دیکتاتوری ولیفقیه در یک اقدام ضد انسانی دست به دیوارکشی در خاوران، آرامستان بخش بزرگی از شهدا در جنوب تهران زده است.
بهیقین این اقدام جنایتکارانه در راستای مخدوش نمودن و تخریب مرحلهبهمرحله برای باقیمانده آثار جنایات سازمان دادهشده در رژیم آخوندی میباشد. نصب دوربینهای مداربسته بهموازات ابعاد فشار بر بازماندگان و خانوادههای قربانیان که طی سالیان اخیر افزایش بیسابقهای یافته، گوشهای از تلاشهای حکومت در راستای «پاک نمودن» صورتمسئلهای مهمتر بنام «جنبش دادخواهی» میباشد.
در این رابطه دبیرخانه شورای ملی مقاومت (6 خرداد 1401) ضمن محکوم نمودن این اقدام ضد انسانی که با تمامی عرف و شئونات بینالمللی در تضاد میباشد، تأکید نموده است: «رژیم آخوندی از سالهای پیش در یک سیاست ضد انسانی و جنایتکارانه برای از بین بردن آثار جنایت علیه بشریت، مزار اعدامشدگان سیاسی را بهطور سیستماتیک در تهران و شهرهای مختلف کشور ازجمله اهواز و تبریز و مشهد تخریب و نابود میکند».
در این راستا نیز خانوادههای شهدا بکرات از خاک برداری، کشیدن جاده، خیابان، بلوار و یا خانه سازی در گورهای دستجمعی پرده برداشتهاند.
سازمان عفو بین الملل نیز پیشتر در یک روشنگری تاکید کرده: «مقامات ایرانی با تخریب گورهای جمعی و فردی متعلق به مخالفان سیاسی که در دهه ۶۰ ناپدید، و بهطور فراقانونی در اهواز اعدامشدهاند، مسئول تحمیل رنج و عذابی ناگفتنی بر خانوادههای قربانیان هستند. چنین برخوردی با خانوادهها، مصداق شکنجه یا اقسام دیگر رفتارهای ظالمانه و غیرانسانی است».
واقعیت در پشت چنین اقدامات ضد انسانی نیز همان هراس دیکتاتوری مذهبی از رشد و نمو جنبش دادخواهی در میان تودههای مردم میباشد. خامنهای با بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، از آمران کشتار زندانیان سیاسی و عضوی از اعضاء «کمیته مرگ»، اکنون خود را در محاصره جنبشهای اعتراضی، بهویژه از سوی خانوادههای قربانیان، مجاهدین و مقاومت ایران میبیند و راهکار برای برون رفتن از این بحران را تنها در پاشیدن خاک بر اعمال جنایتکارانه رژیم جستجو میکند.
سخن از قتلعام و کشتارهای دستهجمعی طی دهه 60 و بهویژه در سال 67 میباشد که ماشین جهنمی خمینی و خامنهای در طرحی ضد انسانی به شهادت رساندن 120 هزار انسان بیگناه و بیدفاع را به اجرا درآورده است. نقش بلامنازع متولیان و سران حکومت بهویژه آخوند رئیسی و یا پورمحمدی که اکنون به یک موضوع بینالمللی تبدیل گردیده، بهمانند طناب داری برای ولیفقیه طلسم شکسته در حال عمل میباشد.
یک نمونه این واقعیت را نیز باید در دستگیری و محاکمه دژخیم حمید نوری در سوئد، از عاملان شکنجه و قتلعام زندانیان سیاسی سر موضع مجاهد و مبارز در سال 67 جستجو نمود. محاکمه وی بهیقین محاکمه کلیت نظام خونریز و سرکوبگر آخوندی و بهویژه شخص اول آن یعنی خامنهای میباشد.
بدینسان هراس خامنهای که اکنون در دو جبهه داخلی و بینالمللی در تله افتاده است، قابلفهم میباشد. براین منطق وی بهمانند دوران پایانی نازیها، تلاش دارد تا پیش از سرنگونی، تمامی آثار جنایات رژیم را پاکسازی نماید.
یک نمونه برای این طرح پاکسازی نیز همان تخریب مزار شهدا، دیوارکشی و تلاش برای جان بدر دادن آمران و عاملان قتلها با تعویض هویت حقیقی آنان میباشد.
در این رابطه مقاومت ایران تصریح کرده است: «اردیبهشتماه سال پیش ۱۱۱۲ عضو خانوادههای شهیدان سازمان مجاهدین خلق ایران، طی نامهای به دبیر کل ملل متحد، رهبران اتحادیه اروپا و رئیسجمهور و مقامات مسئول در آمریکا نوشتند «رژیم آخوندی برای مخفی کردن آثار این جنایت بزرگ به طرق مختلف تلاش میکند، مزار این شهیدان را تخریب کند».
همبستگی ملی