همزمان با اوجگیری فشار های بین المللی و بویژه افشاگری های اخیر از سوی مدیرکل آژانس, اکنون « رهبر معظم »!! دور دیگری از بازی « موش و گربه » را با هدف خرید وقت برای دستیابی به « بمب اتم » آغاز کرده است.
دراین رابطه گروسی , مدیر کل آژانس طی سخنانی به اجلاس جاری شورای حکام در ژنو تاکید کرده است : « جمهوری اسلامی در سه ماه گذشته میزان ذخایر خود را از ۱۸۲کیلوگرم به ۲۷۵کیلوگرم رسانده و این مقدار میتواند بهسرعت به سطح ۹۰درصد که برای تولید سلاح هستهای لازم است، برسد».
بدین سان مشخص می شود که بر خلاف تمامی ادعاهای رژیم آخوندی مبنی بر وجود یک « فتوا علیه سلاح هسته ای » از سوی خامنه ای و یا پایبندی حکومت به « برجام »!!, کاملا پوچ و دروغ از آب درآمده است.
همچنین باید متذکر شد که این حجم از اورانیوم غنی شده با درصد بالا به یقین تمامی ذخایر اورانیم رژیم را در بر نمی گیرد , زیرا به گفته آژانس , دیکتاتوری مذهبی همچنان از همکاری گسترده با این ارگان ناظر و بازرسی های سرزده به مکان های مشکوک خودداری می نماید.
بدین سان می توان به این واقعیت رسید که حجم اورانیوم غنی شده به میزان بسیار بیشتری از آنچه که آژانس تخمین و یا ارزیابی کرده , می باشد.
در سایه این افشاگری ها و با توجه به روند فعلی در شورای حکام که تا روز جمعه آینده ادامه خواهد داشت , برای خامنه ای سه راهکار عملی موجود است.
نخست تن داده به خواسته های آژانس برای توقف غنی سازی 60 درصدی , توقف سانتریفیوژ های مدل بالا و بویژه بازرسی از چهار سایت و مکان مشکوک که در آنها چاشنی های اتمی کار و یا آزمایش می شوند .
این به معنای عقب نشینی اولیه بوده تا جائیکه در منطق خود به عقب نشینی های دیگر تا رسیدن به نوشیدن جام زهر راه خواهد برد.
سناریوی دوم ادامه بی دنده و ترمز پروژه در سایه بازی با جامعه بین الملل و کش دادن قضیه با هدف خرید وقت تا مهر ماه آینده ورسیدن به ضرب العجل « بند ماشه » است.
براین اساس رژیم آخوندی امیدوار است تا در این فرصت کوتاه , به پروژه ساخت سلاح اتمی سروسامان نهایی داده و بقول مدیر کل آژانس « 6 بمب اتم » تولید نماید.
تولید بمب اتم که دیکتاتوری ولی فقیه از آن با عناوینی مانند « رمز بقاء» نام می برد , به مثابه ایجاد « بازدارندگی » و کشیدن یک « چتر امنیتی» در مقابل خارج می باشد که خامنه ای با توجه به مجموعه ابر بحران های داخلی و چشم انداز بروز دور دیگری از اعتراضات و قیام , شدیدا بدان نیازمند است.
سناریوی سوم نیز برپایه عدم همکاری و خروج از پادمان اتمی و بویژه در زمینه نظامی استوار است. نمونه کپی برداری شده از کره شمالی.
به یقین این سناریو زمانی قابل اجرا می باشد که رژیم به لحاظ قدرت اتمی تثبیت و بقول عوام « توان « چک و چانه زنی » با جامعه بین الملل بویژه ایالات متحده را داشته باشد.
براین منطق در شرائط فعلی سناریو های اول و دوم بیشتر قابل پیش بینی می باشند. لذا کشیدن پای شرکای تجاری و تسلیحاتی مانند « روسیه و چین » به این بازی, اکنون به « اوجب واجبات » حکومت تبدیل گردیده است.
سفر لاورف , وزیر خارجه روسیه طی هفته گذشته به تهران صد البته در چارچوب بازی جدید خامنه ای صورت گرفته است. در حالیکه پاسدار عراقچی با قسم و آیه تلاش کرده بود تا موضوع اصلی برای این سفر, یعنی « مذاکره » با آمریکا را کتمان نماید , حال معلوم گردیده این سخنان بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت و با هدف روحیه دادن به نیروهای وار رفته در درون نظام صورت گرفته است.
روز گذشته رسانه دولتی زوزدا (14 اسفند) ، تایید کرد که « رییسجمهوری روسیه، موافقت کرده است که در مذاکرات بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده درباره برنامه هستهای میانجیگری کند»..
بدین سان مشخص می شود که خامنه ای در حضیض درماندگی و در هراس از تبعات صدور هرگونه قطعنامه از سوی شورای حکام و با توجه به مضیقه زمانی , دست به بازی دیگری , آنهم با کشیدن پای دو ابر قدرت بعنوان شرکای تجاری خود زده است.
هدف نهایی وی از این سیاست نیز همان کشیدن چتر حمایتی در روند هر مذاکره ای , خواه با شورای حکام و یا ایالات متحده , تا رسیدن به تولید نخستین بمب اتم طراحی شده است.