مهرداد هرسینی: «بیداری ایرانیان – بخش چهارم »

 

در كنار اين دوعامل مهم، بايد به دو عامل خارجي  نيز اشاره نمود كه هركدام  سهم و تاثير بسزايي بر مبناي داخلي  ايفا نمودند. 

اولين عامل خارجي، جنگ روس و ژاپن در سال 1284 شمسي ( 1904 ميلادي) بود كه با پيروزي ژاپن همراه گرديد و بدين ترتيب افسانه ي شكست ناپذيري روسيه در اذهان ايرانيان شكسته شد. و دومين آن  انقلاب 1905 در روسيه بود كه خود دليلي گرديد تا اين كشور كمك هاي نظامي و اقتصادي اش را براي يك دوره كوتاه به دربار قطع نمايد.

درهمين سال بدليل شيوع وبا در ايران و ايلات شمالي كشور، روسيه مرزهاي خود را قرنطينه و در نتيجه داد ستد با ايران قطع گرديد كه خود نيز دليلي ديگر بر مشكلات اقتصادي گرديد، تاجائيكه بسياري از تجار و بازرگانان ورشكسته شده و نارضايتي عمومي ، بدليل كمبود ارزاق، افزايش بيشتري يافت. مردم و بازاريان اكنون آماده اعتراض بودند و حركات خود جوش نيز در بازار هاي تهران و تبريز، بعنوان مراكز تجارت خارجي ، در حال شكل گرفتن بود.

در چنین موقعیت سیاسی و اجتماعی , مظفرالدین شاه , عین الدوله را به سمت صدر اعظم انتخاب کرد و وی نیز علاء الدوله را به فرمانداری تهران برگزید.علاء الدله برای نشان دادن اقتدار شاه و نخست وزیر, در روز 20 آذر 1284 شمسی یکی از تجار خوشنام در بازار تهران بنام سید قندی را بجرم اینکه حاضر به فروش قند ارزان نگردیده بود , در ملاء عام شلاق زد.

احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران می نویسد :

« چگونگی آنکه در این روزها در تهران قند گران شده و بهای آن از پنج قران به هفت قران بالا رفته بود و انگیزه ی آن پیش آمدن جنگ میان روسیه  و ژاپون, علاء الدوله حکمران تهران که مردی گردن کش و سختگیر می بود , خواست بازرگانان قند فروش را به کاستن بهای آن وادار  نماید و این کار را با زور و دژ رفتاری پیش برد.

دراین میان حاجی سید قند هاشم قندی را که یکی از بازرگانان بزرگ قند و خود مردی سالخورده و نیکوکاری و ارجمندی می بود و سه مسجد در تهران ساخته و بنیاد های نیک دیگر هم گذارده بود , آوردند….

دراین هنگام حاجی سید اسماعیل خان را که سرهنگ توپخانه و هم یکی از بازرگانان قند بود را آوردند و او در آمدن به اطاق  به شیوه دربار تعظیم نکرد و به شیوه دیگران تنها سلام بس کرد. این رفتار خشم علاء الدوله را فزونتر گردانید و دستور داد او را با حاجی سید هاشم قندی بفلک بستند و بزدن پرداختند».

بازاریان که از اوضاع مملکت بدلیل بی کفایتی های دربار و عوامل اش ناراضی بودند, فرصت را غنیمت شمرده و با بستن مغازه ها , به همراه مردم در مسجد شاه بست نشستند. این تجمع با حمله ی عساکر و گزمه های مظفرالدین شاه و به هنگام سخنرانی سید جمال الدین اصفهانی بهم خورد و باعث شد تا در روز 15 شهریور 1284 شمسی , چند هزار تن از مردم و بازاریان تهران در اعتراض به موسیو نوز بلزیکی , وزیر گمرکات و ایادی وی در صحن حرم عبدالعظیم متحصن گردند.

شاه سرانجام در روز 22 دیماه در خواست متحصنین , مبنی بر تشکیل عدالتخانه را پذیرفت و با گسیل هیئتی به سرپرستی امیر بهادر ,  وزیر دربار  به عبدالعظیم رفته و به تحصن خاتمه داد.

ادامه دارد