مهرداد هرسینی : ایران در آینه تاریخ – بخش سیزدهم

 

 

زمينه سازي ها براي كودتا

در نوشتار قبلي بدانجا رسيديم كه مجموعه يي از دسيسه ها و توطئه هاي مختلف و بويژه پس از قيام ملي سي تير از

سوي ارتجاع و استعمار براي تضعيف و سرنگوني دولت ملي دكتر مصدق سازماندهي شدند كه از آن جمله انشعاب در

“ جبهه ملي “ و “ توطئه ي كودتا از سوي برادران رشيديان و سرلشگر زاهدي“ بودند. اما سومين آنها  اعتصاب

كارگران راه آهن دولتي، كوره پز خانه هاي تهران و دخانيات بود كه تا ارديبهشت سال 1332 به رهبري حزب توده

سازماندهي گرديد.  

علاوه بر اين اقدامات ضد ملي ، نشريات وابسته به حزب نيز هدفي جز “ پاشيدن خاك به صورت

رهبر نهضت ضد استعماري“ نداشتند. از جمله اين نشريات بايد از “ چلنگر“ به صاحب امتيازي محمد علي افراشته

نامبرد كه شنيع ترين اتهامات از جمله اتهام  “ وابستگي مصدق به آمريكا“ را برشته ي تحرير در مياورد. در اين

راستا اين نشريه ي وابسته تا بدانجا پيش رفت كه مصدق را “ كركس مكار فرتوت“، “ پيشواي مفنگي“، عنتر و آلت

فعل عمو سام“ لقب ميداد.

“ آيا اين منطقي است كه پس از قريب نيم قرن نسخ بر قانون اساسي بكشيم و سير قهقرايي كنيم؟ آيا اين منطقي است

كه سرنوشت پانزده ميليون را بدست مرد عليل و مستبدي بسپاريم كه خود را  عقل كل و مالك جميع فضايل و محامد

ميداند….. آيا صحيح است كه اختيارات خود را بدست مردي بسپاريم كه در پايمال كردن حقوق مردم بنفع امپرياليست

ها ي آمريكا بخود كوچكترين ترديدي راه نمي دهد؟“

بسوي آينده  ارگان حزب توده  31 ديماه 1331

 

اساس سياست ملي كردن صنعت نفت در واقع يكي از برگ هاي زرين تاريخ ميهن ما ايرانيان را تشكيل ميدهد. اين

سياست كه با تدبير از سوي پيشواي نهضت ملي، دكتر محمد مصدق ,  با وجود مجموعه يي از توطئه هاي دربار  فاسد

پهلوي  و استعمار و ارتجاع و نيروهاي  وابسته به قمر شوروي سابق ، تا پيروزي كامل  قدم به قدم  به جلو برده

شد، خط پاياني بر سياستهاي استعماري و غارت منابع ملي امان  بود.

ميدانيم كه تا قبل از “ سياست قطع يد “ به كمك شاه بخش عظيمي از  منافع حاصله از نفت، اين سرمايه ي ملي ، به
جيب دول استعماري ميرفت و فقط سهم ناچيزي از آن عايد مردم ايران ميگرديد. براي نمونه سهم دريافتي ايران از
فروش نفت تا قبل از اجراي اين سياست، يك به ده در مقابل انگليس بود. يعني از هر ده دلار در آمد حاصله ، نه دلار

آن عايد انگليس  و يك دلار به مردم ايران ميرسيد.

اين مبلغ ناچيز نيز بنا بر ارقام موجود، عمدتا خرج دربار و حكومت  شاه و خانواده اش  مي شد و يا به دستگاه

سركوب و خريد ابزار آلات و سلاحهاي جنگي اختصاص مي يافت.

با راه يافتن دكتر مصدق به عرصه ي سياست كشور، مسئله ملي شدن نفت  به مبرترين مسئله ي آن روز ايران  تبديل

گرديد.

سياست مصدق تا قبل از “ قيام ملي سي تير “ اساسا بر دو پايه متكي بود كه عبارت بودند از:

–  خلع يد از استعمار

– برگزاري انتخابات مردمي و راه يافتن نيروهاي مردمي به مجلس 

در اين راستا وي توانست با ارايه ي “ سياست موازنه ي منفي “، يعني ندادن امتياز به هيچ يك از ابرقدرتهاي آن

روز، زمينه هاي اجتماعي و سياسي را براي گام دوم كه همانا “ خلع يد “  بود ،  هموار نمايد.  دكتر مصدق بخوبي

توانست از تضادهاي دول استعماري و ابر قدرتها ، براي پيشبرد منافع ملي ايرانيان، استفاده نمايد.

سخن از تضادهاي دول استعماري به ميان آمد، جا دارد تا اجمالا به اين نكته نيز اشاره شود كه با آغاز جنگ سرد و

پس از پايان جنگ بين الملل دوم ، تضادهاي آمريكا و غرب با اردوگاه شرق يعني شوروي رو به افزايش نهاد.

همچنين بين  دو ابر قدرت  انگليس و آمريكا بر سر قدرت گيري جهاني شكاف و اختلافات زيادي بروز كرده بود.

تا آن دوران انگليس تنها قدرت و يكه تاز در صحنه ي بين الملل بود، اما با پايان جنگ دوم جهاني ، قدرت سياسي و

اقتصادي انگليس  شديدا روبه كاهش گذاشت تا جاييكه مبالغ هنگفتي به ايالات متحده مقروض گرديده بود. آمريكا نيز

در تلاش بود ،  ضمن استفاده ماكزيمم از اين ضعف ها،  خود را بعنوان قدرت برتر جهان تثبيت نمايد.

براي مثال ايالات متحده تا سال 1927 ميلادي توانسته بود نه تنها مبلغ 6 ميليارد بدهي خود به انگليس را باز پرداخت

نمايد، بلكه به واسطه ي دور بودن از صدمات و خسارات  ناشي حاصل از  جنگ هاي اول  و دوم جهاني ، به اقتصاد

خود رونق بخشيده و براي نمونه تا پايان جنگ جهاني اول “ نيمي از ذخاير طلاي جهان “ را به خود اختصاص   

دهد. همچنين اين كشور توانست به تنهايي  “ 87  درصد اتوموبيلهاي جهان ، 71  درصد نفت جهان و 43 درصد

زغال سنگ جهان را توليد  ودر اختيار خود قرار دهد.“

«  نگاهي به تاريخ جهان – جواهد لعل نهرو »

 

ادامه دارد