يابد. در اين رابطه سال 1368 استراتژي دفاع پيشگيرانه را در شورای عالی امنيت رژيم تصويب شد. که در آن حسن روحانی دبیر و نماینده خامنه‌ای شورای امنیت بود اين استراتژي بر سه‌پایه زير استوار بود :

  • توانائي براي تحمل تلفات بزرگ در جنگ‌های درازمدت
    ·        يك زرادخانه عظيم حاوي موشک‌های ميان برد و دوربرد براي جبران ضعف‌های كشور در برابر عمليات هوائي
    ·        يك زرادخانه هسته‌اي براي بازدارندگي قدرت‌های بزرگ ازجمله امريكا
    رفسنجانی که تلاش زیادی داشت زودتر به بمب هسته‌ای دست یابد به خرید سه بمب از قزاقستان در سال 1371 اقدام و قرارداد خرید هم امضا شد که آقای محدثین آن را در آمریکا افشا کرد و این معامله عقیم ماند اگر این افشاگری نبود رژیم 24 سال قبل دارای سلاح اتمی شده بود
    از افتخارات بزرگ خاتمی هم این است که می‌گوید 65 درصد اتمی در زمان او تکمیل‌شده و به‌ویژه صنعتی شدن آن‌که در سال 1378 ساخت نطنز و اراک …. را تصویب کردند. که مجاهدین در مرداد سال 81 آن را افشا نمودند
    احمدی‌نژاد هم که بی دنده و ترمز دنبال بمب هسته‌ای بود.
    در یک‌کلام بمب هسته‌ای به‌عنوان رأس هرم بقای نظام ولایت‌فقیه را کل نظام و در تمامی دولت‌های این ولی‌فقیه از رفسنجانی تا روحانی دنبال می‌کردند
    افشاگری‌های مستمر مجاهدین در این سالیان جامعه بین‌المللی را بر آن داشت که مانع از رسیدن به بمب هسته‌ای بشود. علیرغم تمام مماشات و امتیاز دادن‌های غرب به رژیم در سالیان گذشته، ولی رسیدن به بمب هسته‌ای در دست نظام تروریست، مرز سرخ محسوب می‌شد، لذا قطعنامه‌های شورای امنیت آن‌هم در فصل هفتم و بند 41 تهدید جدی برای بقای نظام را مطرح کرد که همراه با تحریم‌های سنگین بود. لذا خامنه‌ای، رفسنجانی، روحانی و کل نظام وقتی پای برجام آمدند که دیگر این سلاح استراتژیک با افشاگری‌های مجاهدین به یک تهدید برای بقای نظام تبدیل‌شده بود. روحانی در سمنان اخیراً صراحتاً گفت: « رئیس‌جمهور فرانسه در سال 91 به‌عنوان یک کشور بزرگ اعلام کرده بود که 5 کشور قدرتمند جهان باهم به‌اتفاق رسیده‌اند که باید با (نظام) ایران بجنگند، اما سر زمان آن بحث دارند؛ وقتی مقامی رسمی چنین چیزی را می‌گوید، یعنی تا مرز خطر پیش رفته‌ایم.» جدی شدن این تهدید در کنار وحشت خامنه‌ای بقول خودشان از «شورش گرسنگان» قیام به خاطر تحریم‌ها بود که خامنه‌ای را قبل از ریاست جمهوری روحانی پای مذاکره باواسطه کشور عمان برد.
