هفته گذشته مجموعه گفتاری را در رابطه با انقلاب ضد سلطنتی در سال 57 , دلائل و زمینه های اجتماعی و فکری اون را آغاز کردیم. سخن ما از قیامی مردمی است که به خواست مردم ایران و نیروهای پیشتاز آن , از فردای سرکوب خونین قیام 15 خرداد در سال 42 و پایه گذاری دو سازمان پیشتاز فدائی و مجاهدین خلق شکل گرفت و ریشه ای بس عمیق در تفکرات ازادی خواهانه جامعه ما از فردای انقلاب مشروطه دارد بر این منطق شکست جنبش های متعدد برای رسیدن به جوهر ازادی , حقوق بشر و برپایی یک حکومت دمکراتیک همواره در صدر مبارزات مردم میهن امان قرارداشته. ما در گفتار قبلی تا بدانجا رسیدیم که شاه تصمیم خود را برای برپایی جشن های پرهزینه 2500 و راه اندازی دستگاه مخوفی بنام ساواک گرفته بود. وی با دستکاری در بودجه کشور و در حالیکه بخش های بزرگی از مردم زیر خط فقر, سیستم فودالی را به سرمایه داری وابسته تبدیل کرد بودند , حکومتی تک پایه , خودکامه و متکی بر پلیس و ارتش را برپا نمود. همچنین انقلاب سفید که کپی برداری شده از کشورهای بلوک سوسیالیستی بود , با شکست سنگینی روبرو شده بود , بطوریکه با هجوم روستائیان به شهرها دیگر برهم خوردن تعادل جامعه به واقعیتی برگشت ناپذیر تبدیل شده بود