رژیم و برجام اروپایی

بحث برجام اروپایی یا برجام ۲ و ۳ یا بسته اروپا هم‌چنان در رژیم فعال است. به‌ویژه در آستانه سفر روحانی به نیویورک. اما چرا؟ بسته اروپایی چه گرهی از مشکلات نظام باز می‌کند؟ و مهم‌تر آن‌که، چقدر امکان عملی شدن برجام اروپایی وجود دارد؟

آیا رژیم هنوز به این‌که اروپا بتواند آن‌را از تنگنای کنونی در رابطه با برجام خارج کند، امید بسته است؟

شواهد نشان می‌دهند هنوز عده‌یی در نظام هستند که امید دارند شاید اروپا بتواند برجام را نجات دهد.

طیف دخیل‌بستگان به امام‌زاده اروپایی

برای نمونه کمال خرازی، گماشته خامنه‌ای در رأس نهاد موسوم به شورای راهبردی روابط خارجی، می‌گوید: «امیدواریم بسته اروپا حقوق ایران را تضمین کند».

یا وقتی عراقچی می‌گوید: «اروپا نباید در نجات برجام تعلل کند» به شنونده می‌رساند که برای حل این ابرچالش، رژیم دل به اروپا بسته است.

البته اینها یک طیف هستند که بیشتر از باند روحانی‌اند، اما در باند خامنه‌ای هم هستند کسانی که به بسته اروپایی و در مجموع به رابطه با اروپا برای نجات برجام دل بستند در حالی که ممکن است خیلی صریح این آرزو را به زبان نیاورند.

آن که محتاج‌تر است، بیشتر می‌پردازد!

درست است که اروپا واقعاً خواهان حفظ برجام است. اما برای چه هدفی؟ صرفاً منافع اقتصادی. وقتی این منافع اقتصادی با منافع اقتصادی بزرگتر در تضاد قرار بگیرد یعنی منافعی که اروپا در رابطه با آمریکا دارد، روشن است که انتخاب اروپا چه خواهد بود. از بین رژیم و اروپا این رژیم است که نیازمند حفظ اروپا در برجام است و این نیاز بسیار برای رژیم حیاتی است. اما رژیم در تبلیغات رسمی‌اش مدعی می‌شود این اروپاست که برای حفظ برجام نیازمند رژیم است. همین چند روز پیش ظریف در مصاحبه با اشپیگل گفته بود اگر اروپا به تعهداتش عمل نکند ما غنی‌سازی را شروع می‌کنیم.

اما فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع، فضایی متفاوت با وزیر خارجه آخوندها نشان می‌داد و روز دوشنبه ۲۶شهریور گفت: «اتحادیه اروپا حتی برای اعمال برخی اقدامات در راستای برجام صرفاً سود خودشان را مدنظر قرار می‌دهد»!

بعد هم توضیح می‌دهد که همین اقدامات قاره سبز اصلاً قابل اعتماد نیست، نیازهای رژیم را برآورده نمی‌کند و در نهایت هم در پاسخ به این سؤال که «آیا اروپا در زمین ترامپ بازی می‌کند» حرف نهایی را می‌زند که اروپا بین رژیم و آمریکا تماماً در زمین آمریکا خواهد بود.

جنبه حیاتی برجام برای رژیم

برجام برای رژیم جنبه استراتژیک و حیاتی دارد. اگر به نقطه‌ای که خامنه‌ای تصمیم گرفت پای برجام بیاید نگاه کنیم، این وضعیت به‌خوبی روشن می‌شود.

در بهمن ۱۳۹۰ آمریکا، رژیم را تحریم بانکی و نفتی کرد از این نقطه، شرایط برای رژیم آن‌چنان سخت شد که خودشان در رسانه‌های نظام از آن وضعیت با عنوان «خفگی اقتصادی» نام بردند.

آنجا بود که خامنه‌ای که سالهای سال تأکید می‌کرد یک گام از پروژه اتمی عقب نمی‌نشینیم، یکباره در سال ۹۲ گفت «نرمش قهرمانانه» و خودشان گفتند که «بر روی زانوان خونین پشت میز مذاکره رفتیم». مذاکره‌ای که به برجام ختم شد. پس برجام برای رژیم نجات از «خفگی اقتصادی» بود.

الان هم که آمریکا از برجام خارج شده و تمامی تحریمهای ثانویه در حال بازگشت است و یک ماه و ۱۸روز دیگر تمامی تحریمهای نفتی و بانکی هم برمی‌گردد، رژیم با شتاب دارد به مرحله «خفگی اقتصادی» وارد می‌شود.

البته به‌گفته رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آمریکا حتی این‌بار تحریم‌ها از سال ۹۰ هم بسیار سنگین‌تر خواهد بود. یک قلم تحریم‌های کاتسا هم به آن افزوده شده است.

پس وقتی به این صحنه نگاه می‌کنیم، یک طرف اروپا را داریم که برای سود و منفعت اقتصادی در پی حفظ برجام است، یک طرف رژیم که برای نجات از «خفگی اقتصادی» برجام را می‌خواهد.

پس روشن است که طرفی که نیازمند دیگری است، رژیم است.

چرا ظریف گاهی «خارج» می‌زند؟

بنابراین، آن تهدید ظریف که حرف دلواپسان نظام هم هست، تنها یک تهدید بی‌پایه برای فشار روی طرف مقابل و همچنین برای مصرف داخلی (و حفظ روحیه ریزشی‌های نظام) است.

اگر به صحبتهای ظریف هم دقت کنیم می‌بینیم برای این‌که یک وقت برجام به‌خاطر این تهدیدش در معرض خطر قرار نگیرد، تأکید می‌کند این اقدامش (احتمال افزایش غنی‌سازی) «در بند ۳۶ توافق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت آورده شده که به نظام اجازه می‌دهد بدون خروج از برجام سطح پایبندی خود را کاهش دهد».

یعنی دارد می‌گوید فکر نکنید ما فکر خروج از برجام را در سر داریم. پس روشن است طرفی که به‌شدت به حفظ برجام نیازمند است، رژیم است و این حرفها هم مانور سیاسی ا‌ست که در «کنه» خود، همین نیازمندی را نشان می‌دهد.

نفت در برابر کالا!

اروپا یک راه‌حل روی میز گذاشته و گفته است «نفت در برابر کالا»! آیا این راه‌حل مشکل رژیم را حل نمی‌کند؟

اگر این بورس مبادلاتی تأسیس شود، می‌تواند داد و ستد مالی میان شرکتهای اروپایی و ایرانی را به نوعی سامان دهد. به این ترتیب که برای نمونه اگر رژیم به فرانسه نفت صادر کند، در ازای آن از بورس یادشده حق خریدی دریافت می‌کند که به‌واسطه‌ٔ آن می‌تواند فرضا از شرکتهای متوسط انگلیسی جنس بخرد و به این صورت موضوع انتقال پول از فرانسه به ایران و از ایران به انگلیس منتفی می‌شود و فرانسه پولی را که قرار است به رژیم بپردازد، به انگلیس می‌پردازد.

گفته می‌شود که این ایده از فرانسه بوده است، اما از همان آغاز طرح آن، بریتانیا و آلمان نیز در جریان قرار گرفته‌اند.

اکنون اگر به این ساز و کار دقت کنیم، می‌بینیم که هیچ پولی به دست رژیم نمی‌رسد. حتی یک دلار.

آنچه می‌رسد تنها کالاست.

چند ملاحظه در مورد پروژه «نفت در برابر کالا»

اول: همین طرح هم در صورتی اجرا خواهد شد که رژیم به شروط اروپا (توقف پروژه موشکی و توقف در دخالت منطقه و…) تن دهد.

دوم: حتی اگر این طرح اجرا شود، معلوم نیست کدام شرکت حاضر به خرید نفت رژیم خواهد شد، با توجه به ریسک بسیار بالای تحریم شدن توسط آمریکا.

این را هم باید در نظر داشت که حتی اروپا هم نتوانست بزرگترین بانک سرمایه‌گذاری خود را راضی کند که با رژیم وارد معامله شود.

حتی مماشاتگر دوآتشه‌ای مانند خاویر سولانا، رئیس پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم اخیراً وارد شد و گفت: «اروپا هیچ چاره‌یی جز تبعیت از تحریمهای آمریکا ندارد»!

سوم: حتی اگر این چرخه راه بیفتد، مگر مسأله اول رژیم از فروش نفت و درآمد آن، کالا و غذاست؟

اصلی‌ترین محل هزینه رژیم، تغذیه مزدوران خارجی‌اش مثل حزب‌الشیطان و حوثی‌ها و… است. گواه این هم همین که تا امروز با توجه به خطر جدی اف.ای.تی.اف نتوانستند آن‌ را امضا کنند.

به همین علت امروز دهقانی، معاون کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع، در رابطه با همین طرح اروپا با ناامیدی گفت: «هدف اصلی ما از امضای برجام برداشته‌شدن تحریم‌ها آن هم در جهت تأمین منافع ملی و برقراری روابط باثبات تجاریـبازرگانی، پولی و مالی با دنیا بود»!

همین‌جا باید روی «روابط پولیـمالی» دقت کرد! یعنی پاشنه آشیل آخوندها.

همین شخص بعد هم تأکید کرد که برای همین هیچ امیدی به اروپا هم نیست.

واقعیت‌های آن سوی ملاحظات

این ملاحظات در شرایطی‌ خودنمایی می‌کنند که طی یک ماه آینده، قطار رژیم خواهی نخواهی به ۳ایستگاه خواهد رسید:

۱. جلسه شورای امنیت درباره رژیم به ریاست شخص دونالد ترامپ(۴مهر)

۲. پایان اولتیماتوم نهاد اف.ای.تی.اف به رژیم(۹مهر)

۳. بازگشت مرحله دوم تحریمها(نفتی و بانکی)(۱۳آبان)

در بسته اروپایی چه چیزی برای رژیم وجود دارد که به فرض تحقق بتواند از رژیم در برابر این توفانهای شدید حفاظت کند؟

تازه رژیم برای دست‌یابی به بسته اروپایی باید به شروط آن که دست برداشتن از برنامهٔ موشکی، دخالتهای منطقه‌یی و بازرسی‌های سرزده آژانس از هر محل است هم تن بدهد!

بی ملاحظه قیام

تمامی این ملاحظات البته در ظرف «قیام» کیفیت دیگری به خود می‌گیرند:

باید اذعان کرد قطار رژیم در میسر مرگباری حرکت می‌کند، مسیری که با یک تغییر «خط» و «سوزن عوض کردن» درست نمی‌شود، واقعیت آن که خامنه‌ای برای بقا، نیازمند تغییر استراتژی و تغییر سیاست است، نیازی ضروری که برآورده شدن یا نشدنش برای رژیمی که مردمش پشت در منازلشان حاضر به‌یراق نشسته‌اند تا هر لحظه گریبان نظام را گرفته و او را به سینه دیوار قیام بچسبانند! علی‌السویه است.

سایت مجاهدین خلق