مهرداد هرسینی
از تمامی داده ها طی قریب چهل و چهار سال از حاکمیت سرکوبگر و جنگ افروز ولی فقیه میتوان به این نتیجه منطقی رسید که رژیم آخوندی , دارای « ژن بحران زا » است.
براین اساس کمتر روزی نیست تا دیکتاتوری درمانده ولایت بدون « جنگ , کشتار , صدور بلوا, ترور و ایجاد تنش » صبح را به شب نرساند. یک دلیل برای این وضعیت مخرب نیز همان هراس از سرنگونی و وجود ابر بحرانی بنام نارضایتی عمومی باشد که اکنون حاکمیت را به مانند « موش » در تله انداخته است.
خفگی اجتماعی و یا وجود ابر بحران های مالی , رکود شدید اقتصادی و نیز وجود ایزولاسیون بین المللی بحدی است که اکنون در منطق خود خامنه ای را ناچار نموده تا با « زانوان خونین» , دستان حکومت را بسوی مرزهای جنوبی, بویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند عربستان, بحرین و یا امارات متحده عربی بعنوان « تسلیم » بلند نماید.
برقراری روابط « برادرانه » که تا دیروز به کمتر « سرنگونی » و برقراری یک « حکومت اسلامی » در سرزمین کشورهای همسایه و اسلامی رضایت نمی داد, به یقین ترجمان شکست سنگین و سختی برای خامنه ای و اتاق های فکر وی می باشند.
دراین راستا و از فردای این عقب نشینی های زبونانه و نوشیدن « جام زهر منطقه ای » که صد البته ریشه در شکست سیاست های استراتژیک رژیم آخوندی دارند , می توان پیش بینی نمود که ولی فقیه ناچار به دادن امتیاز های کلان بویژه در خصوص مسائل ژئوپلیتیک در منطقه گردد. نمونه هایی مانند دست کشیدن از دخالت و کشور گشایی در یمن , عراق , سوریه و لبنان در ازاء تلاش برای کشاندن « دلارهای نفتی عربستان » با هدف بازسازی اقتصاد بشدت ضربه خورده حکومت نیز تماما دراین چارچوب قراردارند.
بدین سان سیاست « بلعیدن » منطقه خاورمیانه تا شمال آفریقا که تا دیروز با عربده کشی, جنگ طلبی , صدور بمب , موشک و شلیک به کشورهای همسایه و یا با به آتش کشیدن سفارتخانه ها و کنسولگری ها صورت میگرفت , تماما با شکست های سنگین و بویژه با پرداخت سهمگین ترین ضرر و خسارات های مالی از جیب مردم ایران روبرو گردیده است.
سخن از حاکمی در مانده , خون ریز و کودک کش می باشد که پیشتر عربستان را به « گاو شیرده » تشبیه و بکرات « خاندان آل سعود » را به « سرنگونی » و « فتح » مکه تهدید کرده بود.
خاطرمان هست که در این راستا نیز حکومت بکرات تاکید کرده بود که «حکام آلسعود به جهات مختلف باید مورد تعقیب و پیگیری قرار گیرند».!!
دراین راستا نیز خامنه ای زهر خورده در مراسمی در نوشهر خطاب به این کشور از جمله گفته بود : « این را بدانند که دست ایران، برتر از خیلیها است و امکانات بیشتری هم دارد و اگر بخواهد در مقابل عناصر اذیت کننده و موذی عکسالعمل نشان دهد، اوضاع آنها خوب نخواهد بود و در هیچ صحنه هماوردی، حریف نخواهند شد».
به یقین چرخش و تسلیم شدن رژیم آخوندی و دراز کردن دستان خونین بسوی کشورهای همسایه ریشه در واقعیتی بنام « بن بست » و « خفگی » ولایت فقیه در تمامی زمینه ها بویژه « امنیتی» دارد.
اما همزمان با تلاش خامنه ای درمانده برای برقراری و بظاهر عادی سازی رابطه با کشورهای حاشیه خلیج فارس , اکنون شاهد باز شدن جبهه ای دیگر در مرزهای شمال شرقی کشور و بویژه علیه جمهوری آذربایجان می باشیم.
در بهمن ماه گذشته و با حمله مسلحانه به سفارت این کشور در تهران که به کشته شدن یک کارمند این سفارتخانه و مجروح شدن تعدادی دیگر انجامید , زنگ های خطر برای بروز « بحران » بصدا در آمدند.
ابعاد بحران اکنون بحدی است که طی روزهای گذشته باکو از اخراج چهارتن از عوامل تروریستی رژیم آخوندی و دستگیری « شش تن » از افراد وابسته به « جنبش مقاومت اسلامی » از جمله گروه های نیابتی آخوندی , بدلیل برنامه ریزی برای « کودتا » در این کشور خبر داده اند.
به یقین دخالت های آشکار خامنه ای در این کشور, ریشه در سیاست راهبردی بنام « صدور بحران » به خارج از مرزهای کشور با هدف منحرف نمودن اذعان عموم در داخل, بویژه در شرائط کنونی و وجود قیام های گسترده را دارند.
سخن از سیاستی مخرب می باشد که رژیم آخوندی همواره تلاش دارد تا از طریق آن به نوعی « تعادل» رسیده و بدین سان ضمن روحیه دادن به نیروهای « زهوار درفته » حکومت و بویژه سپاه مردم کش و « هاج و واج » مانده سپاه پاسداران , بسیج سرکوبگر , نیروی ترویستی قدس و عناصر بنیادگرا در منطقه و کشورهای اسلامی دلگرمی دهد.