سرانجام خامنه ای کودک کش سه تن از اسیران قیامی بنام های صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی را با وجود موج عظیمی از اعتراضات داخلی و بین المللی و همچنین وجود پروندهای مملو از تناقض، دستکاری و ابهامات، به جوخههای اعدام سپرد.
سخن از قتل حکومتی علیه قیام آفرینان میباشد که از سوی دیکتاتوری ولی فقیه با دو هدف صورت گرفته است. نخست منکوب نمودن جامعه و ایجاد فضای رعب و ترس در میان توده های دردمند و دیگری ترمز زدن به روند انقلاب دموکراتیک.
نیم نگاهی به روند اعدام ها در شهرهای شورشی که بنا برداده های مقاومت ایران تنها طی ماه گذشته به رقمی بالغ بر ۱۲۲ نفر می گردد، نشان از این واقعیت دارد که اتاق های فکر رژیم آخوندی تلاش نموده اند تا در تمامی شهرهایی که دارای پتانسیل بالای شورش و قیام می باشند، این روند ضد انسانی را اجرایی نمایند.
سخن از رژیمی پا بگور میباشد که در توطئه و پرونده سازی علیه آحاد مردم ایران، ید طولایی دارد. به همین میزان نیز حاکمیت نیازمند به ایجاد ترس و هراس در میان تودها بوده تا بدین سان قدرت مطلقه را حفظ نماید.
یک نمونه برای این واقعیت را میتوان در پرونده های ساختگی علیه این سه جوان قیامی رویت نمود.
دراین راستا یک وکیل دادگستری در گفتگویی با یک سایت حقوق بشری، به این باند بازیهای مافیایی در درون دیکتاتوی ولی فقیه اشاره کرده و میگوید: «پرونده خانه اصفهان، ملغمه ناهمگونی است که با مشارکت سازمان یافته ماموران امنیتی، دادسرا و دادگاه انقلاب اصفهان به عمل آمده و شعبه نهم دیوان عالی کشور، مهر صحت بر آن زده است. در این پرونده با اعلام پیش فرض هایی مبتنی بر اغتشاشگر و اراذل اوباش بودن متهمین، دادگاه آشکارا از بی طرفی خارج شده است».
همچنین نیم نگاهی به صحنه سازی های مهوع از سوی سپاه مردم کش پاسداران و بویژه پخش اعترافاتی که تماما زیر شکنجه های وحشیانه صورت گرفته اند، مهرتائیدی بر عجله حکومت برای اجرای احکام اعدام می باشد.
دراین راستا نیز رسانه های حکومتی ضمن منتسب نمودن این سه شهید قیامی به سازمان مجاهدین و کانون های شورشی، از جمله نوشته اند : « بر اساس مستندات و همچنین اقاریر صریح متهمان، این افراد با گروهک تروریستی منافقین در ارتباط بوده و اقدامات تروریستی خود را بر اساس دستورات گروهک منافقین انجام دادهاند». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس ، تسنیم ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲)
همزمان با اجرای حکم اعدام علیه این سه اسیر قیامی ، شاهد راه افتادن موج بزرگی از اعتراضات داخلی در شهرهای میهن بوده ایم. بنابر گزارشات میدانی، مردم در میادین، پشت بام ها، ایستگاههای مترو و اماکن عمومی و پارکها، با شعار «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر جمهوری اعدامی» و «تا دیکتاتور رو کاره، قیام ادامه داره» بار دیگر به خیابان سرازیر شدند.
رادیکال ترین اعتراضات در منطقه ستارخان، تهران پارس و اکباتان تهران و کرج به ثبت رسیده است. برای نمونه مردم ام مناطق با شعار های «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنهای ضحاک»، «مرگ بر سپاهی بیشرف» و «مرگ بر بسیجی بچهکش»، «فقر، فساد گرونی، میریم تا سرنگونی» و «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه»، جهنم دیگری را برای ولی فقیه کودک کش به تصویر کشیدند و بدین سان به دیکتاتوی نشان دادند که به یمن خون های بناحق ریخته شده، منکوب نمیگردند.
دراین رابطه رهبر مقاومت، آقای مسعود رجوی در پیامی تاکید کرده اند: « درود بر مردم و جوانان تهران در ستارخان و دست مریزاد به برخاستن در برابر رژیم اعدام و قتلعام
درود به مردم و جوانان شورشگر در اصفهان با خروش آتشین علیه جلادان
مردم تهرانپارس هم برخاستند. تهران شورشیترین شهر جهان منطقه به منطقه، خیابان به خیابان و کوچه به کوچه برخواهد خاست».
همچنین ابعاد جنایات انجام گرفته از سوی قضائیه حکومت در حالی است که بسیاری از کشورها ، اتحادیه اروپا ، دولت ها و سازمان های مدافع حقوق انسانی نسبت به صدور و سپس اجرای این احکام ناعادلانه دست به اعتراض زده و آن را شدیدا محکوم نموده اند.
برای نمونه سه تن از کارشناسان سازمان ملل متحد در یک متن اعتراضی، ضمن محکوم نمودن اعدام ها از جمله تصریح کردهاند: « «مجازات اعدام در پی رسیدگی قضایی اعمال شده که استانداردهای قابلقبول بینالمللی و محاکمه عادلانه یا روند رسیدگی عادلانه را برآورده نکرده است».
همبستگی ملی