سخنرانی مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت:
هموطنان،
دوستان گرامي،
شخصیتها و منتخبان مردم از کشورهای مختلف،
سلام و درود بر شما و همه هموطنان عزیزم در ایران و سراسر جهان. اولين چيزی كه امسال بايد گفت شعلهور شدن قيام خجسته و آزاديبخش در تهران و سراسر ايران است: باز هم مشهد و شيراز، قشم و بندرعباس، کرج و کرمانشاه، شهریار و اسلامشهر، كاشان و اراک، اصفهان و رامهرمز ….
بله، خاموشی نميپذيرد، بیوقفه ادامه دارد، دائماً گسترش و عمق پيدا میكند. خروش شهرها و جوانان شورشی، ضربان قلب ملت ايران در شوق آزادی، برای يك ايران آزاد است.
درود مجدد به هموطنانم در خرمشهر که تشنه آب و آزادیاند. شما که با صراحت به آخوندها گفتید نمازتان باطل است.
من از سوی مقاومتی به این جا آمدهام که همه هستی خود را برای پیروزی قیام ایران و برای آزادی، سرفرازی و شکوه ایران نثار کرده است. من به این جا آمدهام که آن چه را شما قیامکنندگان میخواهید، اعلام کنم.
زمان، زمان سرنگونی است. پیروزی حتمی است و ایران آزادی میشود.
و سلام میکنیم به مجاهدان آزادی در اشرف۳، قرارگاه بیقراران. ساختن اشرف ۳ به دست آنها مبارک.
و پيش بهسوي هزار اشرف در داخل ميهن اشغالشده.
اهرم سرنگونی
از قیام دی ماه بهاین سو، نوك كوه آتش تغيير و سرنگوني در ایران نمایان شده و دكل كشتی پيروزی انقلاب دمكراتيك، و عاری از شيخ و شاه، در چشمانداز است. مردم ایران با قیامها و کانونهای شورشی، اهرم سرنگونی را بهدست گرفتهاند.
این واقعيتها را چگونه و در کجا میتوان دید؟
اول اينكه در پرتو آفتاب مقاومت، شعبده «راه حل» ازدرون فاشيسم دينی، سوخته و باطل شده است، مردم و جوانان شورشگر، پایان کارِ هر دو جناح رژیم را اعلام كردهاند. همان جوانانی كه بیباك و بيم، راه نبرد و تهاجم حداكثر، و راه مقاومت به هر قيمت را در پيش گرفتهاند.
استمرار قیام و جنبش اعتراضی در زیر سرکوب حداکثر
دومین نشانه دوران سرنگونی این است که مردم ایران ۶ ماه است كه برپایی قیام و یک جنبش اعتراضی را در زیر سرکوب حداكثر، ممکن کردهاند. آنهم با وجود پیکرهای خودكشيشده (!) در زندانهای آخوندها و با وجود دستگیريها و اعدامهای مرعوبكننده روزانه.
كارگران نيشكر هفتتپه خيزش خود را از سر گرفتند. بعد، کارگران فولاد اهواز و بعد کشاورزان اصفهان قیام کردند. نمازگزاران در اصفهان، به امام جمعه خامنهای پشت كردند و خروشيدند كه: پشت بهدشمن، رو به میهن.
استان اصفهان هنوز ملتهب بود که هموطنان عرب ما در خوزستان، مخصوصاً در اهواز قیام کردند. بعد،کردستان بهپا خاست و اعتصاب طولانی مردم بانه همه را بهتحسین واداشت. سپس، در نقشه مسير سرنگونی، نمونه و شاخص جديدی ظهور كرد: كازرون، شهر قيام و آتش و خون، با زنان شجاعی كه همراه با برادرانشان با سنگ، نيروهای تا دندان مسلح دشمن را با همان الگوی اشرف، پس زدند.
از اينجا قيام شتاب گرفت: اعتصاب رانندگان و كاميونداران زحمتكش در ۲۸۵شهر در ۳۱ استان به مدت ۱۲روز ارکان رژيم را لرزاند.
معلمان، بازنشستگان، غارتشدهها، کارگران صدها واحد تولیدی هر روز و هر روز برخاستند. از هفته پیش، بازار تهران جرقه زد و قيام در تهران و شهرهاي ديگر شعلهور شد. ايران دوباره برخاست. با همه فرزندانش. با همه مليتها و اقوامش.
مقصد كجاست؟ ايران آزاد، با برچيدن بساط استبداد و غارتگری تا تسخير بيت خامنهای.
