حران محیط زیست در دیکتاتوری ولیفقیه به یقین تابع مستقیمی از سیاستهای حکومت در راستای تخریب و غارت عامدانه منابع طبیعی کشور می باشد.
دراین رابطه طی سال های اخیر شاهد پیدایش انواع و اقسام باندهای مافیایی از سوی حکومت، سپاه سرکوبگر پاسداران و زیر شبکههای آن می باشیم که ضربات جبران ناپذیری را به منابع طبیعی کشور وارد آورده اند.
سدسازیهای غیر استاندارد، خاک برداری و فروش آن به کشورهای حاشیه خلیج فارس، غارت منابع زیرزمینی آب، معادن، عدم تخصیص بودجه برای بهسازی و پاک سازی بستر رودخانه ها، تالابها و یا استفاده ابزاری از منابع آب رودخانه برای مراکز مشکوک نظامی، بخشی از پازل این سیاست های میهن برباده می باشند.
براین منطق نیز شاهد برهم خوردن تعادل اجتماعی در بسیاری از بخش های ضربه پذیر مانند سیستان و بلوچستان، کرمان، لرستان، بویر احمد و یا حتی آذربایجان می باشیم که به کوچ اجباری مردم راه برده است.
یک گزارش حکومتی ضمن اعتارف به بروز بحران برای جنگل های کشور، از جمله می نویسد: «در حوزه جنگل و منابع طبیعی، مساحت فعلی جنگلهای ایران ۱.۹میلیون هکتار است که معادل ۳.۷درصد مساحت کشور را تشکیل میدهد.
بنا بر گواهی اسناد موجود، سطح این جنگلها طی سالهای ۱۳۴۳ تا به امروز ۱.۵میلیون هکتار کاهش یافته است». (سایت حکوکتی همشهری ۲۰ مهر ۱۳۹۹)
به یقین یکی از دلال بروز این وضعیت بحرانی برای مناطق سرسبز کشورهمان وجود مافیای جنگل در حاکمیت آخوندی است. از بین بردن بخش های بزرگی از جنگل ها در شمال کشور و یا منطقه هیرکانی با هدف خانه سازی، راه سازی و یا برای مصارف نظامی، قاچاق چوب و همچنین آتش زدن عامدانه مراتع جنگی، نقش بزرگی در پیدایش این بحران ایفا کرده اند.
ابعاد وخامت در این بخش محیط زیستی بحدی است که داده های حکومتی اکنون سخن از تخریب «۳۶۰ متر مربع» از منابع جنگی در هر ثانیه را دارند.
این گزارش در ادامه با اذعان به این بحران می افزاید: «در هر ثانیه ۳۶۰مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود؛ این یعنی سالانه ۱.۵درصد از جنگلهای ایران نابود میشوند و در هر ۵سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود. بدینترتیب اگر روند تخریب با سرعت فعلی ادامه یابد، تا سال۱۴۶۰ اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نمیماند».
براین اساس اکنون کمتر زمینه ای میتوان یافت که وضعیت از خطوط قرمز و استاندارهای بین المللی عبور نکرده باشد. به یقین منشاء اصلی این مجموعه عظیم از بحرانها که به مانند سیاهچاله در حال بلعیدن شیرازههای کشور می باشد را نخست باید در سوء مدیریت و ستون اصلی نظام یعنی «غارت سیستماتیک» از سوی متولیان، باندها و کارگزاران رژیم آخوندی جسنجو نمود.
همبستگی ملی