تیتر فوق برآمده از کف خیابانها و فریاد شورشگران و قیام آفرینان علیه کلیت نظام آخوندی است که به شیوایی کمنظیری، واقعیتهای درون جامعه دربند ایران را در چند «کلمه» به نمایش میگذارد.
سخن از مجموعه بحرانهایی است که عامل اصلی آن نظام فاسد، غارتگر و سرکوبگر ولیفقیه با محوریت شخص خامنهای میباشد. یک بخش از این بحرانها همان وجود و گسترش فقر گسترده در کشوری است که بنا برداده های بینالمللی اکنون در زمینه صدور نفت، گاز و محصولات شیمیایی، در رتبه پنجم جهانی قرار دارد.
در این رابطه یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به گسترش فقر در ایران، ازجمله مینویسد: «آمارهای ارائهشده از یک نهاد رسمی و دولتی نشان میدهد درحالیکه باید بر اساس گفتههای دولت فعلی از شتاب به زیرخط فقر رفتن ایرانیان کاسته میشد روندها واژگونه شده است» (روزنامه جهان صنعت ۱۳ دیماه ۱۴۰۱)
ابعاد فقر که اکنون بهمانند لوکوموتیوی ترمز بریده، به حدی است که بسیاری از کارشناسان حکومتی دیگر هیچگونه چشماندازی برای برون رفتن از آن نمیبینند، زیرا زیرساختهای حاکمیت بهویژه طی چهار دهه گذشته بر تولید استثمار، رشد و انباشت سرمایه در یکطرف و بهتبع آن تولید فقر و فلاکت در طرف دیگر استوار گردیده است.
همچنین وجود دولتهای سرکوبگر و فاقد هرگونه آشنایی با پیچیدگی علم اقتصاد، سیستم رانتی، اقتصاد خصولتی، باندهای مافیایی، بانکهای غارتگر، بنیادهای وابسته به ولیفقیه، دستان آلوده سپاه و زیر شبکههای آن، مافیای بیت خامنهای، هزینههای سنگین نظامی و امنیتی بهویژه در زمینه صدور بنیادگرایی، اتمی، موشکی و یا پهپادی و همچنین سوء مدیریت و نبود سیاستهای راهبردی برای اقتصاد ایران که بالاخره اقتصاد ورشکسته کشور به چه سمت و سوئی باید کشیده شود، تماماً دارای نقش تعیینکننده برای بروز بحران فقر و فلاکت در ایران میباشند.
این گزارش در ادامه میافزاید: «در تازهترین گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آمده است: «خط فقر مطلق که نشان میدهد هر فرد چه میزان درآمد را برای تأمین حداقل نیازهای اساسی زندگی نیاز دارد، برای سال ۱۴۰۰ محاسبه شده که بر مبنای آن ۳۰ درصد از مردم ایران یا ۲۵.۶ میلیون نفر دچار فقر مطلق هستند. البته نرخ فقر در مناطق روستایی از ۳۵ درصد هم عبور میکند».
همچنین دادههای قطرهای از سوی حاکمیت تا قبل از بروز قیامها، سخن از وجود خط فقر برای «۷۰ درصد» از آحاد جامعه را داشته است. بدینسان مشخص میشود که طیف گستردهای بالغبر ۷ میلیون زیرخط فقر مطلق و قریب ۵۰ میلیون هموطن نیز زیرخط فقر زندگی میکنند.
فقر مطلق نیز در علم اقتصاد به معنای آن است که فرد از سادهترین و طبیعیترین مزایا برای زندگی مانند «درآمد، آب، برق، بهداشت و درمان، مسکن، آموزشوپرورش» برخوردار نمیباشد.
این همان چرخه معیوب و بلایی است که حاکمیت دزد و فساد ولیفقیه برسر مردم دردمند میهنمان آورده است، بطوریکه اکنون خرید نان «قسطی»، «پا و پوست مرغ»، «آشغال گردی»، «حاشیهنشینی»، «گور خوابی، کارتنخوابی، ماشین خوابی، پشتبام خوابی»، «کودکان کار و خیابانی» و یا فروش خون، کلیه و دیگر اعضاء بدن به امری «طبیعی» در ایران آخوند زده تبدیلشده است.
براین منطق است که فریادهای «فقر، فساد، گرونی» اکنون پایههای ظلم و ستم ولیفقیه را با هدف سرنگونی به لرزه انداخته است
همبستگی ملی