میراث فرهنگی در هر کشوری بیان کننده تاریخ , فرهنگ , هنر و تمدن مردم آن سرزمین است.
وجود ابنیه های تاریخی , آثار باستانی , اشیاء و کتب عتیقه , پول, سکه و زیور آلات , تابلو , فرش و ظروف قدیمی , اشیاء منقول و هرآنچه را که به آن « آثار ملموس» می گویند , بخشی از میراث فرهنگی تعریف می شوند.
دراین راستا نیز شاهد هستیم که آثار باستانی یکی پس از دیگری در حال تخریب و از بین رفتن می باشند. بله این کلماتی است که ترجمان بحران برای این بخش از فرهنگ , هنر , ابنیه و معماری باستانی در حاکمیت ضد ایرانی ولی فقیه می باشد.
به یقین ریشه برای این سیاست , در همان ضدیت بیمارگونه آخوندها با تاریخ و فرهنگ ایران , این کهن سرزمین نهفته است. عدم بهینه سازی , تعمیرات , تخریب های عامدانه, بی تفاوتی , نبود عرق ملی ویا عدم اختصاص بودجه تماما در چارچوب سیاست های عامدانه حکومت قراردارند.
برای نمونه مدیر پایگاه تخت جمشید اخیرا اعتراف کرده است که « ردیف اعتباری ( بودجه ) این اثر جهانی از دو سال پیش قطع شده است». ( خبرگزاری حکومتی ایرنا 3 تیر 1403)
این گزارش در ادامه به ابعاد تخریب و عدم بهینه سازی و یا فرونشست زمین در بخش های میراث فرهنگی کشور اشاره و می افزاید : وی «همچنان وضعیت بودجه این میراث جهانی را اضطراری میداند، به ویژه آنکه نقش رستم هم از بودجه تخت جمشید تغذیه میشود و بحران فرونشست دست به گریبان این محوطه تاریخی شده است».
همچنین این روند ضد ایرانی را می توان در تخریب نقوش و ابنیه های تاریخی تخت جمشید و یا پاسارگارد با قدمت بیش از دو هزار سال رویت نمود.
یک کارشناس میراث فرهنگی در این رابطه می گوید : « نقوش تختجمشید بیشترین آسیب را طی سالهای اخیر به واسطه تجمع و خورندگی گلسنگها داشته است. کشف گونهای جدید از گلسنگ که نقوش تخت جمشید را میبلعد».
بی تفاوتی حکومت بحدی است که اکنون نه تنها روبناها , بلکه زیربناهای بسیاری از آٍثار باستانی بشدت ضربه خورده اند. آب گرفتگی و یا زدن چاه های غیر استاندارد, عدم لاروبی بستر رودخانه ها , بورز سیل و یا بارندگی های شدید در اطراف بنا های تاریخی مثلا تاق بستان , تخت جمشید و یا آتشکده های تاریخی تنها نمونه های کوچکی از توحش آخوندی علیه هویت تاریخ ملی ما ایرانیان را به نمایش می گذارند.
همچنین واقععیت در دیکتاتوری فاسد خامنه ای آن است که اساسا طی بیش از چهل سال از بروی کارآمدن رژیم آخوندی , هیچگونه سرمایه گذاری جدی در زمینه حفظ و حراث از میراث فرهنگی و یا مرمت و بازسازی های لازم در فلات ایران صورت نگرفته است. وجود ده ها مدیر نالایق, فاسد , دزد و یا وزیر مانند پاسدار ضرغامی که اساسا بوئی از میراث فرهنگی نبرده است , موئید این واقعیت می باشد.
این فرمانده سابق سپاه در توئیتی ( در سال 1401) به گوشه ای از ابعاد وخیم برای میراث فرهنگی کشور اینگونه اعتراف کرده است : « با احتساب ۳۵ هزار بنای تاریخی ثبتشده میانگین سهم روزانه هر بنا کمتر از ۳۰ هزار تومان است. درحالیکه دستمزد روزانه یک کارگر ۳۰۰ هزار تومان است».
لازم به ذکر است که بخش های بزرگی از فلات کشور مامن آثار فرهنگی و یا ابنیه های تاریخی می باشند. مناطق بزرگی مانند لرستان , خوزستان , فارس , اصفهان , گرگان , کرمانشاه و یا مازندران تنها بخش های کوچکی از این پازل میراث فرهنگی در ایران را تشکیل می دهند.
با نگاهی به وضعیت تاسف آور ابنیه ها و آثار باستانی و یا وجود بخش های گسترده ای از خرابی های مرمت نشده و بحال خود رها شده , بهترین ادله براین وضعیت بحرانی است.
مضافا بر نکات فوق , بحران در این زمین اکنون بحدی است که اکنون در کمتر بخش و یا استانی از میهن مان , نزول چند ساعت باران , به بروز خسارات سنگین نه تنها بر مردم بلکه بر تاریخ و فرهنگ ملی ما راه می برد.
ابعاد تنفر مردم از آخوند های فاسد که با سوء مدیریت , غارت و سیاست های مخرب خود در زمینه هدر دادن اموال ملی , زیربناهای کشور را دستخوش خسارات غیرقابل ترمیمی کرده اند , بحدی است که پیشتر نماینده خامنه ای درشیراز ضمن اعتراف به خشم و عصیان عمومی اعتراف کرده بود : « در بازدید از مناطق سیلزده با خشم و عصبانیت مردم روبهرو شدیم. من در بازدید از مناطق سیلزده چندین فحش خوردم و اعصابم خرد است».
در راستای تخریب آثار تاریخی و میراث فرهنگی خاطرمان هست که آخوند جنایتکار خالخالی نیز در اوائل انقلاب ضد سلطنتی , تصمیم داشت تا تخت جمشید و بسیاری از آثار باستانی و میراث فرهنگی را با خاک یکسان نماسد, امری که در آن دوران بدلیل مقاومت های مردم متوقف گردید.