تمامی ارزیابی ها از سوی محافل سیاسی و یا دیپلماتیک نشان از دارند که دیکتاتوری وی فقیه طی ماه های آینده با روند روبه رشدی بنام « فشار حداکثری» از سوی دولت جدید در کاخ سفید روبرو خواهد شد.
دراین رابطه کافی است تا نیم نگاهی به مواضع متولیان رژیم بویژه پاسدار عراقچی , وزیر خارجه حکومت, پاسدار سبزعلی رضائی و یا رسانه های وابسته به بیت خامنه ای انداخت , تا بدین سان به عمق وحشت , ذلت و هراس دیکتاتوری از تحولات آتی رسید.
برای نمونه پاسدار عراقچی در مصاحبه ای با تلویزیون حکومتی بصراحت بر دو نکته انگشت گذاشته است.
نخست غلط کردن از طرح « ترور ترامپ» , با جملاتی مانند : « ایران به حق مردم آمریکا برای انتخاب رئیسجمهور مورد نظرشان احترام میگذارد»!! و دیگر از طرف مقابل می خواهد تا « خردورزی» پیشه نموده و از سیاست فشار بر رژیم خودداری نماید!!
اما در مقابل و اینکه دیکتاتوری برای « خردورزی عاجزانه » , چه چیزی در سبد جادو و جنبل خود پنهان نموده, آن را همچنان بی پاسخ می گذارد!!
بدین سان پیش بینی می شود که در صورت عدم عقب نشینی خامنه ای از سه موضوع کلیدی , یعنی جنگ افروزی و تروریسم در منطقه, پروژه اتمی و موشکی , این رژیم آخوندی است که باید « طوفان » درو نماید. این درخواست ها را رئیس آینده جمهور آمریکا و یا معاون وی بکرات به گوش طرف مقابل رسانده اند.
روزنامه انگلیسی «فایننشنال تایمز» در گزارشی نوشت دولت جدید آمریکا پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ قصد دارد با طرح تازهیی برای اعمال «فشار حداکثری» دولت ایران را در چنان مضیقه مالی قرار دهد که از برنامه هستهیی مناقشهبرانگیزش و همچنین حمایت از گروههای مسلح نیابتی خود در منطقه دست بکشد.
در دوران نخست ریاست جمهوری ترامپ شاهد بودیم که بدلیل تحریم های خرد کننده صادرات نفت رژیم در سال 2020 به روزانه کمتر از « 400 هزار بشکه » در روز رسید. همچنین بیش از 1500 نوع تحریم های گوناگون علیه افراد حقیقی و حقوقی در دیکتاتوری ولی فقیه وضع گردید که بسیاری از آنها همچنان پابرجا می باشند.
درسایه این وضعیت اکنون شاهد هستیم که رژیم آخوندی تلاش دارد تا قبل از اجرائی شدن طرح « فشار حداکثری» به گونه ای با طرف مقابل به « مذاکره » روی آورده تا بقول مسعود پزشکیان , رئیس جمهور خامنه ای بحران رابطه با ایالات متحده را « مدیریت » نماید.
در بطن این سیاست نیز واقعیتی دیگر بنام « خرید وقت » نهفته است, زیرا خامنه ای بخوبی براین نکته اشراف پیدا کرده که باب مذاکره با طرف های غربی به معنای کنترل اوضاع و آرام نمودن آنها می باشد.
چنین سیاستی را وی بکرات طی دوران اوباما , بوش پسر و یا دولت فعلی در کاخ سفید با موفقیت تجربه کرده , بطوریکه در سایه بی عملی و چشم پوشی های طرف مقابل , نه تنها به دلارهای باد آورده نفتی دست یافت و یا تحریم های کمر شکن را دور زده, بلکه سیاست های مخرب اتمی و منطقه ای خود را قدم به قدم نیز به پیش برده است.
اما چرخش اوضاع در منطقه و شکست های نظامی و امنیتی رژیم در بسیاری از پایتخت ها , اکنون میرود تا صحنه را بکلی دگرگون نماید . دراین راستا آنچه که تا به امروز به اثبات رسیده , همان شکست و از بین رفتن بسیاری از خاک ریز های حکومت در کشورهای همسایه و یا زیر ساخت های ترور و صدور بنیاد گرایی می باشد. با چنین مختصاتی بغایت ضربه خورده ای , خامنه ای تلاش دارد تا « باب مذاکره » را با طرف مقابل باز کند!!
پاسدار سبزعلی رضائی در رابطه با این مختصات اعتراف کرده است : « میخواهند ما را از آن قله بیاورند پایین ما در نزدیک قله بودیم .غزه را زدند حزبالله را زدند گفتند اینها دستهای ( رژیم ) ایران هستند».