شکست سنگین خامنه ای در مهندسی انتخابات که وی برای کشاندن مردم و رای سازی سرمایه گذاری عظیمی بعمل آورده بود , به یقین ترجمان این حقیقت است که جامعه دردمند ایران به چه میزان از کلیت نظام آخوندی با تمامی باند ها و دستجات آن عبور کرده است.
آنچه که طی روز گذشته در شهرهای کشور بوقوع پیوست , حاصل بیش از چهار دهه صبر , استقامت, پایداری و مقاومت علیه یک دیکتاتوری خون ریز و عنان گسیخته می باشد که در پایان عمر ننگین خود , مرگ اجتماعی , فرهنگی , سیاسی و عقیدتی خویش را به عینه دید.
به یقین نقش مقاومت ایران و سیاست راهبردی « تحریم گسترده نمایش انتخابات » , فعالیت های شبانه روزی از سوی کانون های شورشی و سازمان مجاهدین , در برهم زدن میز این دور از نمایش بلامنازع بود و یکبار دیگر این حقیقت را به اثبات رساند که وجود یک آلترناتیو دمکراتیک در صحنه , به چه میزان در برهم زدن تعادل علیه دیکتاتوری عمل کرده است.
گذشته از این واقعیت نیز باید به برهم خوردن آخرین تتمه های تعادل برای دیکتاتوری ولایت اشاره نمود, زیرا حضور حداکثر « 8,2 » درصدی آنهم در شرائطی که حاکمیت با تمام توان نیرویی , پمپاژ پول , تبلیغات شبانه روزی, سخنرانی های یک خط درمیان خامنه ای و بسیج نیرو به صحنه آمده بود, تماما با شکست روبرو گردید , بطوریکه اکنون آینه تمام قدری از نبود هرگونه پایگاه اجتماعی برای ولی فقیه را به نمایش گذاشته است.
ابعاد عجز التماس های روزانه از سوی خامنه ای بحدی بود که وی حتی در روز نمایش نیز شال و کلاه کرد و ضمن به صحنه آمدن و در سخنانی ملتمسانه گفت : «هر چه زودتر از این امکان استفاده کنید و در اولین ساعات ممکن رأی خود را در صندوقها بیندازید.
توصیه میکنم مردم در هر حوزه به اندازه لازم رأی بدهند نه کمتر. مثلا در تهران ۳۰ نماینده مجلس وجود دارد و مردم به ۳۰ نفر رأی بدهند و نه کمتر.
آخرین حرف من خطاب به مردم در این انتخابات این است که در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم 11 اسفند 1402)
دراین راستا نیز نیازی به آوردن ادله برای شکست وی نیست , زیرا آنچه که جامعه ایران طی روز گذشته تجربه کرد, بهترین محک علیه تمامی ادعاهای رژیم آخوندی مبنی بر حضور « 41 درصدی » می باشد.
ابعاد دروغگویی حکومت بحدی است که شبکه های اجتماعی اکنون مملو از متلک , جک , طنز و لطیفه علیه انتصابات را به نمایش می گذارد.
برای نمونه یک کاربر شبکه های اجتماعی از جمله مچ خامنه ای دروغگو را گرفته و نوشته است : « : ۴۰٪ از صندوقهایِ تهران برای مجلس شمارش شده و نفر اولِ تهران ۱۱۹ هزار رای و نفر سی ام ۴۴ هزار رای آورده! نفر اول انتخاباتِ مجلسِ گذشته ۱میلیون و ۲۰۰ هزار رای و نفر سی ام ۶۴۱ هزار رای داشتند. آیا با سونامیِ آرایِ سفید، مخدوش و باطله مواجهیم؟».
همچنین ابعاد این شکست بحدی است که بسیاری از متولیان , نان خوران و رسانه های رژیم ناچار به اعتراف آن گردیده اند. کافی است تا در این رابطه سری به روزنامه های تماما تحت سانسور و کنترل وزارت اطلاعات انداخت , تا بدین سان به عمق شکست مهندسی در این دور از نمایش رسید.
برای نمونه تئوریسین لمپن ولایت , رائفی پور در توئیتی ناخواسته به حضور « 11 درصدی» اعتراف کرده است. در نمونه ای دیگر نماینده خامنه ای در مشهد , آخوند فرزانه به گوشه ای از شکست رژیم اینگونه اذعان می کند: «برادران و خواهران این وضعیت اگر ادامه پیدا کند من بهعنوان یک طلبهای که کمتر از همه شما (هستم) میگویم خطرناک است! ما آمدیم بهمردم ایمان بدهیم اما اگر نانشان را بهسادگی در اختیارشان نگذاریم ایمان از آنها گرفته میشود».
روزنامه حکومتی هم میهن نیز در تیتر درشتی از «اکثریت خاموش» پرده برداشته است.
ابعاد این اعترافات بحدی است که اکنون وزارت کشور نیز چوب ولایت را در یک دستور العمل بلند کرده و با تهدید باند ها و رسانه های حکومتی گفته است : « مرجع اصلی برای اعلام آمار در مورد نرخ مشارکت در انتخابات وزارت کشور است و هر کس در این خصوص اظهار نظر کند، مسئولیتش با خودش است».
بهرحال آنچه که بوقوع پیوسته است , وجود واقعیتی بنام عمق تنفر و انزجار جامعه از دیکتاتوری کودک کش ولی فقیه , بویژه پس از کشتار بزرگ در سال 1401 می باشد. بدین سان باید تاکید نمود که مردم و مقاومت ایران در یک کارزار ملی , یکبار دیگرنه تنها ولی فقیه یک شبه را بلکه جانشین بعدی وی را نیز ضربه فنی کردند.