مهدی ابریشمچی: وظایف پیشتار و ویژگی‌های مهم قیام ایران

سوال: وظیفه امثال ما در خارجه و در داخل چیست؟ آنچه در خارج به عقل ما می‌رسد شرکت فعال در آکسیونها و تظاهراتها و استفاده خوب از دستگاه مجازی و… است.

مهدی ابریشمچی: با سلام و درود. اول اجازه بدهید من تقدیر کنم از اشرف‌نشانهایی مثل شما که سالهای سال در سنگر مقاومت استوار و سخت‌کوش ایستادید. امروز آنچه که در داخل کشور می‌گذرد، به هیچ عنوان جدا از آنچه در خارج کشور اشرف‌نشانها انجام دادند، نیست. ثمره همان تلاش است.

واقعیت این است که به یمن تلاشها و مبارزات و کوششهای این مقاومت در خارج کشور، خوشبختانه سیاستهای بین‌المللی هم به بن‌بستی که در مماشات رسیده بود، پی برده است. امروز تا آنجایی که به ایران بر می‌گردد و مسأله ما است، سیاست متفاوتی به نسبت دوران مماشات بر جهان حاکم است؛ سیاستی که تضاد با رژیم را عمده می‌گیرد، نه مماشات با رژیم را. البته آنها هم بر اساس منافع و مصالح ملی خودشان حرکت می‌کنند؛ چون این رژیم بوده که در منطقه و در جهان به تروریسم و گسترش بنیادگرایی پرداخته است.

می‌خواهم یادآوری کنم که:
اول: پشتیبانی سیاسی بین‌المللی از مقاومت و قیامی که در داخل جریان دارد، چیز بسیار ارزشمندی است. این اولین وظیفه است. شما این کار را با تظاهراتها و آکسیونهایی که می‌گذارید و با سخت‌کوشی هزار برابر ادامه دهید. از سربازانی که امروز علیه اشغالگری آخوندها در میهن می‌جنگند، حمایت کنید. شما صدای آنها باشید. این پشتیبانی بسیار مهم است.

دوم: نسبت به جنایتهایی که رژیم دارد می‌کند، هوشیار باشید. این جنایتها را باید در صحنه بین‌المللی افشا کرد. ما نباید اجازه دهیم صدای زندانیان مظلوم در زندانهای این رژیم که دارند آنها را شهید می‌کنند، پشت این دیوار توسط آخوندهای جنایتکار خفه شود و خاموش بماند. شما باید صدای آنها باشید. شما باید پارلمانها و تمام مجامع بین‌المللی را اطلاع‌رسانی کنید. هر کس در کشور خودش با مراجعات مکرر خود، درشان را از پاشنه بکند تا این‌که این صدا به گوش مردم برسد. باید برای آنها حمایت جمع کرد. شما می‌دانید که برای کسی که در خیابان می‌جنگد، داشتن یک صدا در خارج کشور بسیار مهم است. من یادم می‌آید آن موقعها که در زندان شاه خائن بودیم، وقتی ملاقات ما می‌آمدند، اولین سؤال ما این بود که آیا در صحنه بین‌المللی حمایتی از زندانیان سیاسی وجود دارد؟ البته شاه با مناسبات بین‌المللی که داشت، تلاش می‌کرد با لابی‌های خود، این صدا را خاموش کند. ولی یک صدای کوچک، برای ما بسیار ارزش داشت.

بنابراین باید در این زمینه‌ها کوشش کرد. می‌شود از جنبش داخل کشور پشتیبانی مالی کرد. این تلاشهایی که انجام می‌گیرد، نیاز به پشتیبانی مالی دارد. به نظر من همه این کارها اسمش پشتیبانی است. پس جبهه گسترده‌یی است که می‌توانید کار کنید.

در رابطه با داخل کشور هم، رهنمودهایی که برادرمان مسعود دادند، روشن است: تشکیل شوراهای گسترده از لایه‌ها و اقشار متفاوت و همین‌طور تشکیل تیمهای ارتش آزادی‌بخش. اینها رهنمودهای روشنی هستند که باید دنبال کرد.

