مهرداد هرسینی
بروز جنگی دیگر در منطقه بحرانی خاورمیانه که آتش بیار آن به مانند سنوات گذشته , دیکتاتوری ولی فقیه با اهرم سرکوبگری بنام « سپاه پاسداران » می باشد , اکنون ضرورت این واقعیت که به چه میزان لیست گذاری این نیروی مردم کش و تروریستی به « اوجب واجبات » تبدیل گردیده را هرچه نمایان تر می کند.
سخن از ابزاری برای یک دکترین راهبردی از سوی خامنه ای کودک کش می باشد که از طریق آن رژیم آخوندی تلاش دارد تا در بسیاری از کشورهای همسایه و اسلامی اعمال هژمونی نماید.
چکیده این سیاست راهبردی نیز که از فردای شکست در جنگ ضد ملی ایران و عراق در دستور کار نظام آخوندی قرار گرفت, ایجاد حیاط خلوت با نیروهای بنیاد گرا از طریق سازماندهی , پمپاژ دلار های نفتی , صدور سلاح , موشک , بمب , پهپاد , مستشار , آموزش نظامی و عقیدتی و سیاسی می باشد.
کافی است تا نیم گاهی به صحنه منطقه بویژه به کشورهای عراق , یمن , لبنان , سوریه , فلسطین و یا شاح آفریقا انداخت , تا بدین سان به عمق این سیاست راهبردی و رسیدن خامنه ای به آبهای گرم , برای نمونه دریای مدیترانه , رسید.
با این اوصاف , اکنون این سوال منطقی در مقابل ابواب جمع سیاست مماشات قرارگرفته است که خامنه ای در مانده با سرمایه گذاری گسترده برای این دکترین مخرب چه اهدفی را دنبال می نماید؟
پاسخ بسیار ساده و روشن است و آن واقعیتی بجز بلیعدن منطقه با جنگ افروزی , صدور تروریسم و النهایه گرفتن قدرت در پایتخت ها نیست؟
براساس این دکترین که بر پایه صدور بحران با دیپلماسی میدانی استوار گردیده است , رژیم آخوندی با صدور تروریسم و جنگ های نابتی در میدان و چک و چانه زنی با مماشات گران در بالا , اهداف سلطه جویانه خود را به پیش می برد.
پاسدار امیر عبداللهیان امروز به گوشه ای از این رایزنی ها اعتراف کرده و می گوید : « در مورد جنگ اخیر در اراضی اشغالی، آمریکا حداقل دو بار به ما پیام داده است که این پیام‌ها دارای دو محور اساسی بوده است. آنها در این پیام‌ها تاکید کرده‌اند که علاقمند به گسترش جنگ نیستند و از ایران نیز خواسته‌اند که خویشتنداری کند». (سایت حکومتی خبر آنلاین 1 آبان 1402)
به یقین این بهترین هدیه به « سر افعی » ولایت در منطقه خاورمیانه و مسئول مستقیم تمامی جنایات و جنگ افروزی ها می باشد که در سایه پمپاژ دلارهای نفتی و یا آزاد سازی اموال بلوکه شده , کمک شایانی به دیکتاتوری مذهبی و بانکدار تروریسم نموده اند.
خروجی این سیاست نیز همان هرچه محکم تر شدن پایه های نیروی تروریستی قدس و کمک های مالی رژیم به نیروهای بنیاد گرا بویژه حزب الشیطان , عصائب , کتائب , حوثی ها و یا جهاد اسلامی و حماس می باشد.
برای مثال یک رقم این کمک های مالی همان « 700 میلیون الی یک میلیارد دلار» به حزب الله لبنان و یا تامین بودجه برای خانه سازی , پخش پول , راه اندازی انواع و اقسام دوایر به اصطلاح فرهنگی , بیمارستان , مساجد , جاده کشی , تامین آب و برق و حتی صدور نفت مجانی به ا این جریان دست نشانده می باشد.
در این راستا نیز محمود الزهار، عضو ارشد این گروه حمای پیشتر در مصاحبه با تلویزیون العالم، وابسته به رژیم آخوندی اعتراف کرده بود که که پس از دیدار اول خود با قاسم سلیمانی در سال ۱۳۸۵ «حدود ۲۲ میلیون دلار» دریافت کرده و به شکلی که در چمدان‌هایشان دیگر جایی برای حمل بیشتر آنها نبود
همچنین براساس اسناد ویکی لیکس , در بهار سال 1388 , رئیس سازمان اطلاعات مصر به طرف های آمریکایی گفته است، ایران «ماهانه ۲۵ میلیون دلار» به حماس کمک می‌کند.
در مرداد ۱۳۹۸ فاش شد که : «طی جلسه‌ای که بین حماس و خامنه‌ای برگزار شد، تهران تمایل خود به افزایش حمایت مالی ماهانه به حماس به مبلغ بی‌سابقه ۳۰ میلیون دلار در ماه اظهار کرده‌است».
با این نمونه ها , حال باید تاکید نمود که انتظار منطقی از اتحادیه اروپا و ایالات متحده و بویژه آندسته که به بظاهر برای حقوق بشر و قتل و کشتار مردم در مناطق اشغالی فلسطین و یا ساکنان اسرائیل اشک تمساح می ریزند , آن است که به نقش واقعی سپاه پاسداران در سرکوب خونین مردم ایران و منطقه و بویژه زیر شبکه های تروریستی آن پرداخته و نه تنها آنان را لیست گذاری , بلکه مورد تحریم های سنگین قرار داده و پرونده جنایات این سازمان شبه نظامی را به مراجع ذیصلاح بین المللی برای طرح شکایت بدلیل قتل , سرکوب , جنگ افروزی و صدور و حمایت مستقیم از تروریسم ارائه دهند.
بقول نمایندگان مجلس انگلیس : « لیست‌گذاری سپاه نه تنها یک ضرورت جهانی است، بلکه به نفع امنیت ملی خود ماست