پیام افتضاحات مناظره

به نظر می‌رسد جنگی که روز جمعه 8اردیبهشت در مناظره وجود داشت، از یک طرف در رسانه‌های دو باند ادامه دارد و از طرف دیگر دامنه‌ش به شهرهای دیگه کشیده شده است چنان‌چه آخوند روحانی روز شنبه 9اردیبهشت در کرمان حملات سختی به باند خامنه‌ای و کاندیداهایش داشت. اما بررسی خود مناظره به اندازه کافی روشنگر وضعیت و مختصات رژیم ولایت‌فقیه است.

روز قبل از انجام مناظره خامنه‌ای در یک سخنرانی گفت: «من با مناظره و معارضه و گفتگو و انتقاد مخالفتی ندارم. اما سعی کنید در چارچوبهای درست شرعی و دینی انجام بگیرد. جوری نباشد که منتهی بشود به ایجاد دشمنی و ایجاد نقار» همین سفارش را آخوند خاتمی در نماز جمعه خامنه‌ای در تهران 8اردیبهشت و سایر سردمداران رژیم هم بیان کردند، اما به‌رغم همه این سفارشات کاندیداهای رژیم آنچه از دستشان برمی‌آمد انجام دادند؛ اول که مناظره دوطرفه را منتفی کردند. مناظره زنده را هم می‌خواستند منتفی کنند و رحمانی فضلی وزیر کشور روحانی هنگام اعلام تصمیم اولیه، مبنی بر پخش ضبط شدة‌ مناظره‌های انتخابات، صراحتاً گفت: «امنیت برای ما، از خود انتخابات مهمتر است». اما بعداً ناچار شدند برای این‌که تحرکی به این نمایش سوت و کور و رنگ باخته بدهند، دوباره مناظره را به‌طور زنده برگزار کنند. البته لابد در پشت صحنه، کلی صحبت و قرار و مدار با هم گذاشته‌اند که مثلاً سر برخی مسائل حاد، مانند سوابق جلادی رئیسی، دزدیهای برادر روحانی، اختلاسهای چند هزار میلیاردی، رسوایی قالیباف و شهرداری تهران در ماجرای پلاسکو و امثالهم را باز نکنند؛ ولی حتی اشاره‌یی خفیف به برخی مسائل فرعی هم کافی بود که بساط شعبده را، به‌هم بریزد.

