مصدق کبیر: ملت ایران، فرزندان عزیز من امروز یکبار دیگر دنیا چشم به درایت و کاردانی و موقع شناسی و انضباط شما دوخته است فرد فرد شما نباید مسئولیتی را که در پیشگاه خدای بزرگ و وجدان پاک خود و دینی را که به پرچم و تاریخ پر افتخار خویش دارید لحظه یی از یاد ببرید، حساسیت زمان و عظمت مبارزه و آشفتگی جهان و خرابی اوضاع هشیاری شما را در همه حال ایجاب میکند.
فرزندان عزیز وطن با چشمان باز و بیدار مراقب سرنوشت خانه کهنسال خود باشید تا مبادا تاریخ فردا از نسل امروز به زشتی یاد کند و ما را مستحق نفرین و لعنت بشناسد.
اگر زندگانی توأم با آزادی و استقلال نباشد به قدر پشیزی ارزش نخواهد داشت
آنچه بر ما گذشت بیش از ساعتی از عمر یک ملت نیست
اول امیدم به خدا و بعد به شما نسل جوان است
من به حس و عیان میبینم که این نهال برومند به ثمر خواهر رسید
پیام خانم مریم رجوی به مناسبت ۲۹اسفند ۹۴
هموطنان عزیز!
سالروز ملی شدن صنعت نفت، بار دیگر نام و یاد مصدق بزرگ پیشوای نهضت ملی ایران را زنده میکند.
در ۲۸مرداد استعمار، با همدستی دربار و مرتجعان مذهبی به سردمداری کاشانی که خمینی مرید و شیفته او بود، دولت مصدق را با کودتا ساقط کرد.
شاه او را محاکمه کرد و خمینی از سیلی خوردناش شکرگزاری کرد، رژیم شاه او را تبعید کرد و آخوندها گردآمدن بر سر مزارش را منع کرده و حتی نام او را بر خیابانهای تهران تحمل نکردند. با اینهمه نام او در دل هر ایرانی و هرجوان ایرانی احترام برمیانگیزد، ایستادگی او بر سر منافع مردم ایران ستودنی است و زمامداریش الگوی دمکراسی برای نسلهای پیاپی است.
هنگام برقراری دیکتاتوری رضا شاه در مقابل این تصمیم که یک شخص هم شاه باشد، هم رئیسالوزرا و هم فرمانده کل قوا ایستاد و گفت: «اگر تکهتکهام کنند … زیر بار این حرفها نمیروم، پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟».
و دو دهه بعد بر سر انتخابات آزاد در مقابل محمدرضا شاه ایستاد که تا انتخابات آزاد انجام نشود و مردم وکلای خود را انتخاب نکنند، وضع مملکت تغییر نخواهد کرد.
در دیوان لاهه با چنان شور و ایمان و یقینی از منافع مردم ایران دفاع کرد که ایرانیان حاضر اشک ریختند و قاضی انگلیسی بهزیان کشورش و بهسود ایران رأی داد. سپس در محاکمه نمایشی فریاد زد، گریست و اعتصاب غذا کرد تا پیامش را به تمام جهان و بهنسلهای بعدی برساند.
بله تاریخ گواهی میکند که در این دادگاه، طرف پیروز و سرفراز مصدق بود. و گواهی میکند که پیام او به نسلهای پس از او رسید و راه مقاومت عادلانه را در پیش گرفتند.
در دادگاه نظامی شاه، مسعود بارها و بارها نام مصدق را تکرار کرد و گفت: من و دوستانم از فرزندان دکترمصدق هستیم.
او گفت: بعد از شهریور ۲۰ مصدق نفت را تبدیل به یک شعار وانگیزه ملی کرد صفوف مردم را متشکل و شعلهها را فروزانتر ساخت.
و باز مسعود گفت که «آن روز گرم تابستان، در تاریخ ایران، به سیاهی و سردی تبدیل شد. مصدق غروب استعمار و طلوع آزادی و استقلال را میخواست».
بهیاد میآوریم که سه هفته پس از سقوط دیکتاتوری شاه، در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در اجتماع بزرگی که بر سر مزار دکتر مصدق در احمدآباد برگزار شد، مسعود در کنار پدر طالقانی، رودرروی خمینی دجال، در سخنان پرشورش تجلیل و تقدیر از مصدق را به اوج رساند.
و یک سال بعد در گردهمآیی بزرگ مجاهدین در رشت، گفت: «در این تردیدی نیست که نسل به خون نشسته ما مشعل کوچک خان و مشعل مصدق را هر چه محکمتر در دست خواهد فشرد».
بله این افتخاری برای مقاومت مردم ایران است که طی پنجاه سال نبرد با دو دیکتاتوری، نگذاشتند که دشمنان مردم ایران، مصدق را از نظرها پنهان کنند و پرچم او را بهعنوان نماد آزادیخواهی و ایستادگی در برابر دیکتاتوری برافراشته نگهداشتند.
چنین است که پژواک صدایش در تاریخ ایران همچنان بهگوش میرسد که گفت«مقصود این است که مردم در نیک و بد امور شرکت کنند و مقدرات مملکت را به دست گیرند».
در سال۱۳۲۹، دکتر مصدق در طرح ملی شدن صنعت نفت نوشت: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی ما پیشنهاد میکنیم که صنعت نفت در سراسر کشور بدون استثناء ملی اعلام شود».
و حالا در ادامه تکاملی راه او، مردم و مقاومت ایران برآنند که «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی» فاشیسم دینی را به زیر بکشند تا مردم ایران مقدرات مملکت را بهدست گیرند. و آن روز به یقین فرا خواهد رسید.
سلام بر پیشوای نهضت ملی ایران.دکترمحمد مصدق
از سخنان خانم مریم رجوی در ۱۹ژوئیه۲۰۲۰
با ادای احترام به دکتر مصدق پیشوای بزرگ نهضت ملی ایران، که در سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد به نسل جوان پیام میداد که «شما آخرین تیر ترکش مردم ایران هستید؛ بنابراین از آنچه که دیدهاید،
درس بگیرید و عمل کنید».
او میگفت «عقبماندگی ما بهعلت نداشتن تشکیلات سیاسی و اجتماعی است».
مصدق با الهام از مجاهدین الجزایر، به مجاهدینی در ایران چشم دوخته بود که در راه آزادی و استقلال وطن «از همه چیز خود میگذرند». بر سر مواضع خود «می ایستند و یکدندگی به خرج میدهند».
و سالها بعد مسعود در دفاعیه خود در بیدادگاه نظامی شاه در سال ۵۰ گفت: «من و دوستانم از فرزندان دکترمصدق هستیم که به پول و مقام پشت پا زدهایم» و گفت: «مصدق غروب استعمار و طلوع آزادی و استقلال را میخواست».
یک دهه بعد مسعود، شورای ملی مقاومت ایران را تأسیس کرد تا بر خلاف انقلاب ضدسلطنتی این بار رنج و رزم و خون شهیدان لگدمال نشود و به ثمر بنشیند و ایران دمکراتیک فردا را تضمین کند.