    بنابراین اتمی به خاطر حفظ نظام بود و مذاکره نیز به خاطر تبدیل‌شدن این عامل حفظ نظام به تهدید نظام با افشاگری‌های مجاهدین نظام (خامنه‌ای و رفسنجانی ….) پای امضای برجام آورد
    سؤال: با تصويري كه از اجبار ولی‌فقیه به آمدن پاي توافق هسته‌ای ترسيم كرديد و دل‌نگرانی‌های خامنه‌ای را بازگو كرديد خوب است كه به اين موضوع هم در وجوه مختلف بپردازيم كه اين دل‌نگرانی‌ها چند ماه بعد از اجرايي شدن برجام چه وضعيتي دارد يعني به‌عنوان‌مثال در همين پهنه اصلي كه موضوع تحریم‌ها و مقابله با بحران اقتصادي بود رژيم چه بدست آورد؟ آيا موقعيتش در پهنه داخلي و بین‌المللی تغييري كرده ؟
    از موضوع گزینه نظامی که روحانی و ظریف به‌عنوان بزرگ‌ترین دست آورد برجام مطرح می‌کنند و به همین دلیل آن را فتح و الفتوح می‌خوانند، بگذریم، نگرانی هر دو جناح و به‌ویژه خامنه‌ای از قیام یا بقول خودشان شورش پابرهنه‌ها بود و دو جناح روی اینکه با برجام تحریم برداشته می‌شود، حساب بازکرده بودند. ولی الآن که سه ماه از اجرای برجام گذشته چنانکه جان کری اخیراً افشا کرد فقط از پول‌های بلوکه‌شده که حتی رقم 100 و 150 میلیارد دلار هم از آن نام بردند گفته فقط 3 میلیارد آزادشده است و علیرغم اینکه هرروز باند روحانی اعلام می‌کند که هیئت جدید از بازرگانان به ایران آمدند و مسافرت‌های مقامات کشورها ذکر می‌کنند، تاکنون به هیچ سرمایه‌گذاری منجر نشده و به‌قرار داد تبدیل نشده است. ولی الله سیف که به‌صراحت گفت که برجام تاکنون از برای ما رژیم هیچ نداشته است
    رژیم از جامعه حدود 80 میلیونی ایران فقط 23 میلیون در آمار شاغل یا خواهان کار معرفی می‌کند و بعدازاین 23 میلیون می‌گوید که 11 درصد بیکارند (در این ارزیابی حتی در هفته یک ساعت کاردارند را نیز شاغل حساب می‌کند) این در حالی است که وزیر کار در گزارش محرمانه به خامنه‌ای 40 میلیون بیکار اعلام کرده است. با وضعیت اقتصادی و به‌ویژه بحران بیکاری خامنه‌ای از انفجار اجتماعی وحشت دارد و هرروز ناله سر می‌دهد که چرا تعهدات طرف مقابل در کاغذها مانده است و هیچ‌کدام ماده نمی‌شود
    اما چرا علیرغم اینکه سانتریفیوژهای نطنز و فردو را اوراق کردند و قلب راکتور اراک را درآورده و سیمان ریختند، چرا تحریم‌ها برداشته نمی‌شود و تا آن اندازه‌ای هم که لغو شده کسی وارد سرمایه‌گذاری با رژیم نمی‌شوند؟ سه دلیل مشخص دارد:
    1.     در گزارشی که وزارت خارجه رژیم در 26 فروردین 95 به کمیسیون برجام مجلس رژیم داد به‌صراحت علت این عدم سرمایه‌گذاری را بی‌ثباتی رژیم و بی آیندگی آن ذکر کرد.  چند جمله از این گزارش بخوانم:
    بزرگ‌ترین مشکل و چالشی که برجام با آن مواجه است یک فضای اعتمادبخش و اطمینان‌ساز در کشور برای طرف‌های خارجی است. تقریباً تمامی بانک‌ها، شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی که از آن‌ها انتظار بازگشت به فضای قبل از تحریم و تعامل و همکاری اقتصادی با ایران می‌رود، متعلق به بخش خصوصی هستند و با منطق اقتصادی نه به دستور دولت‌های خود وارد تعاملات اقتصادی می‌شوند. تا یک بنگاه اقتصادی به این جمع‌بندی نرسد که بازار هدف محیط امنی برای سرمایه‌گذاری، تجارت و کلاً هرگونه همکاری اقتصادی است مسلماً نه اقدام به سرمایه‌گذاری می‌نماید نه انتقال فناوری می‌کند نه وارد پروژه‌های بزرگ می‌شوند. و حداکثر به تجارت کوتاه‌مدت و در سطح پایین بسنده خواهد کرد. در فضای پرآشوب خاورمیانه و در فضای پرتردید نسبت به میزان پایبندی همه طرف‌ها به برجام بنگاه‌هایی که پیش و بیش از هر چیز به دنبال منافع اقتصادی هستند و چنانچه کوچک‌ترین تردیدی نسبت به امنیت و سلامت فضایی که می‌خواهند بدان وارد شوند، داشته باشند، درنگ خواهند کرد.
