ه دنبال نامگذاری سپاه پاسداران جنایتکار در لیست تروریستی آمریکا و ریزش و بریدگی پاسداران از جمله سرکرده سپاه پاسداران محمد جعفری و پناه بردن به کار فرهنگی و خشم و نفرت مردم از تمامیت رژیم به دلیل برخوردهای غیر انسانی و ضد مردمی در مواجهه با سیل ویرانگر اخیر و … که تماما باعث بالا رفتن مقاومت ایران درتعادل قوا در صحنه داخلی و بین المللی شده، وزارت اطلاعات از موضع استیصال و درماندگی باز هم چاره را در مقابله با مجاهدین می بیند و به همین دلیل آخوند علوی به صحنه آمده و از دستگیری ۱۱۶ تیم مجاهدین در داخل خبر میدهد، ماموران بی مقدار و آبرو باخته و پاسداران نامرئی و عروسکهایی را کوک میکند تا بر علیه مجاهدین و شخصیت های شورا به شیطان سازی بپردازند. در دوران اعتلای مقاومت و در تعادل قوای کنونی داخلی و بین المللی، رژیم برای مقابله با مجاهدین چیزی جز تروریسم و شیطان سازی در چنته ندارد. لذا عروسکهای کوکی را به میدان میفرستد تا آسمان و ریسمان را به هم وصله پینه کرده و علیه پهلوان فیلابی لجن پراکنی کنند.
آنچه که مرا وادار کرد قلم بدست بگیرم و این سطور را بنویسم، نه پاسخ به خزعبلات بی مقدار ماموران وزارت اطلاعات، بلکه دفاع از یک پهلوان واقعی در مقاومت مردم ایران است. اگر رژیم آخوندی، سرمایه های ملی و مردمی مردم ایران مانند کاپیتان حبیب خبیری را اعدام میکند و داغ ننگ ابدی را بر خود میخرد، عوامل بی مقدارش نیز باید از سایر ورزشکاران مردمی و صادق این مرز و بوم آنهم شخصیتی مانند پهلوان فیلابی شیطان سازی نمایند.
اگر پهلوان فیلابی با آن احساسات پاک و انسانی، در هنگام تقدیم بازوبند پهلوانی به مسعود رجوی و مجاهدین و یا با هدیه مدال پرافتخارش به پسرش، اشگ هایش جاری میشود به پاکی و صداقت اش بر میگردد، در حالیکه عروسکهای کوکی وزارت اطلاعات اجبارا بایستی در کسوت ضدیت و دشمنی با مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت و خواندن روضه اشرف و لیبرتی به سبک آخوندها اشکی بر چشمانشان بیاورند
اما نقش و مقام پهلوان فیلابی نزد ما پیشکسوتان ورزشی، دارای آنچنان جایگاه ویژه و پر ارزشی است که نیازی نیست دست به تعریف و مبالغه بزنیم. نگارنده به عمد و با آگاهی و با شناخت از روحیه و شخصیت بی نظیر پهلوان فیلابی صاحب بازوبند پهلوانی و جانشین به حق جهان پهلوان تختی – الگوی همه ورزشکاران مردمی و ملی – و با شکستن مرز خود سانسوری شهادت میدهم که این پهلوان نمونه تاریخی، ملی و مبارزاتی بر علیه ظلم و ستم، ظالم و ستمکار و حامی ملت ایران، مقاومت و مجاهدین میباشد. صداقت، سادگی و جوانمردی وی نه تنها برای من بلکه برای نسل جوان یک الگو میباشد. یقینا پهلوان با این ویژگیها و با این شخصیت نیازی ندارد که مورد تمجید و تحسین قرار گیرد و افتاده تر از این هاست. با اینحال از بابت وظیفه نسبت به مقام ورزشی و همرزم شورایی بودن میبایست که حتی در این مطلب به طور اختصار هم شده اهداف و رفتار زشت، غیر اخلاقی و ضد انسانی امثال “این خانم”! را روشن کرده باشم.
از اهداف و دلایل هدیه مدال به پسرش که کاری زیبا و انسانی و پدرانه میباشد که بگذرم، آنچه اما با رفتار و عمل پهلوانی خود بعنوان پیام به من، به ما و بخصوص جوانان با تقدیم بازو بند پهلوانی به مقاومت ایران، یعنی گذشتن از گرانبهاترین دارایی یک پهلوان، مسیر و راه جدیدی را در چشم انداز و راستای سرنگونی رژیم فاشیستی مذهبی آخوندها، دشمن ایران و ایرانی نشان داد. از این منظر و زاویه باید که منِ ورزشکار هزاران درود نثارش کنم. چرا که دقیقا با این منش و رفتار، ورزش و ورزشکار را در مقام والای خودشان قرار داد. پهلوان بزرگ با فدا کردن و سپر قرار دادن خویش، راه را برای انتخاب درست همه ورزشکاران گشود. این انتخاب از یکسو شناخت واقعی و درستِ دشمن ملت ایران یعنی رژیم ضد ایرانی خمینی و مبارزه بر علیه آن و از سوی دیگر حامیان ملت ایران یعنی مجاهدین، مبارزین و خانواده بزرگ مقاومت بود و همه اینها در راستای سرنگونی رژیم پلید آخوندی و انداختن این جرثومه زشتی و پلیدی در زباله دانی تاریخ بشریت برای همیشه و پیروزی و شکوفایی ایران زمین است.
باید به این مزدوران گفت: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست، عرض خود می بری و زحمت ما میداری.
همبستگی ملی