سوال: قیام همه را غافلگیر کرد؛ از رژیم گرفته تا همه کسانی که مسائل ایران را دنبال می‌کنند. علت چه بود؟

مهدی ابریشمچی: بله، با شما کاملاً موافقم که رژیم و خیلی تحلیلگران و ناظران را غافلگیر کرد. اما مقاومت ایران را غافلگیر نکرد. اگر یک نگاه به پشت سر بکنید، به همه آن چیزهایی که در سیمای آزادی گفته شد و منتشر گردید و مصاحبه‌هایی که انجام گرفت، می‌بینید آنچه به‌خصوص در یک سال اخیر در فرهنگ مقاومت مملو بوده، این است که فضای ایران آبستن تحولات بسیار چشمگیر و مهیای قیام می‌باشد.

قدم به قدم کارزار ما، کارزار سرنگونی است؛ چه در بیان رهبری ما و چه در بیان شورای ملی مقاومت به‌مناسبت اجلاس‌هایش. این امر در گفتارهای خواهر مریم ـ به‌خصوص در آخرین گردهمایی سالیانه ما در ویلپنت ـ خیلی صریح آمده است که همه شرایط برای سرنگونی آماده و سرنگونی در دسترس است. معنا و مفهوم آن، این است که میوه را می‌شود چید.

فکر می‌کنم علت غافلگیری رژیم و همین‌طور بسیاری از ناظران، توجه نداشتن به دو واقعیت بسیار روشن و واضح بود؛ واقعیت و عامل اول: توجه نداشتن به عمق نارضایتی مردم از ظلم و ستم همه‌جانبه‌یی که به آنها روا داشته شده است. با یک نگاه به عقب، مشاهده می‌کنید که روزانه چندین اعتصاب، تظاهرات و گردهمایی در کارخانه‌ها، در مدارس و در بیمارستانها از طرف کارگران، پرستاران و معلمان وجود داشته است. تا این اواخر، سلسه ادامه‌یابنده کسانی را شاهدیم که اموالشان را رژیم غصب کرده و به آنها پس نمی‌دهد.

ما با یک جامعه جوشان سر و کار داشته و داریم. اگر کسی با بینش عمیق نگاه می‌کرد، کارگرانی را می‌دید که یک سال مزد نگرفتند و یا افرادی که ۶ماه است هیچ چیز نتوانستند به خانه‌شان ببرند. این آدمها چه‌کار باید بکنند؟! اینها همه عوامل بنیادین مربوط به قیام است که مورد توجه قرار نداشت. این یک عامل است.

عامل دوم که ناظران به آن توجه نداشتند، این‌که دیگر هرگونه نگاه به درون حکومت آخوندها، از طرف مردم ایران درش تخته شده است. بازی مدره و اصول‌گرا این شد که «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا ـ دیگه تمومه ماجرا». این‌که ناگهان در تظاهرات اتفاق نیفتاد؛ بلکه قبل از تظاهرات در ذهنها، در اندیشه مردم و در فهم و درکشان از این رژیم شکل گرفته که دیگر از این رژیم علی‌الاطلاق، هیچ آبی گرم نمی‌شود. بنابراین تنها جواب، سرنگونی است.

وقتی این ذهنیت در توده‌های مردم شکل می‌گیرد، پر واضح است که به خیابانها خواهند ریخت، وارد صحنه خواهند شد و خواسته‌های به‌حق خود را به‌صورت شعارها و حرکتها مطرح خواهند کرد. البته من در کنار این عامل، این را هم قرار می‌دهم که ناظران به این امر توجه نداشتند که فضای سیاسی ایران، یک فضای بی‌شکل نیست.