موقعیت انفجاری و بازگشتناپذیر
سومین نشانه سرنگونی محتوم فاشيسم دينی اينست که تنشها و تضادهای اقتصادی و اجتماعی بهویژه گرانی، بیکاری و فقر و نابرابری، بهنقطهیی رسیده که بازگشتناپذیر است. موقعيت انفجاری را همه احساس ميكنند. وانگهی آخوندها نه راهحلی دارند، نه میخواهند و نه میتوانند مشکلی را حل کنند.
ولایت فقیه فاقد هرگونه مشروعیتی است، موقعیت خامنهای کیفاً تنزل کرده، تمام رژیم در تنگنای بیپولی است، سپاه پاسداران و بسيج ضدمردمی دچار ریزش است، نمایش اصلاحطلبی برای حفظ رژیم ديگر تماشاچی ندارد، و سراپای حکومت در گرداب جنگ درونی است.
حالا این مدافعان رژیماند که بهوجود دو دولت متخاصم در رأس نظام اقرار میکنند. يكي از آنها آشكارا گفته است: «به نقطه عطف حذف يكي از دو دولت نزديك ميشويم. یا دولت پنهان… اركان حكومت را (بهطور) كامل در دست میگيرد يا مجبور به عقبنشيني از قلمروهای مختلف… میشود».
فرو ریختن سیاست مماشات
چهارمین نشانه دوران سرنگونی اينست که در سطح بینالمللی، آخوندها مهمترين پشتوانه سیاست مماشات را كه در آمريكا بود، از دست دادهاند. سپر بینالمللی حافظ رژیم فرو ریخته، برجامشان را عملاً از دست دادهاند، بهمن تحریمها، پياپی بر سرشان فرود ميآيد و توان جنگافروزي و ماجراجویی منطقهیی آنها فروكش ميكند. تحريم تسليحاتی و نفتی كه مقاومت ایران از ۴دهه پيش خواهان آن بوده، اكنون تا اندازهیی بهجريان افتاده است. روزگار برچسب زدن و بمباران و سركوب اپوزيسيون به درخواست این رژیم و برای اين رژيم، دیگر بهسر آمده است.
رنج و خون شهیدان و اسیران در قيامها شعله ميكشد
پنجمین و مهمترين نشانه دوران سرنگونی اینست که آنچه آخوندها از آن میترسیدند، بهدست آمده و آن پیوند میان خشم محرومان و ستمزدگان با مقاومت سازمانیافته است. اين را همه سران رژیم و مهرههاي ريز و درشت آن بارها خاطرنشان كردهاند. و این، اقرار آنها بهپایان کار رژیم است.
آری، سرنگونی در راه است.
از این پیشتر، در سال ۱۳۹۲ پس از گروگانگيری و پس از قتل عام ۵۲ مجاهد خلق در اشرف، مسعود رجوی نقشه مسير هزار اشرف در داخل ایران را در چارچوب مؤسسان چهارم ارتش آزادي اعلام کرد. تا سازمان رهبریکننده قیام، به مردم بهپاخاسته متصل شود. بر این اساس، كانونها و شوراهای مقاومت ملی، نوك پيكان استراتژی قيام و سرنگونی در شهرهای بهپاخاسته و شورشی هستند. این چنین است که رنج و خون شهیدان و اسیران از ۳۰خرداد تا امروز، در قيامها شعله میكشد. هم چنان که مسعود رجوی گفته: «اگر ایران بایستد، جهان با ما و در کنار ما خواهد ایستاد».
یک نسل پر اشتياق و تشنه آزادی بپا خاسته است. قیامآفرينان و کانونهای شورشی راه تازهیی گشودهاند.
برخیزید و در این راه قدم بگذارید! دستهاي خود را در دستهای آنان قرار دهيد و برای يك ایران آزاد به ندای آنان پاسخ بدهيد و حاضر بگوييد.
دیدید که ورزنهییها ورودی شهر را در اختیار گرفتند، کازرونیها خیابانها را در اختیار گرفتند، و رانندهها و کامیونداران جادهها را در اختیار گرفتند.
و دیدید که جوانان تهران در لالهزار و فردوسی و شوش و ملت و اکباتان با چه روحیه و شجاعتی خیابانها را سنگربندی کردند و با مزدوران وحشی مقابله کردند؟
این، نبرد ملت ایران، برای در اختیار گرفتن تمام کشور و برای پسگرفتن ایران از آخوندهای اشغالگر است.
سرنگونی رژیم، کانون شورشی و ارتش آزادی میخواهد
صنعت آلترناتيوسازی مجازي و مونتاژ در بازار سياست البته با كپيچسبان، این روزها رونق يافته است، که اينهم از علائم دوران پايانی رژيم است. اما مسأله اين است كه چگونه میخواهند اين رژيم را زمين بزنند؟ بهخصوص كه رود سرخ خون شهيدان بهطور تاريخي نه جايی برای سبز شدن ارتجاع آخوندی باقی گذاشته نه برای ارتجاع سلطنتي.