    2.     در طول مذاکرات رژیم اصرار داشت که فقط در مورد اتمی مذاکره شود و روی تروریسم و دخالت در کشورها و حقوق بشر نروند، بنابراین در برجام فقط تحریم‌های هسته‌ای قرار شد تعلیق شود. تحریم‌ها که به خاطر تروریسم و هم در نقض حقوق بشر وجود دارد، لغو نشده است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها که این روزهای خامنه‌ای و باندش آه و ناله می‌کنند معاملات دلاری است. بنابراین بانک‌های برای قراردادهای بزرگ که راه به دلار می‌برد حاضر به رابطه با رژیم نیستند
    3.     اقتصاد رژیم اساساً دست سپاه پاسداران است که در  لیست تروریستی است و هر معامله و سرمایه‌گذاری به نحوی راه به معامله با سپاه می‌برد که سرمایه‌داران و بانک‌ها به خاطر تحریم آمریکا حاضر نیستند
    بنابراین خامنه‌ای که جام زهر را سر کشیده و رأس نظام این روزها به سطح سر یک جناح پائین کشیده شده نتوانسته از تهدید قیام چیز کم کند
    ازلحاظ انزوای بین‌المللی در شرایط کنونی رژیم در انزوای بی‌سابقه 37 ساله خودش در منطقه است اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی با اجماع او را منزوی کرده‌اند. در سطح بین‌المللی هم که هرروز شاهد محکومیت‌های حقوق بشری، موشکی و دخالت در کشورها هستیمسؤال: ازنظر  وضعيت دروني و انسجام دروني خود رژيم و موقعيت شخص ولی‌فقیه وضعيت از چه قرار است؟
    پاسخ: وحشت خامنه‌ای بعد از شکستن طلسم ولایتش در قیام 88 از دوقطبی شدن نظامش بود. چنانکه در شهریور 93 در هفته دولت در دیدار با دولت روحانی به‌صراحت گفت «جناح‌بندی سیاسی اشکالی ندارد ولی جامعه را نباید به دو قطب تبدیل کرد.» اما دو ماه بعد از برجام در سخنرانی‌اش در اول فروردین 95 در مشهد به‌عنوان سر یک‌قطب نظام در مقابل قطب دیگر ظاهر شد و صورت‌مسئله دعوای دو قطب را باز کرد. یعنی برجام شقه درونی را به بلوغ دوقطبی شدن نظام بالغ کرد و همین دوقطبی شدن باعث شده که هرروز توی سر این ولی‌فقیه بزنند خامنه‌ای تا آنجا افت کرده که حتی ناچار است روی زبان انگلیسی هم خودش برود و بدتر اینکه بلافاصله روحانی 180 درجه خلاف آن را بگوید و ازآنجاکه نظام ولایت‌فقیه است درعین‌حال باید مجیز او را بگویند درنتیجه هرروز توی سر کل نظام می‌خورد
    باند خامنه‌ای و دلواپسان بعد از فرجام فریاد و فغان برداشته‌اند که برجام نتیجه خیانت باند رفسنجانی روحانی است که «اسب زین کرده» را دادیم و «افسار پاره» تحویل گرفتیم. «دور غلتان» دادیم و «آب‌نبات» گرفتیم. ولی ازآنجاکه بقول معروف ویرگول‌های این برجام با تائید خامنه‌ای بوده همین فغان و فریاد توی سرخود خامنه‌ای می‌خورد لذا ناچار می‌شود آخوند احمد خاتمی را به نماز جمعه بفرستد که دم از اعتدال بزند و بگوید به برجام خیانت مگوئید. و برجام را فتح الفتوح نخوانید
