توجیه جنایت، در وحشت از جنبش دادخواهی قتلعام ۶۷
با انتشار نوار صوتی آقای منتظری در مورد قتلعام زندانیان سیاسی در سال67، وحشت سراپای نظام ولایت را گرفته است، تا جایی که تلاش میکنند مستمراً در رسانههای خود مقالاتی در رد مطالب مستند این نوار و البته در توجیه قتلعام و جنایتی که مرتکب شدهاند بنویسند.
نویسندگان این مقالات ضمن اینکه تلاش دارند این جنایت هولناک را کوچکنمایی و توجیه کنند، نسبت به قدرت مقاومت ایران در سطح بینالمللی و داخلی نیز سوزوگداز میکنند.علت وحشت مهرهها و رسانههای رژیم نیز از مقاومت نیز کاملاً قابل فهم و توجیه است، زیرا مقاومت ایران محوری است که سمت دهنده همه تلاشها و مخالفت ها درسطح داخلی و بینالمللی با نظام ولایتفقیه است.
با اعتراف به این نقش محوری و سمت دهنده مقاومت ایران است که رسانههای رژیم از تشکیل یک پازل با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران خبر میدهند و انتشار نوار آقای منتظری را نیز در جهت تکمیل این پازل قلمداد میکنند.در این زمینه روزنامه وطن امروز 24مرداد 95 مینویسد ”شکی نیست که همه این اتفاقات، اجزای یک پازل از پیش طراحی شده علیه جمهوری اسلامی هستند “.
روزنامه رسالت ارگان باند فاشیستی مؤتلفه 3شهریور 95 نیز در مقالهاش تحت عنوان ”جفا به امام مهربان“، ضمن اشاره به برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت ایران در پاریس با حضور شخصیتهای سیاسی از کشورهای مختلف جهان و حمایت این شخصیتها از فعالیتهای مقاومت ایران، به انتشار نوار آقای منتظری نیز اشاره میکند که سازمان مجاهدین خلق ایران را ”با چهرهیی مثبت“ و خمینی را با چهرهیی ”منفی در رأس اخبار جهانی قرارداد“.مقالهنویس رسالت ضمن این مقدمه چینی از تکمیل پازلی علیه نظام آخوندی با محوریت مجاهدین خلق ایران سخن گفته و نوشته است: ”این اقدام نیز حرکت هماهنگ شدهیی است برای کامل کردن پازل دشمن در تقویت سازمان منافقین در فضای رسانهیی و شروع توطئهیی جدید علیه کشور“. سوز و گداز نویسنده رسالت از قدرت مقاومت ایران و تکمیل پازل علیه نظام آخوندی، مقدمه چینی برای این است که قتلعام زندانیان مجاهد و مبارز بهعنوان یک جنایت علیه بشریت کوچکنمایی و توجیه شود، آنجا که زندانیان مجاهد را اقلیتی محدود میداند که بهخاطر پایداری بر سر اصول و عقایدشان- ”سرموضع“ – مستحق این قتلعام هولناک بودند: ”اقلیتی لجوج و عمدتاً از سران و کادرهای سازمان بود که حتی در این محاکمه باز هم بر عضویت سازمان و موضع جنگطلبانه پافشاری میکرد. طبق موازین اسلامی و طبق قوانین کشوری و مطابق با فتوای همه مراجع و علمای اسلام، این اقلیت، در محاکمه سال 67 محارب شناخته شد و بهوسیله قاضی و حاکم شرع به اعدام محکوم و حکم در مورد آنها اجرا شد“ملاحظه میشود در نظام آخوندی ایستادگی بر سر اصول و عقاید و بر سرموضع بودن آن هم دست و پابسته در زندانهای مخوف و قرون وسطایی، جرم است و مجازات این جرم نیز قتلعام است.
پیش از این نیز در سالهای گذشته سران و مهرههای رژیم اعتراف کرده بودند که تنها دلیل قتلعام زندانیان و جنایت علیه بشریت در سال 67، ایستادگی زندانیان بر سراصول و عقایدشان بوده است. آخوند احمد جنتی رئیس خبرگان آخوندی نیز در نمازجمعه 1آبان 92 اعتراف کرد که جنایت قتلعام سال 67 صرفاً به این دلیل صورت گرفته که زندانیان مجاهد بر سر اصول و آرمانشان پایدار بودهاند: ”امام بزرگوار در قضیه منافقینی که دستگیر شده بودند و زندان بودند، فرمودند هر کدام اینها سر موضعشان هستند، اعدامشان کنید. توی زندان بودند، فرمودند هر کدام سر موضعشان هستند… و اینها هم این کار را کردند و اعدامشان کردند“.آخوند جعفر شجونی از باند خامنهای نیز دلیل قتلعام زندانیان مجاهد در سال 67 را سرموضع بودن آنها دانسته، و گفته است در زندان برای مجاهدین بسیار صحبت میکرده اما آنها ایستادگی میکردهاند لذا ”نمیبایست میگذاشتیم به جامعه بیایند، امام این دستور اسلامی را اجرا کرد“ (خبرگزاری تسنیم1شهریور95)بنابراین کوچک نمایی اعدامها و یا وابسته کردن آنها بهعملیات فروغ جاویدان، بهانه و ترفندی برای فرار از اصل ماجرا است که همانا ایستادگی بر سر آرمان و اصول یک نسل بهپاخاسته علیه فاشیسم مذهبی حاکم بر کشورمان بوده است.به گفته آقای منتظری احمد خمینی از چند سال قبل نیت شوم رژیم را برای کشتن مجاهدین ابراز داشته بود، حالا در این رابطه به حرفهای محمدعلی امانی معاون سیاسی لاجوردی جلاد در اوین و یکی از سردمداران باند فاشیستی مؤتلفه توجه کنید تا روشن شود خمینی جلاد از ابتدا این هدف را داشته است: ”اگر مواضع امام پس از عملیات مرصاد را با مواضع شهید لاجوردی نسبت به منافقین مقایسه کنید، کاملاً برایتان آشکار میشود که امام از همان ابتدای انقلاب عزمشان را جزم کرده بودند که با منافقین برخورد کنند و شهید لاجوردی بهعنوان سرباز نظام در خدمت منویات ایشان بود و وظایفش را انجام میداد“ (سایت جوان آنلاین 31مرداد95)واضح است که نفرت از این جنایت هولناک در داخل و خارج ایران و در سطح بینالمللی و بهخصوص مجامع حقوقبشری، و خصوصاً اینکه مقاومت ایران به یک جنبش دادخواهی و تحقیق بینالمللی درباره قتلعام ۱۳۶۷و قرار گرفتن جنایتکاران در مقابل عدالت فراخوان داده است، رژیم آخوندی را به تلاش مذبوحانه واداشته تا با لطایف الحیل جنایت بینظیر قتلعام را کوچکنمایی و عادلانه جلوه بدهند.
اما از آنجا که سران این رژیم که جنایتکاران دستاندرکار این قتلعام بینظیر هستند باید که در برابر عدالت قرار گیرند. و طبیعی است که در وحشت، به هر خس و خاشاکی بیاویزند، اما بدانند که از حسابرسی و مجازات گریزی نخواهند داشت.
سایت مجاهدین خلق