دو هشتک، حامل دو محتوا
دو هشتک اینروزها و در آستانهٔ نمایش انتخابات، در شبکههای اجتماعی بهصورت گسترده مطرح است: «رأی من سرنگونی» و «آری به جمهوری دمکراتیک».
این دو هشتک دو محتوا را به زبان شبکههای اجتماعی بیان میکنند که برآمد ۴۲سال تجربه خونین مبارزه با انحصارطلبی و استبداد دینی است. تجربهای که مجاهدان و مبارزان آزادی با گوشت و پوست و استخوان آن را به دست آوردهاند.
۴۲سال پیش در ۱۲فروردین۵۷ خمینی مردم را بین یک گزینه مخیر کرد. به حکومت مورد نظر من رأی میدهید یا نه؟ برگهٔ رأی طوری طراحی شده بود که رأی «آری» با رنگ سبز و رأی «نه» با رنگ قرمز از هم متمایز میشد. آخوندها و حزباللهیهای آن روزگار بهصورت افواهی به مردم میگفتند کسی که به حکومت مورد نظر امام رأی ندهد طاغوتی و یزیدی است.
خمینی بنا بر شم ضدانقلابی خود از دینامیسم ضدیت مردم با استبداد سلطنتی سوءاستفاده کرد تا حکومت مورد نظر خود را از صندوق بیرون بکشد. مردم ایران در آن رفراندم به حکومتی رأی دادند که کم و کیف آن را نمیدانستند. در برگهٔ تعرفهٔ هم قید اینگونه قید شده بود: «تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت».
شارلاتانیسم خمینی
در همین مکانیسم ساده چند حقهبازی و شارلاتانیسم نهفته است:
۱ـ خمینی به حکومتی استبدادی با سوء استفاده از نام اسلام معتقد بود؛ حکومتی که در آن به جای شاه، یک آخوند با عنوان ولیفقیه همه کارهٔ آن بود و سلطنت مطلقه داشت اما دجالگرانه نام «جمهوری» بر آن گذاشت تا دستآوردهای انقلاب ضدسلطنتی را به سرقت ببرد و آنها را پشتوانهٔ حکومت استبدادی خود قرار دهد.
۲ـ دولت موقت او باید زمینه را برای انتخابات مجلس مؤسسان فراهم میکرد تا مردم نمایندگان خود را انتخاب کنند و آن نمایندگان با تدوین قانون اساسی، نوع جمهوری را مشخص کرده و آن را به همهپرسی بگذارند. خمینی به تمام ساز و کارهای دموکراتیک پشت پا زد و نوع حکومت را خودش مشخص کرد.
۳ـ او به جای تشکیل مجلس مؤسسان از نمایندگان منتخب مردم، مجلس خبرگان را تشکیل داد تا ولایت فقیه را به تصویب برساند.
۴ـ مردم برای آزادی قیام کرده و شاه را سرنگون کردند. انقلاب آنها یک انقلاب دموکراتیک بود و باید به یک جمهوری کثرتگرا و دموکراتیک ختم میشد؛ حکومتی که در آن مردم انتخابگر و تعیینکننده باشند. خمینی با سلطنت مطلقهٔ فقیه، بسا بدتر از شاه، آزادیها را به بند کشید و آزادیخواهان را قصابی کرد.
به مسلخ بردن یک انقلاب
انقلاب ضدسلطنتی، ادامهٔ تکاملی جنبشی بود که پیشگامان انقلاب مشروطه آن را در میهن ما آغازیدند. ثمرهٔ و محصول فداکاریهای سلسلهوار ایرانیان آزاده از مجاهدان تبریز گرفته تا جنبش جنگل، قیام خیابانی، پسیان، تنگستانیها تا دکتر محمد مصدق و نیز جنبشهای پس از آن و بهخصوص مبارزه سازمانیافتهٔ مجاهدین و فداییها بود. رودی سرخفام و جوشان از فدا که باعث شد سلطنت شاهنشاهی از ایران برکنده شود و بهاران آزادی وزیدن گیرد.
خمینی با این شور آزادیخواهی هرگز سنخیتی نداشت. او ادامهٔ ارتجاع قهار و آخوندهایی مانند شیخ فضلالله نوری و کاشانی بود. نه اعتقادی به آزادی و دموکراسی داشت و نه برای آن قیمت داده بود. او اگر میگذاشت آن انقلاب شکوهمند مسیر طبیعی خود را طی کند، بیگمان امروز ایران گلستان آزادی و عدالت بود و خلق ما مجبور نبود بعد از سرنگونی استبداد سلطنتی برای آرمان دیرینهٔ خود یعنی آزادی بجنگد و چنین حرمان سهمگینی را تحمل کند.