    دعوا بر سر چیست؟ خامنه‌ای در بحران و بن‌بست نظام راه را در تهاجم در همان دستگاه قبلی یعنی سرکوب بیشتر و تروریسم و دخالت خارجی می‌دهد که الزام آن تقویت هرچه بیشتر سپاه از هر نظر است درحالی‌که باند دیگر نجات از بن‌بست برای بقای ولایت‌فقیه را در ادامه برجام می‌دانند و خواهان به وارد برجام 2 و 3 و 4 هستند
    واقعیت این است وضعیت امروز جامعه حاصل نظام ولایت‌فقیه است، که 1000 میلیارد دلار مخارج جنگ ضد میهنی 700 میلیارد مخارج هسته‌ای و با مخارج سنگین 100 میلیارد دلاری دخالت در کشورهای دیگر بعلاوه اختلاس‌های میلیاردی که هر دو جناح امروز نوکی از کوه یخ را در تضادهایشان افشا می‌کنند. لذا هر دو جناح که خواهان حفظ نظام ولایت‌فقیه هستند علیه مردم بوده و
    سؤال: بالاخره جداي از مواضع باندها و جنگ و جدالي كه روزانه شاهد آن هستيم، حرف خود خامنه‌ای بر سر برجام چيست؟ آيا می‌خواهد در مسيري كه تاکنون آمده و زهر اتمي رو خورده و به برجام تن داده ادامه بده ؟يا مسير ديگری دارد؟ و چطور؟
    درحالی‌که سراپای رژیم براثر جنگ‌ودعوای دو باند متخاصم به خاطر این موضوع به تلاطم افتاده است، علی خامنه‌ای که مسئول اول تا آخر این قضیه و تمام بحران‌ها و مصائب گریبان گیر رژیم است، جز آه و ناله قادر به نشان دادن واکنش دیگری نیست و توان موضع‌گیری جدی را ندارد. زیرا نه می‌تواند یکی از دو باند را متهم کند و نه می‌تواند مثل دلواپس‌ها بگوید باید میز برجام را فسخ کرد. چرا به‌خوبی می‌داند که این به‌منزله خودکشی است. دشنام دادن به آمریکا هم مسئله‌ای از او حل نمی‌کند.
    واقعیت این است که برگشت و عقب‌نشینی از برجام مطلقاً امکان ندارد، نه به لحاظ سیاسی و نه مقدم بر آن به لحاظ عملی. زیرا مگر امکان دارد اورانیوم‌های اکسیدشده یا آنچه را که به خارج کشور فرستاده‌شده برگرداند؟ مگر بازگرداندن قلب رآکتور اراک به محل قبلی‌اش امکان‌پذیر است؟ تازه اگر به فرض محال این‌ها هم عملی باشد، با خفگی اقتصادی و با قطعنامه شورای امنیت و مکانیسم ماشه و در دستور قرار گرفتن اقدام نظامی چه خواهد کرد؟ بنابراین هیچ نوع عقب‌نشینی و دور زدنی متصور نیست و این طاس لغزنده یا به تعبیر خود رژیم باتلاقی است که رژیم در آن افتاده و خلاصی از آن نخواهد یافت.
    ذخایر استراتژیک بعد از اتمی در صدور تروریسم و دخالت در کشورها هم به انتها رسیده است و با اوج‌گیری مقاومت که این روزها در تمامی ایران که شاخص مهم آن زندان‌ها است مواجه است یعنی استراتژیک رعب و ترس علیرغم افشای سرکوب در حال پایان است. درعین‌حال خامنه‌ای تمام بقای خود را در سپاه به‌عنوان عامل سرکوب می‌بیند بنابراین به‌سادگی نمی‌خواهد جام زهرهای برجام 2 و 3 و 4 را بخورد. بنابراین در بن‌بست کامل است و جام زهر بخورد و چه نخورد در گرداب سرنگونی است.
    ایران اسرار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *