زندانیان سیاسی نه «معتاد اند» ونه داوطلب «خودکشی»

مهرداد هرسینی

ابعاد سرکوب مردم ایران به‌ویژه پروژه کاملا سازمان داده شده رژیم برای سر به نیست کردن قیام کنندکان در سیاهچال ها اکنون نه تنها به بروز شقه و شکاف در راس حاکمیت راه برده، بلکه فراتر از آن زنگ های خطر را برای خانواده ها و بستگان زندانیان و وجدان های بیدار، سازمان ها و مدافعان حقوق بشر بصدا در آورده است.

سخن از پروژه ای بنام «قتل های زنجیره‌ای» در درون زندان‌های کشور می‌باشد که بر اساس آن تا به امروز ۱۲ تن از زندانیان و قیام کنندگان سر به نیست شده و بر اساس داده‌های حکومتی پایانی بر تونل بی انتهای این جباریت نیز متصور نیست.
بر این سیاق می‌توان اذعان نمود که خامنه‌ای طلسم شکسته به دلیل وجود مجموعه بحران‌های رژیم به‌ویژه در زمینه داخلی و بین‌المللی و به دلیل شکسته شدن طلسم قدرقدرتی وی و دستگاه سرکوبگر سپاه پاسداران وزارت اطلاعات در میان مردم، از فردای قیام در دیماه گذشته به‌طور خزنده سیاست و شیوه‌ی نوینی را برای سر به نیست کردن زندانیان به اجرا درآورده است.

ابعاد جنایات رژیم در زندان‌ها وجود شناعت و قساوت قضائیه رژیم به حدی است که حتی صدای پاسدار احمدی‌نژاد، سوگلی ولی‌فقیه را نیز درآورده است. وی که اکنون در پروسه یک جنگ و جدال با باند لاریجانی بسر می‌برد، به‌صراحت به وجود این پروژه ضد انسانی در زندان‌ها اعتراف کرده و می‌گوید: «یک جوانی که به تنگ آمده است، یک مردی که در مقابل خانواده به خاطر فقر شرمنده است به محض اینکه صدایش درمی‌آید، دستگیر می‌شود و می‌برند در زندانها و افراد را بدون ملاحظه دستگیر می‌کنند، جنازه را تحویل می‌دهند و بعد هم می‌گویند معتاد بوده است، خودکشی کرده است».

واقعیت در لابلای این جملات آن است که به یقین اعتراف به چنین جملاتی آنهم از سوی رئیس‌جمهور اسبق این نظام که صد البته از سر خیر و صلاح و یا دلسوزی برای مردم به زبان آورده نشده، به‌خوبی نشان از عمق فاجعه‌ی انسانی در درون سیاه چالهای دیکتاتوری ولی‌فقیه دارد.
در این راستا نیازی نیست تا چراغی به تاریک خانه فساد و سرکوب در درون نظام آخوندی انداخت، به همان میزان نیز نیازی نیست تا سری به سردخانه‌ها و قبرستان‌ها با گورهای بی نام و نشان قربانیان زد، بلکه کافی است تا همین داده‌های قطره‌ای سران و متولیان حکومتی و جنگ باندهای صدپاره نظام را با دقت مد نظر قرار داده تا تصویر بهتری از بربریت ساری و جاری در نظام آخوندی وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران به دست آوریم.

ادعای خودکشی زندانیان سیاسی و یا اعتیاد قیام کنندگان به مواد مخدر و قرص‌های روان‌گردان که به‌کرات و عامدانه از سوی دستگاه تبلیغاتی دیکتاتوری ولی‌فقیه تکرار می‌شود، ترجمان همان «قتل زندانیان سیاسی زیر شکنجه» می‌باشد که خامنه‌ای و باندهای جانی رژیم از فردای قیام با دستگیری‌های های کور و بی هدف، آن را برای منکوب نمودن جامعه ساری و جاری نموده‌اند.

بر اساس داده‌های مقاومت ایران قریب «۸۰۰۰ نفر» از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم دستگیر شده‌اند. به گفته نماینده خامنه‌ای در مشهد، آخوند علم الهدی، تنها در این شهر «۸۵۰ » دستگیری به ثبت رسیده که در میان آنان «۴۰ الی ۵۰ » نفر از سرشاخه‌های قیام بوده‌اند.
حال اگر همین اعتراف آخوند حکومتی از ابعاد گسترده دستگیری‌های کور در مشهد را برای ۱۴۲ شهری که در آنها قیام آفرینان بنیان نظام را به آتش کشیده‌اند، مبنا محاسبه قرار دهیم، به یقین هرچه بهتر می‌توان به ابعاد واقعی دستگیری‌ها و بگیروببندهای حکومتی در میهن امان رسید.

به یقین پروژه امنیتی برتل های زنجیره‌ای در زندان‌ها علیه زندانیان سیاسی بی‌دفاع که از دی‌ماه گذشته در شهرهای کوچک آغاز گردید و در مدت کوتاهی به زندان‌های بزرگ کشور رسیده است، بخشی ازسیاست های استراتژیک دیکتاتوری ابوداعش حاکم بر میهن امان برای مهار اوضاع بحران و نارضایتی عمومی، به‌ویژه در میان اقشار جوان کشور است.

خامنه‌ای زهر خورده که اکنون در بن بست و سراشیب سرنگونی قرار گرفته است، برای کنترل وضعیت انفجاری جامعه و برای «زهر چشم گرفتن» از توده‌های به جان آمده از ظلم و ستم حکومتی، اکنون برای حفظ موجودیت و بقاء این رژیم ضد ایرانی به هر جنایتی دست میزند.
وی که مسبب اصلی تمامی جنایات وضعیت نابسامان کشور می‌باشد، در روزهای پایانی دستان آلوده قوه قضائیه، دولت وزارت کشور با تمامی زیرمجموعه‌های سرکوبگر آن، وزارت اطلاعات، بسیج سرکوبگر، سپاه و دوایر موازی را برای اجرای این سیاست ضد انسانی باز گذاشته است تا با راه انداختن حمام خون دیگری «تاج و تخت» ولایت را به هر قیمت که شده حفظ نمایند.

همبستگی ملی