اهدف خامنه ای درراه اندازی جنگی دیگر

مهرداد هرسینی

ابعاد خرابی ,  ویرانگری , تلفات و  کشتار انسان ها بی دفاع و بی گناه درنوار غزه که تا تهیه این مطلب از مرز هفت هزار نفر نیز گذشته  , اکنون این سوال منطقی را در مقابل وجدان های بیدار بشری قرار داده است   که بواقع خامنه ای کودک کش و درمانده با راه اندازی جنگی دیگر در این منطقه بحرانی  و بکار گیری ابزاری  بنام گروه های تروریستی  و شلیک موشک بر سر مردم غیر نظامی در اسرائیل  , چه هدفی  را دنبال می کند؟

به یقین شلیک قریب شش هزار موشک همزمان با حمله « گازانبری» از طریق دو هزار نیروی آموزش دیده حماس  که بنابرداده های قطره ای بیش از 500 تن از آنان در ایران و از سوی سپاه پاسداران  آموزش دیده بودند ,  ترجمان این واقعیت است که خامنه ای اساسا بدنبال راه اندازی یک جنگ صرفا « چریکی » و « محدود» نبوده است, زیرا اصولا جنگ های چریکی نه تنها در عمق عملیاتی  , بلکه حتی  در زمانی بسیار کوتاه  و با میزان بسیار محدود از نیرو, انهم با سلاح های سبک صورت می گیرند.

لذا اگر این داده ها را در صورت مسئله اصلی قرار دهیم , در آنصورت به این واقعیت خواهیم رسید که خامنه ای از طریق تسلیح گسترده  نظامی, عقدیتی , سیاسی و مالی نیروهایی تروریستی بویژه حماس , دست به آزمایشی زد که در وهله نخست  تبعات آن به مانند بهمن بر سر مردم دردمند فلسطین , کودکان , زنان و غیر نظامیان خراب گردید. دراین راستا نخست  باید انگشت اتهام را بسوی یک دیکتاتوری خون ریز و مالیخولیایی گرفته در تهران دراز نمود , زیرا وی به یقین از واکنش شدید و توان تخریب طرف مقابل بخوبی مطلع بوده است.

از سوی دیگر انگشت اتهام بسوی سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس می باشد, زیرا فرماندهان این دو ارگان سرکوبگر و جنگ طلب  با راه اندازی جنگی دیگر  در نوار غزه ,بدنبال پاسخ برای سوال بودند که توان « بازدارندگی » طرف های مقابل و بویژه واکنش ایالات متحده در یک سناریوی  بزرگتر و این چنینی چه خواهد بود؟

سایه سنگین سیاست مخرب مماشات , آزاد سازی ده های میلیارد دلار که به گفته منابع رسانه ای و داخلی در آمریکا به سقف 100 میلیارد دلار نیز رسیده است , نبود هرگونه تمایل برای رویارویی با سیاست های مخرب اتمی  و موشکی و جنگ افروزانه رژیم آخوندی , وجود بلبشو در سیاست خارجی  و بی عملی  مماشات گرایان و یا وجود الویتی بنام جنگ در اوکراین , بهترین بستر را برای دیکتاتوری ولی فقیه با راه اندازی بحران و جنگی دیگر در خاورمیانه و  با هدف « آزمایش» طرف های مقابل فراهم نموده بود.

دراین راستا عدم ورود مستقیم سپاه و یا نیروی تروریستی قدس و نیز نیروهای خلص و دست نشانده رژیم – خلص به لحاظ عقیدتی- مانند  حزب الله در لبنان و یا جهاد اسلامی ,  حوثی ها در یمن , حشد العبی در عراق و عدم  مشارکت مستقیم آنان در جنگ های زمینی و محدود نمودن آنان به شلیک چند راکت , آنهم برای خالی نبودن عریضه !!  , این فرضیه را اثبات نموده که خامنه های با بکار گیری  ابزاری بنام « حماس»  , تلاش داشت تا به توان و  قدرت دفاعی طرف های مقابل برای  جنگی بزرگتر دستیابی پیدا کند.

احمد عبدالهادی نماینده این گروه دست نشانده و تروریستی در لبنان , طی  مصاحبه ای با روزنامه السیاست چاپ کویت روز گذشته گفته است :« ما قبل , جین و بعد از این نبرد با حزب الله و ایران در بالاترین سطوح هماهنگ کردیم, اما گویا در معرض خیانت آشکار و وعده های دروغین ایران قرار گرفته ایم. بله خیانت آشکار و وعده های دروغین».

از منظر دیگر نیز باید تاکید نمود که اصلی ترین هدف برای خامنه ای کودک کش , همان بستن سد در مقابل جامعه دردمند ایران بویژه از فردای شروع قیام در شهرهای میهن می باشد.

وی بدین سان با انداختن توپ به خارج از مرزها  و با ایجاد بحرانی بزرگ , اکنون تلاش دارد تا در سایه این سیاست آخرین تتمه ها و منافذ تنفسی جامعه را به بند کشیده و بدین سان سیاست های  راهبردی رژیم , یکی صدور بنیاد گرایی و کشور گشایی و دیگری اعمال سرکوب خونین در داخل ,  دیکتاتوری مطلق خود را بر ایران و منطقه مهر موم نماید.

در این راستا نیز خامنه ای درمانده بدرستی اعتراف کرده است « اگر در سوریه و عراق و لبنان نجنگیم باید در شهرهای ایران مانند اصفهان و تهران بجنگیم».

بدین سان رژیم آخوندی یکبار دیگر به تمامی طرف ها , چه ایرانی و چه غیر ایرانی ,  این واقعیت را به اثبات رساند که بواقع « سرافعی ولایت » در تهران قرار دارد.