مهرداد هرسینی : روایتی از تاریخ معاصر – بخش بیست و دوم

آغاز بيست و پنج سال  ديكتاتوري 

همانگونه كه  گفته شد، حزب توده با وجود تشكيلات نظامي گسترده و داشتن كادر هاي سازماندهي شده بدليل عدم شناخت و تحليل درست از شرايط، دست به

عقب نشيني و عدم تقابل با كودتا زد.

از اعضاي پنج نفره هيات اجرايي سه نفر به نامهاي “ يزدي، بهرامي و علوي“ دستگير شدند و دو نفر ديگر  يعني “

كيانوري و جودت“ به خارج فرار كردند. بهرامي دبير كل حزب توبه نامه يي نوشت و از اعضاء حزب خواست تا

همگي به مانند وي، خود را تسليم  مقامات حكومت كودتا  نمايند. وي از جمله در توبه نامه اش مي نويسد:

“ با كمال شرمساري از خاكپاي همايوني طلب عفو مينمايم و قول ميدهم كه اگر مورد عفو قرارگيرم از راه طبابت كه شغل جانثار است، ارتزاق خواهم كرد و در آتيه از منويات شاهنشاه معظم پيروي و با دستگاه انتظامي همكاري نمايم“

گذشته چراغ راه آينده

در پي موج تسليم طلبي رهبران، تشكيلات مخفي حزب در ارتش نيز طي مدت كوتاهي كشف گرديد و اعضايي مانند، “

خسرو روزبه“ پس از چندي زندگي مخفي، بدست عوامل كودتا افتادند. روزبه از جمله افراد مبارزي بود كه تا آخرين

لحظه بر اصول مبارزاتي و مردمي اش پاي فشرد و با دفاعيات خود در بيدادگاه شاه، بر سازش و تسليم طلبي

رهبران حزب كه بخشا يا به شوروی فرار كرده و يا به خدمت دستگاه سركوب شاه درآمده بودند، خط بطلان كشيد.

روزبه در دفاعيات خود ميگويد:

“ من نسبت به آن رژيمي تنفر عميق و آشتي ناپذير پيدا كرده ام كه به قيمت بدبختي، فقر، گرسنگي و محروميت

هيجده ميليون نفر ملت ايران، همه ي مواهب زندگي را براي هزار خانواده ي ممتاز فراهم كرده است“

دفاعيات خسرو روزبه

خسرو روزبه در 22 ارديبهشت 1337 بدستور شاه اعدام گرديد و با شهادت خود، همواره بعنوان يك فرد مبارز و

فداكار مورد احترام مردم و نيروهاي مبارز ايراني قرارگرفت. بعدها فريدون كشاورز در كتاب خود بنام “ من متهم

ميكنم كميته ي مركزي حزب توده ايران“ در رابطه با بي عملي رهبران در مقابل كودتا چنين نوشت:

“ صبح آن روز هيئت اجرايي جمع بود و جلسه داشت. خبر دادند چند فاحشه و چند چاقو كش در خيابانها راه افتاده اند

و زنده باد شاه و مرده باد مصدق ميگويند. با كودتاي ناموفق 25 مرداد كه بوسيله افسراني كه به دكتر مصدق وفادار

بودند ،  ستاد ارتش در نطفه خفه شد. هيات اجرايي خيلي زود متوجه شروع يك كودتا شد“.

در اينجا لازم است تا در كنار مواضع ضد ملی حزب ، به مواضع ارتجاع وابسته به دربار نيز اشاره شود كه چگونه با

پيروزي كودتا به شور و وجد آمده بودند. از جمله آنان مواضع شيخ وطن فروش كاشاني است كه در فرداي 28 مرداد

بهمراه ديگر اوباشان, زاهدي عامل كودتاي ننگين را به بيت خود آورد ه و عليه پيشواي نهضت لغز خواند.

 وی در مصاحبه با روزنامه كيهان  بتاريخ 17 شهريور 1332 در رابطه با دكتر مصدق چنين موضعگيري كرد:

“ از آيت الله كاشاني پرسيدم: آيا عقيده داريد كه دكتر مصدق براي برقراي جمهوري فعاليت ميكرد؟

او جواب داد: مصدق بر خلاف قانون اساسي قدم برداشت و دستور داد مجسمه هاي شاه ايران را از جايگاه عمومي

بردارند. اما شاه با عزت و محبوبيت چند روز بعد بازگشت. آري براي برقراري جمهوريت كوشيد. مصدق چهار ماه

قبل ميخواست كه شاه را از ايران اخراج  نمايد ولي من نامه يي به شاه نوشته و از او خواستم كه از مسافرت خوداري

نمايد و شاه هم موقتا از فكر مسافرت منصرف شد…… آيت الله سپس اظهار داشت: در اينجا ملت، شاه را دوست دارد

و رژيم جمهوري مناسب ايران نيست“.

وي همچنين در مصاحبه يي با روزنامه اخباراليوم به همان تاريخ ، خواهان قتل دكتر مصدق گرديد و از جمله گفت:

“ از آيت الله پرسيدم : بنظر شما بزرگترين اشتباه مصدق كدام است؟

آيت الله بيدرنگ پاسخ داد: پايمال كردن  قانون اساسي با عدم اطاعت از اوامر شاه. درباري مجازات مصدق نظر خود

را اينطور شرح داد: طبق شرع شريف اسلامي، مجازات كسي كه در فرماندهي و نمايندگي كشورش در جهاد خيانت

كند، مرگ است“

ادامه دارد