از اولین روزی که خمینی سرکار آمد، یک آلترناتیوی شکل گرفت که ۳۶سال است در صحنه سیاسی ایران فعال، زنده و شاداب و صاحب موضعگیری بوده است. شورای ملی مقاومت در مقابل هر تحولی که صورت می‌گیرد، در صحنه سیاسی حضور دارد. در یک تحول شیمیایی، مثل نخ نباتی است که در داخل آبی باشد که به‌لحاظ قند، اشباع شده است. طبیعی است که تمام حوادث در یک لحظه، حول آن متبلور خواهند شد. کسانی در این قضیه غفلت کردند، نه خشم مردم و ناراضایتی‌شان و نه ناامیدی مطلقشان نسبت به این رژیم و تخته شدن در اصلاح‌طلب در درون رژیم و نیز حضور یک آلترناتیو در صحنه را متوجه نبودند.

من سؤال می‌کنم که آیا این تصادف بود که در این قیام، زنان قهرمان در صف اول قرار داشتند؟ بدون شک نه. این محصول تاریخچه ملت ما است که از زمان انقلاب مشروطیت آغاز شد. زنان ما، زنانی نبودند که ستمگران بتوانند اینها را هل بدهند به کنج خانه و حبسشان بکنند؛ البته آن طور که آخوندها و مرتجعین زن‌ستیز می‌خواهند. این‌ها همیشه نقش خودشان را داشتند و در زمان خمینی که یک رژیم زن‌ستیز بوده، به اوج خودش رسید.

می‌بینیم بین مقاومت ما ـ که در صف اول آن خواهران مجاهد قرار دارند ـ با قیامی که در خیابان اتفاق افتاده، چقدر هارمونی وجود دارد. نمونه‌اش آن صحنه زیبای فراموش نشدنی است که آن زن شجاع ایرانی یک تنه رو در روی مقامات جلاد رژیم ایستاده و فریاد زد «مرگ بر خامنه‌ای». مگر این صحنه‌های زیبا فراموش می‌شود؟ اینها صحنه‌های قهرمانانه‌یی است که هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد. داستان قیام ملت ما، هم به‌لحاظ اجتماعی، هم فرهنگی و هم سیاسی عمیق است.

شما و برخی شرکت کنندگان در برنامه‌های این روزهایتان، گفتید که این مسأله قابل فکر کردن است. خواهر مریم در صحبت‌هایشان اشاره کردند که با وجود خشم و برافروختگی مردم و زحمتکشان که رژیم آنها را از نان شبشان محروم کرده، این قیام بسیار هدفمند و سمت و سودار و به‌لحاظ سیاسی زیباست. به‌درستی می‌خواهند رژیم را براندازند. حمله و هجوم به مراکز مالی رژیم کردند. حمله و هجوم کردند به مراکز سرکوب و به بیش از ۶۰خانه به‌اصطلاح امامان ظلم و جنایت که اسمشان را گذاشته‌اند امام جمعه. به خانه‌های نمایندگان خامنه‌ای جلاد حمله کردند؛ چون خوب می‌فهمند که اینها عامل سرکوب‌اند. اینها جلاد هستند. یک مورد حمله و هجوم به اموال عمومی و به فروشگاهها وجود نداشته است. این را چطور می‌شود تفسیر کرد؟ این نیست، جز این‌که تمام شرکت کنندگان در این قیام ـ از هر قشر و طبقه ـ عناصری آگاه هستند و می‌دانند چه می‌خواهند و دنبال چه هستند.

یکی از پدیده‌های این قیام، شرکت جوانان است. یکی دیگر نقش تعیین‌کننده زنان و پیشتازانشان است که خیلی از قیام‌کنندگان اشاره کردند که راهگشا و بن‌بست‌شکن بودند. از طرفی اما همان‌طور که اشاره کردم، خیلی‌ها به عامل عینی و وضعیت مردم توجه نداشتند. همین‌طور به سوختن آلترناتیوهای داخل رژیم توجه نداشتند و غافلگیر شدند؛ ولی برای ما کاملاً این قیام قابل پیش‌بینی بود.