مهرداد هرسینی: ناز کردن ولی فقیه

 

تنها چند ساعت پس از آنکه خبرگزاری ها از ارسال نامه رئیس جمهور آمریکا به خامنه ای خبر دادند , شاهد بودم که ولی فقیه درمانده در سخنانی بظاهر « شداد غلاظ» !!  دست رد بر درخواست های طرف مقابل زد .

وی در این همایش سازمان داده شده حکومتی از جمله  تاکید کرد : «بعضی از دولتهای قلدر اصرار به مذاکره می‌کنند. مذاکرهٔ آنها برای حل مسائل نیست برای تحکم است. مذاکره برای آنها راهی است برای طرح توقعات جدید، مسأله، فقط مسأله هسته‌یی نیست که حالا راجع به مسائل هسته‌یی صحبت بکنند. توقعات جدیدی را مطرح می‌کنند که این توقعات جدید از طرف ایران قطعاً برآورده نخواهد شد».

واقعیت در لابلای این « گران فروشی » آن است که اساسا میدان بازی برای ولی فقیه در زمینه های « منطقه ای , موشکی و هسته ای» بسیار محدود و حتی در مواردی کاملا بسته می باشد.

سقوط خاک ریزهای نظام پس از ماجراجویی در 7 اکتبر سال 2023 و به تبع آن سرنگونی بشار اسد و یا ضربات شکننده و مرگبار بر حزب الله و دیگر نیروهای نیابتی  , به یقین بخشی از این پازل را تشکیل می دهند.

براین منطق باید تاکید نمود که در هر مذاکره مفروضی این خامنه ای نخواهد بود تا « میز بده و بستان » را چیده و آن را بسمت خواسته های حکومت تنظیم نماید.

در چنین شرائطی و درحالیکه جامعه به مانند بشکه باروت در حال انفجار و حکومت  نه پولی در بساط داشته و اقتصاد کشور در حال فروپاشی کامل می باشد , اتاق های فکر رژیم که خامنه ای را تغذیه می نمایند , بخوبی بر شکننده گی و ضعف رژیم آخوندی در هرگونه روند مفروض , بویژه بروز جنگی دیگر واقف می باشند.

بدین سان بدلیل فشارطرف مقابل و راه افتادن سیل دیگری از تحریم ها در سایه فشار حداکثری , برای دیکتاتوری ولی فقیه در عمل دو راهکار باقی ماند ه است.

نخست تن دادن به مذاکره و دیگری بجان خریدن این ریسک که سایت های اتمی و موشکی آن هدف بمباران های گسترده قرار گرفته و بدین سان پروژه اتمی رژیم متوقف و یا ده ها سال به عقب رانده شود.

به یقین اگر خامنه ای راهکار دیگری بجز این دو فرضیه می داشت , نه تنها آن را ارائه می کرد , بلکه در سطح جهانی با طرف های تجاری و تسلیحانی خود نیز آن را به جریان می انداخت.

این همان پاشنه آشیل برای حکومتی است که تمامی تخم مرغ های خود را در سبد بحران , جنگ افروزی و تروریسم قرارداده تا بدین سان , شاید روزی , روزگاری به قدرت « منطقه ای »!! تبدیل گردد.

بهرحال از هر منظر که به مواضع اخیر ولی فقیه بنگریم , در آن میتوان به نوعی « ناز کردن » برای طرف مقابل با هدف گرفتن « پیش امتیاز » برای ورود مذاکره رسید.

این واقعیت را سفیر رژیم آخوندی در سازمان ملل متحد و تنها چند ساعت پس از بیان مواضع « مقام معظم » به بیرون ساطع کرده است.

وی در این رابطه به طرف های مقابل پیام می دهد : « اگر مقصود از مذاکره , دست یابی به هدف رفع نگرانی از احتمال نظامی شدن برنامه هسته ای ایران باشد , قابل بررسی است».

ترجمان این جملات بدان معنا است , که مذاکره آری , اما فقط در خصوص « اتمی » و نه بیش!!

خامنه ای در حالی دنده عقب زده که بحران هایی مانند سقوط ارزش پول ملی , رکود شدید اقتصادی و تولیدی , ایزولاسیون منطقه ای و بین المللی و همچنین نارضایتی عمومی اکنون حاکمیت را در تله انداخته است.  

وی بخوبی می داند ,  بروی لبه شمشیری قدم بر می دارد که در صورت بروز هر جنگی و یا بمباران , النهایه « گردن » حکومت را خواهد برید, لذا منطقی ترین راهکار نه رفتن بسوی جنگ , بلکه همان ورود خفت بار به « مذاکره » می باشد.

دراین رابطه « واسطه کردن » طرف های تجاری و تسلیحاتی و تلاش برای کشیدن دیوار دفاعی از سوی دو قدرت دیگر , یعنی « چین و روسیه » به این بازی , مطلوب ترین راهکار برای رژیم آخوندی تا رسدین به « چاشنی و انفجار اتمی » می باشد, زیرا اتاق های فکر ولی فقیه براین باور هستند که  در هر بده و بستان و از آنجائیکه امکان کشیدن شدن پای شورای امنیت  و بند ماشه , در صورت شکست مذاکرات احتمالی , متصور می باشد , بهترین دوست و یار خامنه ای همین دو قدرت خواهند بود.

این همان اشتباه محاسبه ای است که بسیاری از دیکتاتور ها با وابستگی به قدرت های خارجی , برای نمونه «  دیکتاتوری شاه » مرتکب می شوند , امری که سرانجام به سقوط آنان ختم خواهد شد.

حال این گوی و این میدان برای ولی فقیه بشدت ضربه خورده.