مهرداد هرسینی :بیداری ایرانیان – بخش هجدهم

 

مجاهدین جنگل در محاصره « شاه, ارتجاع و اپورتونیسم »

در اين راستا نيز عناصر وابسته به شوروي كه در جنبش جنگل رخنه كرده و حتي در پاره يي از موارد كه توانسته بودند به درجاتي در جنبش دست يابند، شروع به عهد شكني و كارشكني نموده و مانند خوره بجان جنبش افتادند.

بخشي از آنان نيز بدستور دولت شوروي مروج خط “ تسليم “‌ شدند. روسها كار را حتي به درگيريهاي نظامي  نيز در “داوسا كسا و ماسوله “ با مجاهدين جنگل كشاندند. اما پس از نااميدي از شكست قواي مجاهدين، به سازش و مذاكره با آنان روي آورده و به دفعات سفرايي براي گفتگو نزد ميرزا كوچك خان گسيل نمودند. 

همزمان با اين وقايع تحولاتي در خطه ي شمال ايران روي داد و قواي شوروي به شهر رشت حمله و آنجا را به تصرف خود در آوردند. عده يي از ياران ميرزا تسليم و به قواي اشغالگر پيوستند تا جائيكه  براي نخستين بار در جنبش انقلابي تفرق حاصل گرديد.

 “ در بين همكاران ميرزا جمعي پيدا شدند كه از انحرافها و عهد شكني هاي احسان الله خان  ( خالو قربان) و كردها و بعضي اعضاء كميته ي مختلط رشت سخت مكدر و عصباني بودند و مكرر به ميرزا كوچك خان تكليف كرده بودند كه اجازه دهد تا رفقاي ناپايدار را از ميان بردارند تا تصفيه كاملي بعمل آورده باشند. ولي كوچك خان به عذر اينكه رفيق كشي ننگ است از شدت آنها جلوگيري مينمود و فتواي قتل و تصفيه نمي داد“

كتاب حيدر خان عمو اوغلي در اين دوران بود كه : كودتاي انگليسي سيد ضياء – رضا خان“ در ايران بوقوع پيوست و با قدرت گرفتن دولت مركزي تهاجم گسترده ي قواي دولتي عليه “ جنبش گيلان“ كه اكنون به جنگلهاي شمال عقب نشيني كرده بودند، آغاز گرديد. رضا خان بهمراه نيروهاي قزاق در 12 آبان به رشت حمله كرد و نخستين فردي كه خود را تسليم و امان نامه دريافت نمود، همان “ خالو قربان“ بود كه بعدا با درجه ي سرهنگي به صفوف نيروهاي دولتي پيوسته و به مقابله با مجاهدين جنگل پرداخت. در اين نبرد هاي نابرابر ، حيدر خان عمو اوغلي توسط عوامل معين الرعايا به قتل رسيد و معين الرعايا كه فرد بزدلي بود،  خود را در پي اين قتل به قواي رضا خان تسليم و امان نامه در يافت نمود. وي سپس با گرفتن اين امان نامه به “ حكومت فومنات“ منصوب گرديد.

,, جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک‌خان، یکی از مهم‌ترین جنبش‌هایی بود که توسط رضاخان سرکوب شد

نیروهای تحت فرمان او با خشونت تمام به مقابله با این جنبش پرداخته و بسیاری از آزادیخواهان را به‌قتل رساندند.علاوه بر این، رضاخان نقش مهمی در نابودی بقایای مشروطه‌خواهان داشت,, ( سایت ویکی پدیا)

در آستانهٔ کودتای  رضا خان توافق محرمانه‌ای بین بریتانیا و دولت مرکزی برای نابودی جنبش جنگل صورت گرفت. در این توافق دست رضاخان را برای سرکوبی جنبش آزاد گذاشتند. بریگاد قزاق از ضعف جنبش استفاده کرده و طی شبیخون‌های فراوان، نیروهای جنگل را وادار به عقب‌نشینی کردند

« تلاش ویکهام، مأمور ادارهٔ سیاسی بریتانیا و عوامل دولت مرکزی برای متلاشی کردن جنبش جنگل و برقراری تماس‌های محرمانه با پاره‌ای از اعضای کمیتهٔ اتحاد اسلام به این انجامید که «هیئت اتحاد اسلام» در ۲۷ دسامبر ۱۹۱۸ بدون حضور میرزا کوچک که در یک مأموریت جنگی بود تشکیل و زیر فشار حاجی احمد و حاجی میرزا رضا قرار شد که پیشنهاد وثوق‌الدوله را بپذیرند و جنگل را ترک و قوای خود را در اختیار دولت قرار دهند».

با طولاني شدن نبردها، مجاهدين جنگل تصميم گرفتند كه جنگ را به خلخال كشانده و “ محاصره ي دولتي ,, را بشكنند، اما در راه بر اثر برف و بوران شديد ميرزا كوچك خان، سردار جنگل بهمراه همرزم آلماني خود بنام “ گائوك“ معروف به هوشنگ دچار سرما زدگي شده و جان ميسپارد. با فقدان اين راد مرد تاريخ معاصر ايران، جنبش گيلان دچار ضعف و فقدان رهبري شده و پس از مدت كوتاهي متلاشي ميگردد. 

,, بلافاصله خبر شهادت میرزا کوچک به گیلان رسید و «سالار شجاع» همراه با عده‌ای تفنگ‌دار به روستای خانقاه رفت و مانع از دفن پیکر شد و یکی مزدورانش به نام رضا اسکستانی و اهل خلخال، سر میرزا کوچک را از تن جدا کرد و تحویل اربابش داد. پیکر بی سر را مردم در روستای خانقاه دفن کردند. سالار شجاع، سر بریده را نزد برادرش
امیرمقتدر طالشی برد و سپس فاتحانه آن را به فرماندهان قزاق در رشت واگذار کرد,, (سایت گیلانستان )

ادامه دارد