خبر درگذشت ناگهانی هنرمند محبوب خانم مرجان و بازتاب اینترنتی آن از روز ۱۷ تا ۱۹خرداد بیشترین انعکاس را از جانب ایرانیان به خود اختصاص داد. این واکنش کمنظیر اجتماعی، ایران تا سراسر جهان را در بر گرفت و موجی فرهنگی و سیاسی را علیه رژیم آخوندی برانگیخت.
بسیاری از ایرانیان ضمن اشاره به مواضع سیاسی خانم مرجان و تعلقش به مقاومت ایران، در یادداشتهایشان ضمن اشاره به این موضوع، به شخصیت و پایداری و عزم وی طی سه دهه در مبارزه با نظام ولایت فقیه ادای احترام نمودند. بسیاری از دوستان و هنرمندان قدیمی همدوره با خانم مرجان هم ــ چه در ایران و چه در کشورهای دیگر ــ با اندوه و اشک در سوگ مرجان، با آقای فریدون ژورک و هنرمندان ایران همدردی و همبستگی نمودند. طیفی از ایرانیان نیز نوشتند و گفتند که جدای از مواضع سیاسی خانم مرجان، از درگذشت وی دچار شوک شده و بسیار اندوهناک هستند و نهایت تقدیر و احترام را نسبت به ایشان ادا نمودند.
با چنین موجی که ناگهان صفحات مجازی را در بر گرفت، قابل فهم بود که فقط جمهوری اسلامی و همسویان با آن هستند که این همبستگی با هنرمند نامی و محبوب ایران را تاب نیاورند. پاسخ نظام آخوندی به این موج همبستگی ایرانیان در سوگ هنرمند محبوبشان، عقدهگشایی احمقانهای با کارچرخانی وزارت اطلاعات بود. روز ۱۹خرداد شاهد انتشار یک نسخه جعلی از صفحهٔ اول نشریهٔ مجاهد توسط وزارت اطلاعات آخوندی بودیم.
صفحهٔ اول نشریهای جعلی با عکس تعدادی از هنرمندان داخل ایران که درگذشت خانم مرجان را تسلیت گفته بودند. گذشته از ابتذال رایج در فرهنگ دیرینه و شناخته شدهٔ آخوندی ـ پاسداری ـ لمپنی، پرسش این است که چرا رژیم بیش از ۴۰سال است که این کارها را میکند؟
واقعیت را باید در ساختار تمامیت این نظام جست. ساختاری مرکب از دروغ، جعل، پروپاگاند، شارلاتانیسم و ابتذال نهادینه شده در ذات تفکر و ایدئولوژی حاکمیت ولایت فقیه. به این ۴۰سال نگاه کنید؛ هر واقعه و رخداد و رویدادی که عجین و همسو با این رژیم نباشد، بازتاب و انعکاس آن از جانب این حاکمیت و دستگاه تبلیغاتیاش، وارونه و مجعول همراه با ادبیات مبتذل و توتالیتاریستی جلوه داده میشود.
شایان یادآوری است که انتشار نشریهٔ مجاهد جعلی در جریان درگذشت خانم مرجان و چاپ عکس هنرمندان ایرانی توسط وزارت اطلاعات، دقیقاً منطبق با روشهای سعید امامی جلاد و حسین شریعتمداری دژخیم در دههٔ۷۰ است.
بسیاری ایرانیان سریال تلویزیونی «چراغ» را در دههٔ۷۰ بهیاد دارند. کارچرخان اصلی این برنامهها حسین شریعتمداری بود. هدف هم دگراندیشان و روشنفکران و شاعران و نویسندگان مستقل از حکومت بود. برنامهیی سراسر دروغ و جعل و لبالب از لمپنیسم سیاسی و مذهبی که تلاش میکرد دگراندیشان را پل تهاجم فرهنگی غرب و عاملان فرهنگی استکبار در داخل جمهوری اسلامی جلوه دهد! طولی نکشید که این برنامه سر از قتلهای زنجیرهیی توسط سعید امامی معاون وزارت اطلاعات آخوند خاتمی درآورد!
اکنون اما پنبهٔ تمام این لمپنیسم سیاسی و مذهبی وزارت اطلاعات و کارچرخانانش در دفتر تبلیغات اسلامی توسط قاطبهٔ مردم و جوانان ایران زده شده است. الآن نه رژیم آخوندی در وضعیت دههٔ۷۰ است و نه جامعه و نسل جوان ایران. الآن بیش از ۹۵درصد یک جامعه از تمامیت نظام آخوندی عبور کرده است. بازتاب همدردی میلیونی در فقدان دریغانگیز خانم مرجان، گویای مختصات سیاسی و اجتماعی ایران علیه نظام ولایت فقیه است. اکنون برای نظام آخوندی آن سبوهای ترکتازی دهههای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ شکستهاند و آن پیمانههای خوشباشی با تصورات مرگاندیشی ریختهاند!
از ذات اندیشه و آبشخور فکری شارلاتانیسم سیاسی و مذهبی نظام آخوندی و پروپاگاند آن هیچ توقعی نباید جز ترویج جعل و ابتذال داشت. جعل کردن نشریهٔ مجاهد گوشهیی از یک سریال ۴۰ساله است که آن روی سکهٔ آن ضدبشر بودن این رژیم است.
اکنون این ایرانزمین است که چونان صخرهای از همبستگی با مرجان محبوب، تیر جعل و شارلاتانیسم ذاتی نظام آخوندی با پیشقراولی وزارت اطلاعاتش را در هم میشکند. با تغییر مداوم شرایط سیاسی ایران علیه تمامیت حاکمیت ولیفقیه و شکلگیری همبستگی ملی، این تازه از نتایج سحر است.
سایت مجاهدین خلق