در گفتارهای پیشین تا بدانجا رسیدیم که شاه با آغاز دهه 50 دو سیاست موازی را در زمینه داخلی و بین المللی دنبال می کرد. نخست سرکوب گسترد داخلی و سپس خرید های نجومی تسلیحاتی. در داخل دیکتاتوری پهلوی با عدم اقبال و مشروعت داخلی روبرو بود. سرکوب , ساواک , شکنجه دگر اندیشان , مبارزین و مجاهدین در دستور کار رژیم قرار داشت. زندان ها مملو از زندانیان سیاسی بودند , و بقول زند یاد خسورو گلسرخی , جوانان بدلیل خواد روزنامه و اعلامیه و تاب زندانی می شدند , اما پس از خروج از زدان سلاح بدست می گرفتند. در چنین فضایی بود که ساواک و ارتش همه کاره مملکت بودند. تحلیل نهایی ساواک از اوضاع آن بود که حتی با نبود شاه نیز سیستم سلطنت پابرجا خواهد ماند , زیرا این حکومت النهایه به آمریکا وابسته است و این ایالات متحده است که مسائل و مشکلات احتمالی را در ایران حل و فصل خواهد کرد. براین منطق این ارگان سرکوبگر , نوعی « چک سفید» برای اعمال بدترین شیوه ها و سرکوب در جامعه را با چراغ سبز شاه در دست داشت