برگزاری پرشکوه «اجلاس حمایت از قیام برای ایران آزاد و یک جمهوری دموکراتیک» در واشنگتن، آنهم در فردای تصویب قطعنامه دوحزبی با یک اکثریت آراء در مجلس نمایندگان آمریکا، بهیقین سخن از چرخش و تحولی بزرگ در جامعه بینالملل علیه دیکتاتوری ولیفقیه و همچنین علیه بازماندگان سلطنت سرنگونشده پهلوی دارد.
در این راستا کافی است تا نیمنگاهی به حضور گسترده و فعالانه از سوی شخصیتهای برجسته سیاسی، فکری، حقوق بشری، نمایندگان و سناتورها از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و یا مایک پنس، معاون رئیسجمهور اسبق آمریکا انداخت، تا بدینسان به وزن و اعتبار روبه رشد مقاومت ایران، سازمان مجاهدین خلق، کانونهای شورشی و بهویژه شخص خانم رجوی پی برده شود.
در این رابطه مایک پنس، معاون رئیسجمهور سابق آمریکا ازجمله تأکید کرده است: یکی از دروغهایی که این رژیم فروخته این است که آلترناتیوی وجود ندارد».
وی سپس میافزاید: «میخواهم تشکر کنم از خانم رجوی به خاطر بینش برجسته و رهبری ایشان. شما الهامبخش جهان هستید. ما به رژیم میگوییم که از اصلاحطلبان پوشالی فریب نمیخوریم. اصلاحات واقعی همان است که مجاهدین ارائه میدهند».
سخن از وزن و اعتبار بینالمللی برای آلترناتیو دموکراتیک مردم ایران میباشد که اکنون به دشنهای بر قلب ارتجاع مذهبی و به خاری در گلوی بقایای شاه تبدیل گردیده، بطوریکه روزانه و در سایه پمپاژ دلارهای نفتی، رسانههای استعماری و باندهای ۲۸مردادی، تلاش میشود تا ضمن هوچی گری، مخدوش نمودن حقایق و یا سکوت عامدانه، اساساً موضوع قیامها را منحرف و بر نقش بلامنازع کانونهای شورشی برای سرنگونی رژیم آخوندی ترمز بزنند.
بهموازات این واقعیت نیز باید به مخرج مشترک مواضع تمامی سخنرانان در این اجلاس بینالمللی اشاره نمود. پیام مشترک بسیار روشن و خطاب به شاه و شیخ همان ترجمان «دست رد» بر سینه دو دیکتاتوری میباشد.
آقای پنس در ادامه با اشاره به این واقعیت که از بطن جامعه استبداد زده ایران با شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» نشات گرفته، اشاره و تأکید میکند: «مردم ایران نمیخواهند این دیکتاتوری را با یک دیکتاتوری دیگر جایگزین کنند آنها میخواهند آزاد باشند».
همچنین پیام این گردهمایی بزرگ به مردم ایران که اکنون تحت سختترین و خشنترین سرکوب تاریخی قرار دارند، امید به رهایی از یوغ استبداد ولایتفقیه و بیان این واقعیت هست که تنها و تنها، این مردم و نیروی پیشتاز آن هستند که «صاحب» خانهای بزرگ بنام «ایران» میباشند.
باید تاکید نمود که این جامعه درمند ایران است که «میتواند و باید» کمر این دیکتاتوری زن ستیز، کودک کش و تروریست پرور آخوندی را خرد کرده و ایرانی عاری از «سلاح اتمی، بمب و موشک و صدور انقلاب» و نیز «حسن همجواری» با همسایگان خود برپا نماید.
دراین راستا سناتور سام براونبک از شخصیتهای برجسته در سنای آمریکا تاکید کرده است: «این رژیم نامشروع باید سرنگون شود و ما باید از سازمان ملل و سایر دولتها بخواهیم که تحریمهای بسیار سنگینی را علیه این رژیم اعمال کنند
مردم ایران شعار میدهند که پیروزی از آن ماست و این لحظه فرا رسیده است».
علاوه بر نکات فوق باید به مواضع مشترک شخصیتهای شرکتکننده علیه سیاست مخرب «مماشات» با دیکتاتوری مذهبی آخوندی اشاره نمود.
شکست دکترین «مذاکره برای مذاکره» با هدف دستیابی به «توافقی» نیمبند که قریب دو سال به دیکتاتوری ولیفقیه فرصت بازسازی داده است، اکنون به واقعیتی بلامنازع تبدیل گردیده، بطوریکه تبعات مخرب و مستقیم آن را نهتنها مردم ایران، بلکه کشورهای همسایه و اسلامی، شاخ آفریقا، آمریکای جنوبی و حتی اروپا نیز بر دوش خود حمل میکنند.
بقول سناتور توریسلی: «همیشه وقتی به پیروزی نزدیک میشویم همیشه هستند کسانی که میگویند بیایید معامله کنیم. اما نه! برنامه خانم مریم رجوی روشن است. هیچ مصالحهیی برای کمتر از آن را نخواهیم پذیرفت».