حقیقت را در کجا میتوان دید؟
مهرداد هرسینی
حقیقت برپایی پرشکوه و تاریخی بهیقین بزرگترین تجمع ایرانیان آزاده برای حمایت از ایرانی آزاد را بهواقع در کجا میتوان یافت و لمس کرد؟
این سؤالی است که حتماً بسیاری از خوانندگان این سطور از خود در فردای این مراسم بیهمتا میپرسند. سؤالی برآمده از واقعیتهای صحنه مبارزات مردم، مجاهدین و مقاومت ایران برای دستیابی به حقوق بشر، دمکراسی و حاکمیت مردمی.صدالبته پاسخ به این سؤال را میتوان در دو پارامتر مهم، نخست وزن و کفه توانمندی و مقبولیت داخلی و همچنین در اعتبار بینالمللی و منطقهای مجاهدین خلق و شخصیت کاریزمای خانم مریم رجوی دید. سخن از دو روی سکه یک مقاومت سرافراز با خیل شهدا، اسرا و زندانیان سیاسی است که با تمامی توطئهها و تمامی ترور، اعدام، شکنجه و موشکباران هرروز بر ابعاد حمایتهای داخلی و خارجی آن افزون میگردد.
شرکت و حضور ایرانیان آزاده، یاران و اشرف نشانان در این رژه بینالمللی که از اقصی نقاط گیتی به پاریس آمده بودند، تنها بینهی کوچکی از مقبولیت این مقاومت درصحنه داخلی است. بینهای که دیگر اکنون از مرزهای میهن فراتر رفته و با حمایتهای بینظیر بینالمللی و بهویژه از سوی کشورهای اسلامی و منطقهای، کلیت رژیم ولایتفقیه را به چالشی بس تاریخی، ملی و میهنی کشیده است. ما اکنون علائم و نشانههای این بینه را در واکنشهای هراس آلود و زهرآگین دشمن مردم ایران، یعنی خامنهای بهخوبی میبینیم. هراسی که نشأتگرفته از یکی شدن و همبستگی ما ایرانیان و بهتبع آن پیوستن یکی پس از دیگری کشورهای جهان به جنبش همبستگی جهانی علیه بنیادگرایی هار مذهبی.همان بنیادگرایی که بهمانند افعی چهار سر، تن و قلب واحد آن در تهران میتپد و نهتنها سراسر منطقه بلکه جهانی را با امواج ترور، بمب، کشتار و خون و خونریزی به چالش کشیده است. خامنهای و رژیم ولایتفقیه با دیدن صحنههای پرشکوه این پایداری و مقاومت که خود را در گردهمایی بورژه متبلور کرده است، مرگ رژیمش را بهخوبی دید. فریادها و هوچیگریهای گزمگان ولایت سخن از این هراس و این بی آیندگی دارند؛ زیرا دیدند و یکبار دیگر تجربه کردند که تمامی امداد غیبی، تمامی بریزوبپاشهای میلیاردی، بسیج فلهای مزدوران و مواجببگیران حکومتی در داخل و خارج و نیز موشکباران یاران بیدفاع و بیسلاح ما در زندان لیبرتی چگونه بهمانند کف روی آب شد و چگونه تمامی سیاستهای یک سال گذشته رژیم برای نابودی این مقاومت به باد هوا رفت. این بزرگترین درس از گردهمایی ایرانیان آزاده و تمامی دردمندان از این تجمع پرشکوه و تاریخی بود. در این راستا رژیم آخوندی در کلیت اش دید و یکبار دیگر تجربه کرد که در جهان امروز جایی ندارد. دید و تجربه کرد که منفور خاص و عام «با اتمی و یا بدون اتمی» و نیز «با روحانی و بدون روحانی» است.همچنین باید اذعان کرد، جهان امروز و بهویژه مردم دردمند منطقه اکنون به عیان میبینند که اگر مقاومت کنند و اگر متحد و همبسته باشند، بهیقین میتوانند پشت این هیولای برآمده از اعماق تاریخ را بر خاک بمالند. میبینند و تجربه میکنند که مقاومت ایران طی بیش از سه دهه چگونه پرچم مبارزه را بدون وقفه و تنها و تنها با پشتوانه حمایتهای مردم ایران، بدوش میکشد و چگونه راه را برای رسیدن به قلههای حریت بشری باوجود تمامی دسیسهها هموار میکند. این نخستین آموزش آنها از مجاهدین خلق و بهویژه شخص مریم رجوی است. آنجائی که برجستهترین شخصیت دنیای عرب با اشاره به این واقعیتها خطاب به مقاومت و مردم ایران گفت: «مبارزات شما و مسعود رجوی همچون شاهنامه اسطوره خواهد شد».بههرحال از هر منظر که به صحنههای پرشکوه گردهمایی بورژه بنگریم، بهیقین به مخرج مشترکی بنام «چرخش» خواهیم رسید. چرخش هم در رابطه با دیکتاتوری بنیادگرایی ولیفقیه و تمامی باندها و دستهها درونی و بیرونی آن و هم در رابطه با مقاومت و مردم ایران. به قول خانم مریم رجوی: «ما به شما راهی را نشان میدهیم که یگانه راه است، ضروریترین راه است و در دسترسترین راه است: و آن بهرسمیت شناختن حق مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم ولایتفقیه و کسب آزادی و دموکراسی است.
این راهحل، فقط بهسود مردم ایران نیست؛ بلکه گشایشی برای منطقه و جهان هم هست. بسیاری از منتخبان مردم جهان و شخصیتهای بلندپایه آمریکا و اروپا، استرالیا، کانادا، آسیا و خاورمیانه که از آزادی و دموکراسی در ایران و از امنیت و حفاظت مجاهدان در لیبرتی حمایت میکنند، گواهان پرافتخار همین حقیقتاند».لذا باید گفت به این چرخش و دگرگونی ایمان بیاوریم و صفوف مبارزاتی خود را علیه حاکم خونریز در تهران، علیه استبداد مذهبی و بربریت ساری و جاری در زیباترین وطن هرچه مستحکمتر نمائیم.
برگزاری گردهمایی پرشکوه ایرانیان در ۱۳ تیر امسال صدالبته نقطه آغازی برپایان رژیم آخوندی است و مبارک خالق آن و مردم ایرانزمین باشد.
همبستگی ملی