حال اگر:
بدون تشكيلات و سازمان رهبریكننده، بدون عبور از كورههای گدازان سنجش و آزمايش، و بدون پرداخت قيمت و فدا و مجاهدت، میتوان بهکار این رژیم پایان داد، ما میگوییم: بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون سابقه و پشتوانه جنگيدن با دو رژیم، بدون مرزبندي با ديكتاتوری و وابستگی، بدون مقاومت سراسری و كهكشان شهيدانش و بدون در افتادن با اصل ولايت فقيه و اصلاحطلبان قلابی، میتوان حاکمیت مردم را جایگزین کرد، بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون مقابله با خمينی بر سر جنگ ضدميهنی و گِلگرفتن تنور جنگ و شعار «فتح قدس از طريق كربلا»، بدون تحميل آتشبس با يكصدرشته عمليات ارتش آزاديبخش ملی، و فتح مهران و پيشروي تا دروازه كرمانشاه، و بدون افشای جهاني برنامهها و تأسيسات اتمی، موشكی، شيميايی و ميكروبی رژيم آخوندی، میتوان آخوندها را بهزیر کشید، بله درنگ نکنید.
اگر بدون افشای جهانی نقض حقوق بشر و جنايتهای رژيم در۶۴ قطعنامه ملل متحد و بدون جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتلعامشده در سال۶۷، بدون كارزار اشرفنشانها در چهارگوشه جهان و پایفشردن بر حقوق ملت ایران به مدت ۴ دهه، بدون برنامه و طرحهای مشخص شورای ملی مقاومت و دولت موقت برای دوران انتقال حاكميت به مردم ایران و سرانجام، بدون رهبری آزموده و مشخص که پنج دهه این مبارزه سهمگین را پیش برده، اگر بدون اینها میتوان این راه ۵۰ ساله را يكشبه طی كرد و صرفاً با روياي حمايت خارجی در ایران تغییر واقعی ایجاد کرد، بفرمایید اين گوی و اين ميدان.
اما بگذارید بگویم که اين خواب و خيال فقط با الگوی اشغال كشور عراق، یعنی با لشكركشی خارجی متصور است، که نتیجه آن هم از قبل معلوم است.
در این ۴۰سال، مدعیانی که اهل قیمتدادن نبودند، همه، شانس خود را آزمودند. ولی واقعيتها و تجربهها، نشان داده که این رژیم تاريك و سياه، نه استحاله و اصلاح میشود. نه «سبز» و «مخملی».
سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت میخواهد. صداقت و فدا میخواهد. سازمان و تشكيلات و جايگزين مستحكم سياسی میخواهد. کانون شورشی میخواهد و ارتش آزادی.
در عين حال، چنانکه مسعود رجوی در جمعبندی قيام ديماه گفته است: «ما رقیب کسی برای رسیدن به قدرت نیستیم. و قطعاً کسی هم رقیب مجاهدین در مسیر صدق و فدا و پرداختکردن نیست».
جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی
مقاومت ایران از ۱۶ سال پيش با تصويب طرح جبهه همبستگی ملی براي سرنگونی استبداد مذهبی اعلام كرده حاضر به همكاری با همه نيروهاي جمهوریخواهی است كه به نفي كامل رژيم ولايت فقيه التزام دارند و برای يك ایران دمكراتيك و مستقل و مبتنی بر جدايی دين از دولت مبارزه میكنند.
شوراي ملي مقاومت از ۴ دهه پيش، به دور از لفاظيهای رايج سياسی، قيمت يكايك كلمات و مصوبات و تعهدات خود را با رنج و خون بسيار پرداخته است.
ما به پیریزی جامعهیی فرا میخوانیم که تار و پودش آزادی، دمکراسی و برابری است. هم چنین مرزبندي با استبداد و وابستگي و تبعيض جنسي و قومی و طبقاتی است. ما از برابری زن و مرد، از حق انتخاب آزادانه پوشش، از جدايی دین و دولت، از خودمختاری مليتها، از تساوی حقوق سياسی و اجتماعی كليه افراد ملت ایران، از لغو اعدام، از آزادی بيان، احزاب، مطبوعات و اجتماعات، از آزادي اتحاديهها، انجمنها، شوراها و سنديكاها دفاع كرده و دفاع میکنیم.