خمینی برای نهادینه کردن ارتجاع مورد نظر خود، نسل انقلاب ضدسلطنتی یعنی همان جوانان و نوجوانان شورمند و پاکباز آزادی را در سالهای نخستین دههٔ ۶۰ به جوخههای تیرباران سپرد و باقی آنها را که در سیاه چالهای خود بر مواضع انقلابی خویش پا میفشردند در تابستان ۶۷ قتلعام کرد.
رأی من سرنگونی
بهدنبال قیامهای بزرگ دی۹۶ و آبان۹۸ و نیز قیام سراوان، جنبش آزادیخواهی مردم ایران با پیشتازی کانونهای شورشی در داخل ایران و مجاهدان آزادی در اشرف۳ وارد فاز نوینی شده است. بهخون کشیدن بیش از ۱۵۰۰تن از قیام آفرینان، جامعه انفجاری ایران را علیه خامنهای و آخوندهای خونآشام برانگیخت. متعاقب آن شعارهای مردم هم عمامه را هدف قرار داد و هم تاج را و این مرزبندی انقلابی سرنگونی استبداد دینی را بیشازپیش برجسته کرد و تقویت نمود. براین اساس انقلاب دموکراتیک مردم ایران راه خود را از میان فرصتطلبی و میوهچینی گشود و سرخ و شاداب به پیش تاخت.
بهیمن تکامل و بلوغ جنبش اجتماعی مردم و قیامهای راهگشا، انتخابات نمایشی مجلس ولایی با شکست فاحش روبهرو شد و خامنهای نتوانست در اتاق تجمیع آرا با رأیسازی این نمایش را پررونق نشان دهد. اکنون او خیز برداشته است تا نظامش را برای سنگر بستن در برابر قیامهای آتی جراحی کند. در نقطهٔ مقابل مردم ایران نیز با تأسی از مقاومت ایران و کانونهای شورشی برآنند تا این جراحی و نمایش را بر سر او خراب کنند. پس از ۴۰سال مقاومت سرخفام در برابر استبداد دینی، با ۱۲۰هزار جانباختهٔ سرفراز آزادی، با وجود قیامهایی مانند دی ۹۶ و آبان۹۸ اکنون رأی هر ایرانی به نظام جهل و جنون، فقط و فقط سرنگونی است.
آری به جمهوری دمکراتیک
خمینی برای آنکه نوع حکومت مورد نظر خود را به مردم تحمیل کند، هرگز در مورد محتوای آن حرفی نزد. مردم نیز در انقلاب ضدسلطنتی میدانستند چه چیزی را نمیخواهند ولی کمتر به این میاندیشندند که چه چیزی را باید جایگزین آن نمایند. اکنون میدانند جایگزین استبداد دینی یک جمهوری دمکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت و برابری زن و مرد و آزادی و برابری همهٔ ادیان، اقلیتها و ملیتهاست. این خواست مبرم در اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت ایران با حضور رئیس جمهور برگزیدهٔ شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران بارز شده است.
مردم ایران و مقاومت ایران به اعتبار پشت سر گذاشتن تجربه سهمناک خمینی و خمینیگرایی دیگر اجازه نخواهند داد، آن سازوکار ارتجاعی برای غصب دستآوردهای این انقلاب تکرار شود. از فرصتطلبان و تازه از راهرسیدگان شیفتهٔ کسب قدرت به هر قیمت باید پرسید برنامهٔ مشخص شما برای براندازی استبداد دینی و بعد از آن چیست؟ «نه به جمهوری اسلامی» نوع نخنما و تکراری همان مرگ بر شاه است. پر واضح است که مردم این نظام را نمیخواهند. بهجز تفنگ بهدستان و شکنجهگران و وابستگان قدرت چه کس دیگری این حکومت را میخواهد، مهم این است که بدانیم جایگزین سیاسی این رژیم کدام آلترناتیو و چه مدلی از حکومت خواهد بود؟
اینجا جایی است که کمیت بسیاری از مدعیان میلنگد و پاسخ مشخصی ندارند. اینجا جایی است که باید پلتفرم و نقشهٔ راه ارائه داد و تضمینهای مادی آن را برشمرد. با حرف خالی نمیشود وارد گود شد و مدعی راهبرد و راهبری بود. «آری به جمهوری دمکراتیک» با برنامهٔ ۱۰مادهای مریم رجوی، پاسخ مشخص مجاهدین به یکصد و اندی سال انتظار عطشناک برای طلوع آزادی و دموکراسی در میهن شیر و خورشید است.
سایت مجاهدین خلق