واقعیت این است که بحران درونی رژیم بازتابی از بحرانهای اجتماعی و بحران در رابطه مردم با حاکمیت است؛ این بحرانها به اضافه بحران در روابط منطقه‌یی و بین‌المللی رژیم که نسبت به ۴سال قبل بسا حادتر شده، به درون رژیم می‌ریزد و حاصلش همین می‌شود که دیدیم. برای این‌که این موضوع از یک بیان کلی و نظری خارج شده و صورت عینی‌تری پیدا کند، به یکی دو مورد و مصداق از همین مناظره می‌پردازیم.
هاشمی طبا روز8 اردیبهشت گفت: «کسانی که در این نظام هستیم، اپوزیسیون نمایی می‌کنیم تا خود را توجیه کنیم». معنی این حرف آن است که چون رژیم به‌شدت منفور و نامشروع است، همین مهره‌هایی که خودشان در همه جنایتها و خیانتهای رژیم دست داشته‌اند سعی می‌کنند از آن فاصله بگیرند و حتی ژست اپوزیسیون بگیرند و از این بابت برای خودشان اعتبار و آبرویی کسب کنند اگر دقت شود در مناظره روز جمعه، نه تنها هیچ خبری از مجیزگویی برای خمینی و خامنه‌ای نبود، بلکه هیچ کدام حتی یک بار هم اسم آنها را نیاوردند؛ چون می‌دانند چقدر نزد مردم منفورند.
یا این‌که بحران روابط خارجی رژیم چطور در بحران درونی رژیم تأثیر می‌گذارد، جهانگیری اشاره کرد که شما می‌روید سفارت می‌گیرید و همان سفارت گیرها الآن در ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداها حضور دارند (که منظورش قالیباف بود) و نتیجه‌اش این می‌شود که 700هزار زائر شیعه که از کشورهای عربی برای زیارت به مشهد می‌آمدند و درآمد حاصله از آنها کلی باعث رونق مشهد و اقتصاد کشور می‌شد، از بین رفت.
اما چرا به این نقطه رسیده‌اند؟ به‌خاطر این‌که رژیم در جمیع جهات شکست خورده؛ در هر انتخاباتی و با هر رئیس جمهوری رژیم یک ترفند و شعبده‌یی برای نمایش خروج از بن‌بست (به‌خصوص در انظار بین‌المللی) در آستین داشت؛ این ترفند در دوره رفسنجانی «سازندگی» و «تعدیل» نام داشت و هدف آن، قلاب کردن این رژیم قرون‌وسطایی به سرمایه‌داری جهانی بود. با شکست این پروژه، نوبت به خاتمی رسید تا تحت عنوان «اصلاحات» بخت خود را برای رسیدن به همان هدف بیازماید. اما پروژه خاتمی نیز شکست خورد و خودش هم خانه‌نشین گردید؛ سپس ولی‌فقیه احمدی‌نژاد را از زیر قبای خود درآورد تا از طریق او، بی‌دنده و ترمز برای دستیابی به بمب اتمی بشتابد تا تضمینی برای بقای حکومت خود بیابد؛ سودایی که مقاومت ایران با افشاگریهای بی‌امان خود، آن را به کامش زهر کرد.
پس از آن نوبت روحانی و ترفند «اعتدال» او برای تحقق همان هدف رفسنجانی و خاتمی این بار از طریق برجام بود؛ اما مناظرة‌ 8 اردیبهشت، نمایانگر شکست روحانی و باز شدن مشت خالی او هم بود. اما این تنها شکست روحانی نیست؛ شکست تمامیت رژیم است. بنابراین نباید انتظار داشت که اجزای این رژیم پیروز آن بوده باشند. این بازی دو تا ژوکر و پامنبری هم داشت به نام میرسلیم و هاشمی طبا که یکی از روزنامه‌های رژیم عنوان توپ جمع کن به آنها داده بود. جهانگیری هم به‌عنوان کاندیدای کمکی به‌عنوان چوب زیر بغل روحانی وارد این بازی شده بود و کارش هم در این مناظره دفاع از روحانی بود. از 3نفر بقیه، شکست روحانی که اشاره شد… در مورد قالیباف، او در یک طرف و روحانی و جهانگیری در طرف دیگر حسابی دست هم را در زمینه‌های مختلف رو می‌کردند، از جمله در مورد همدستی با بابک زنجانی که هر دو باند رژیم با او سر و سر داشتند.
رئیسی هم نقش نعش را در این نمایش بازی می‌کرد و به‌لحاظ بی‌اثری و خالی بودن دستش مثل آن دو پامنبری بود. بنابراین مناظره دیروز صحنه نمایان شکست خامنه‌ای هم بود؛ زیرا روشن است که کاندیدای خامنه‌ای، رئیسی است؛ صرف‌نظر از آن که متوسل شدن خامنه‌ای به جلاد رسوایی که خون 30هزار زندانی قتل‌عام67 بر دستانش نقش بسته، فی نفسه بیانگر شکست و بن‌بست خامنه‌ای است؛ اما او نتوانست بر شکافهای باند خود فائق آید و مشخصاً نتوانست قالیباف را راضی کند که به نفع رئیسی که از شعبده مسخره «جمنا» در آورد، کنار بکشد. صحنة‌ نمایش هم نشان داد که حتی در مقایسه با سایر کاندیداها، چقدر بی‌خاصیت است.

بنابراین، تا آنجا که به وضعیت رژیم و موقعیت آن در رویارویی با مردم و مقاومت ایران از یک سو و در معادلات منطقه‌یی و بین‌المللی از سوی دیگر برمی‌گردد؛ هیچ تفاوت جدی بین روحانی و رئیسی و قالیباف وجود ندارد. هر سه تن وجوه مختلف این واقعیت‌اند که نظام ولایت فقیه در تمامیت خود شکست خورده، مطلقاً در بن‌بست است و به‌طور تاریخی محکوم به زوال می‌باشد.

سایت مجاهدین خلق