۶ میلیون جمعیت زنان سرپرست خانوار، بی‌حامی و بی‌صدا

وقتی زن بودن، جرم است و نان درآوردن، جنگ

با وخیم تر شدن روزمره وضعیت معیشت مردم از یک طرف و افزایش سرکوب از طرف دیگر، وضعیت زنان سرپرست‌ خانوار نیز که از آسیب پذیرترین اقشار جامعه به حساب می آیند از هر نظر وخیم‌تر می‌شود.

آمار زنان سرپرست خانوار رو به افزایش است. آنها به‌ واسطه طلاق، مرگ همسر یا خودداری از ازدواج به دلیل قوانین تبعیض‌آمیز حاکم بر جامعه و خانواده، بار مسئولیت اقتصادی و تربیتی خانواده را به دوش می‌کشند. در این مسیر آنها با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی متعدد رو به گسترشی مواجه هستند. علاوه بر این، آنها از حداقل حمایت‌های اجتماعی نیز محروم‌اند و در معرض خشونت‌های پنهان قرار دارند.

بررسی آماری

آمار زنان سرپرست خانوار مانند سایر موضوعات در حکومت آخوندی، موضوع پنهان سازی است و اطلاعات شفافی از آن وجود ندارد. سایت دنیای اقتصاد (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)، آمار کل زنان سرپرست خانوار را بیش از ۶ میلیون اعلام کرد که نیمی از آن‌ها فاقد بیمه‌اند. اغلب رسانه های حکومتی به صورت پراکنده، از افزایش سالانه  شمار این زنان محروم خبر می‌دهند.

این افزایش از جمله به دلایل اقتصادی، فقر، بیکاری یا ناتوانی همسر در تأمین حمایت مالی است که باعث طلاق یا مهاجرت مردان می شود. همچنین، مرگ‌ومیر بر اثر حوادث و تصادفات، کشتار و دستگیری های حکومتی، و اپیدمی کرونا در سال های اخیر موجب افزایش زنان سرپرست خانوار شده است.

برخی زنان جوان به دلیل قوانین قرون وسطایی و تبعیض‌آمیز رژیم آخوندی و تام الاختیار بودن مرد در خانواده، از ازدواج خودداری می‌کنند. هرچند که آنها به این وسیله از بعضی محدودیت ها و خشونت ها فاصله می گیرند اما بار اقتصادی و روانی دیگری بر آنها تحمیل می‌شود.

۶ میلیون جمعیت زنان سرپرست خانوار، بی‌حامی و بی‌صدا
۶ میلیون جمعیت زنان سرپرست خانوار، بی‌حامی و بی‌صدا

چالش‌ها و آسیب‌های زنان سرپرست خانوار

فشار اقتصادی و شغلی

بسیاری از زنان سرپرست خانوار به بازار کار رسمی دسترسی ندارند و ناگزیر به فعالیت در مشاغل «بیمه‌نشده، ناپایدار یا با حداقل درآمد» مانند کار خانگی، مغازه‌داری کوچک یا دست‌فروشی روی می‌آورند. درآمد ناکافی دغدغه اصلی آن‌ها در تأمین هزینه‌های زندگی و تحصیل فرزندان است.

کارگاه های خیاطی، قالیبافی، بسته بندی و حتی کارهای فروشندگی و … که اغلب زنان سرپرست خانوار در آن مشغول به کار می شوند اساسا به همین دلیل آنها را استخدام می‌کنند که از شدت نیاز حاضر هستند با حقوق ناچیز هر کاری را بپذیرند.

سایت حکومتی خبر آنلاین در ۲۷ دی ۱۴۰۳، حداقل هزینه خانوار برای شهرهای کوچک را ۲۸ میلیون تومان اعلام کرده بود ولی این عدد مستمر رو به افزایش است.

غلامرضا تاجگردون، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس رژیم، اخیراً گفت: «در یک کارگاه قالی‌بافی در شهر، ۴۰ تا ۵۰ بانوی سالخورده مشغول کار بودند. دست‌های‌شان متورم و زخمی بود و دریافتی‌شان بین ۱.۹۰۰ تا ۳ میلیون تومان بود و بیمه هم نداشتند.» (سایت تحلیل بازار –  ۱۷ خرداد ۱۴۰۴)

این نمونه ها که هر از گاهی در جنگ قدرت مقامات حکومتی به رسانه ها راه می یابد نوک کوه یخ زندگی زنان سرپرست خانوار است.

۶ میلیون جمعیت زنان سرپرست خانوار، بی‌حامی و بی‌صدا
۶ میلیون جمعیت زنان سرپرست خانوار، بی‌حامی و بی‌صدا

 آسیب‌پذیری همه جانبه زنان سرپرست خانوار

زنان سرپرست خانوار علاوه بر فقر و تنگدستی در معرض انواع آسیب های جسمی، روحی و اجتماعی قرار دارند. سوده نجفی (عضو شورای شهر تهران) هشدار داده که فرصت‌های شغلی محدود و نبود حمایت اجتماعی، زنان سرپرست خانوار را در معرض خطر آسیب‌هایی مانند اضطراب، افسردگی و احساس بی‌پناهی قرار داده است.

زندگی در مناطق محروم یا حاشیه شهرها، جایی که خدمات شهری، دسترسی به مراکز درمانی، آموزشی و فرهنگی محدود است آنان را در معرض آسیب های بیشتری قرار می دهد. (خبرگزاری ایرنا – ۱۸خرداد ۱۴۰۴)

این فشارها آسیب های جسمی بسیار خطرناکی نیز برای زنان سرپرست خانوار در پی دارد. در یک جلسه در سازمان بهزیستی رژیم با موضوع مورد زنان سرپرست خانوار، جواد حسینی، رئیس‌ سازمان بهزیستی کشور از شناسایی ۵۳ هزار زن سالمند تنها در کشور خبر داد. مریم خاک رنگین‌ سرپرست دفتر خانواده و بانوان سازمان بهزیستی نیز از شیوع سرطان در زنان سرپرست خانوار خبر داد و تصریح کرد که «این وضعیت قابل پیش‌بینی است چراکه گروه‌های در معرض آسیب برای درمان دیرتر مراجعه می‌کنند». وی افزود: «وضعیت شاید بحرانی باشد چون این زنان سرپرست خانوار دارای ۲۱۲ هزار فرزند هستند و اگر اتفاقی بیفتد با بار کودکان بی‌سرپرست مواجه خواهیم بود.»

سرنگونی، تنها راه نجات زنان سرپرست خانوار

زنان سرپرست خانوار، نمادی از ستم حکومت آخوندی علیه تمام مردم ایران هستند. تشریح مصائب زندگی آنها نیازمند مباحث طولانی است. آنها مانند همه مردم ایران تنها با یک امید زنده اند که آن نیز سرنگونی حکومت آخوندی است چرا که با وجود چنین رژیمی هیچ احتمالی برای بهبود شرایطشان متصور نیست.
سایت زنان شورای ملی مقاومت