طرح ۱۲مادهیی شورای ملی مقاومت برای خودمختاری كردستان ایران كه ۳۵ سال پيش تصويب و اعلام شده، هنوز هم يكي از جامعترين الگوهاي جهانی است. و سرانجام ایران آزاد، يك ایران غیراتمی، در همزیستی مسالمتآمیز، با همکاریهای منطقهیی و بینالمللی است.
اين است سيمای یک جايگزين دمكراتيك در برابر حاكميت آخوندی و هرگونه ديكتاتوری.
در این مسیر، اولین گام، انتقال حاکمیت به مردم ایران است. با اتكا بههمين مردم و پايگاه مردمي است كه میتوان از هرج و مرج و ناامنی بر حذر ماند و میتوان تماميت ایران و ایرانی را حفظ كرد و سرافراز نگهداشت.
طبق برنامه شورای ملی مقاومت، پس از سرنگونی رژيم، يك دولت موقت شش ماهه تشكيل میشود كه وظيفة اصلي آن، تشكيل مجلس مؤسسان از طريق انتخابات آزاد با رأی عمومی، مستقيم، مساوی و مخفی مردم ایران است.
اين مؤسسان بايد طی ۲سال قانون اساسی جمهوری جديد را تدوين كند، و آن را به رأی مردم ایران بگذارد. همچنین نهادهای اساسی جمهوری جديد را طبق آرای مردم، مستقر کند.
حق حاکمیت پایمالشده مردم ایران باید احیا شود
ما معتقدیم که رهایی جامعه از گرانی، فقر، بیکاری، زاغهنشینی، قحطی آب و فجایع زیستمحیطی امکانپذیر است. اما قبل از هر چيز حقوق سیاسی و مشخصاً حق حاكميت پایمالشده مردم ایران، بايد اعاده و احیا شود. اين خاستگاه مقاومت ما و فلسفه وجودی شورای ملی مقاومت ایران است.
اما سود اساسی رژیم، همواره در این بوده و هست که توانایی این مقاومت و اين جایگزین را انکار و از مماشاتگران در غرب برای سركوب این جنبش استفاده کند.
بنابراين در رابطه با ایران، تا وقتی موضوع مقاومت و حق مقاومت و بهرسميت شناختن این مقاومت، وارد معادلات نشده، نمیتوان خسارتها و ضربات سياست مماشات با فاشيسم دينی را جبران كرد.
ما همواره گفتهایم و تکرار میکنیم که سرنگونی و تغيير دمكراتيك و برپایی ایران آزاد بر عهده خود ما و مردم ماست. ما در عين حال از هرگونه عقبنشيني آخوندها استقبال ميكنيم. زیرا هزار جام زهر، در خدمت هزار اشرف است.
امروز فرزندان رشيد ایران در کار برپایی قیامها سراز پا نمیشناسند. بهزنان شجاع ایران که همه جا پیشاهنگ و پیشرو هستند، درود میفرستم و درود به جوانان و اعضای کانونهای شورشی که در اسارت و زندان هم، با تأكيد بر سرخترين نام، یعنی هویت مجاهدیشان، رژیم را وحشتزده میكنند.
هر ثانیه با قیام باشیم و برای پیشرفت قیام فداکاری کنیم
شما را به حمایت عملی از قیامها فرا میخوانم. از هر ایرانی در هر کجا که هست، برای پیشبردن قیام کاری ساخته است. هم چنین، از شما جوانان ایرانی، که در این جا حاضرید، کارهای زیادی ساخته است. این تعهد همه ما و پیمان من و ما با ملت ایران است که همه چیز را در کفه قیام بگذاریم، هر ثانیه با قیام باشیم و در همه جبههها برای پیشرفت قیام فداکاری کنیم. بله، همه برای قیام و هر لحظه با قیام.
با درود به همه شهيدان و زندانيان مقاوم از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا امروز و به ياد عشقهای شعلهور و فروزان مانند صديقه و ندا در پانزدهمين سالگرد پركشيدنشان. یاد و نام آنها گرامی باد.
من به خوبی میدانم كه احساسات بیشائبه شما، متوجه كهكشان شهيدان مقاومت و ارتش آزادی مردم ایران است، و بهخاطر قيامآفرينان و كانونهای شورشی و زندانيان پايدار و مقاوم است. بهخصوص بهخاطر شهیدان قتلعامشده در زندانهای رژیم آخوندی در سال ۶۷ است كه امسال سيامين سالگرد جانفشانی آنهاست.
از درون شب تار
میشکوفد گل سرخ،
نیست تردید زمستان گذرد
وز پیاش پیک بهار با هزاران گل سرخ
بیگمان میآید.
سلام بر آزادی، سلام بر مردم ایران و درود بر همه شما.