با افزایش فشارهای همه جانبه علیه مردم و بویژه بروز تنگناهای اقتصادی، مالی، که اکنون قریب ۱۸ میلیون خانوار ایرانی را به فقر و فلاکت کشانده، باندهای درونی رژیم نیز تلاش دارند تا ضمن شانه خالی کردن از بار مسئولیت، تقصیر را بر گردن یکدیگر بیاندازند.
یک نمونه آن سخنان اخیر یک نماینده از باند ولی فقیه در مجلس است که خطاب به شیخ حسن روحانی از وی خواسته تا برای گمراه کردن مردم، «ادرس اشتباهی» ندهد.
منظور از این جملات، اشاره به مواضع مکرر از سوی دولت «تدبیر و امید» در دیکتاتوری ولی فقیه می باشد که همواره «کاخ سفید» را مسئول بروز تمامی معضلات و بحران های موجود در ایران آخوند زده قلمداد می نماید.
مطهری که در صحن علنی مجلس رژیم سخن میگفت، اضافه کرده است: «آدرس مشکلات کشور کاخسفید نیست بلکه خیابان پاستور و دفتر کار کسانی هست که ۷سال کشور را معطل مذاکره با کاخسفید کردهاند. در این سال آخری لااقل روزه سکوت بگیرید آقای رئیسجمهور و حرف نزنید». (سایت مجاهدین خلق ۷ مهر ۱۳۹۹)
ترجمان این جملات نخست به معنای شکست سیاست های راهبردی خامنه ای در زمینه توافق اتمی و بویژه بازی با کارت سیاست مماشات می باشد. دراین راستا و با نزدیک شدن به نمایش انتخابات وی بطرز موذیانه ای تلاش دارد تا خود را از مجموعه شکست های رژیم مبرا ساخته و چنین وانمود کند که گوئیا آخوند روحانی به تنهایی و خودسرانه تن به برجام و تبعات آن داده است!
سایت حکومتی ابتکار ( ۷ مهر ۱۳۹۹) در مطلبی به واقعیت های درون رژیم و دلائل اصلی برای بروز این وضعیت بحرانی در کشور اینگونه اعتراف کرده است: «سوءمدیریتها، تصمیمهای اشتباه و فسادها در سالهای گذشته از چشم مردم دور نیستند و نمیتوان نقش تمام آنها را نادیده گرفت. در این صورت تکلیف سایر تصمیمها و سیاستهای اشتباهی که بدون ارتباط به تحریم و جنگ اقتصادی مطرحند چه میشود؟».
گذشته از این واقعیت نیز باید اضافه نمود که رژیم آخوندی تنها حکومتی درجهان است که موضوع سیاست گذاری و یا انتخابت در یک کشور دیگر ، اکنون به نخ نبات «حیات» آن تبدیل گردیده است. براین منطق است که هردو باند حکومتی در حال چرتکه اندازی و دعا خوانی برای نتایج انتخابات در امریکا بوده، با این امید که «دری به تخته » بخورد و اب باریکه ای برای ادامه سیاست های مخرب خود باز نمایند.
این همان واقعیتی است که در سایه آن تمامی چرخ های سیاسی، اقتصادی و تولیدی در ایران را به سکته کامل کشانده است. در سایه این بحران ها است که برای نمونه ارزش پول ملی به «پشیزی» تبدیل شده و تنها راهکار حکومت برای فرار از بحران ها «قاچاق» می باشد.
یک کارشناس مسائل اقتصادی (سایت حکومتی بهار ۶ مهر ۱۳۹۹) در این رابطه می گوید که باندهای مافیای در درون رژیم «به راحتی با ریال، ملک در کشورهای خارجی میخرند و این ریال به سلیمانیه میرود و به دلار تبدیل میشود یا اینکه همان ریال از طریق سلیمانیه صرف صادرات قاچاق از ایران به عراق میشود. برای خارجیها و مردم کشورهای همسایه هر چیزی در بازار ایران ارزان است و میتوانند با کمترین قیمت دارو و غذا را از بازار ایران خارج کنند».
همبستگی ملی