روایتی از تاریخ معاصرایران – بخش سی و پنچ

مهرداد هرسینی

حقوق بشر پاشنه آشیل دیکتاتوری شاه

بهر حال با بروی کار آمدن کارتر اکنون توجهات بسوی ایران و دیکتاتوری شاه معطوف شده است. بطور کلی سیاست کارتر در رابطه با ایران بر دو محور استوار بود:

1- هماهنگی شاه با سیاست های نفتی و تثبیت قیمت نفت

2- سیاست حقوق بشر 

با آمدن کارتر و اعلان سیاست جدید این کشور و احترام به حقوق بشر, دستگاه شاه با تنش جدی روبرو گردید. دمکراتها بر خلاف رقبای خود در حزب جمهوری خواه از انسجام و یکدستی برخورار نبودند. تا قبل از به قدرت رسیدن کارتر , جمهوری خواهان بسیار هماهنگ شده با شاه عمل میکردند ولی با بروی کار آمدن کارتر این انسجام از بین رفت و سیاستگذاری در این کشور تقسیم گردید.

,, در 1355 وقتی که کارتر به ریاست جمهوری انتخاب شد, البته یک تکان سختی به نظام سیاسی ایران آمد. از طرفی شاه بسیار نگران بروی کار آمدن دوباره ی دمکراتها بود و بخصوص که کارتر در سخنانی در باره ی حقوق بشر و احتمالا با اشاراتی مستقیم به ایران در جریان مبارزات انتخاباتی اش گفته بود, از طرف دیگر پاسخ تبریک شاه را پنج , شش هفته دیتر داد و با تاخیر داد. اینها خیلی تعبیر شد در ایران ,,

مصاحبه  با آخرین  وزیر اطلاعات شاه – انقلاب ایران به روایت بی بی سی

 

با براه افتادن جنبش دمکراتیک و شکل گیری هسته های اولیه انقلاب ضد سلطنتی و همچنین اطمینان خمینی از سیاست های ایالات متحده در رابطه با شاه و حقوق بشر, وی  دارو دسته ی مرتجع اش  را به موج سواری فرا میخواند و در آذر 1356 نامه یی مخفیانه به ایران میفرستد و از آنان میخواهد:

,, امروز در ایران فرجه پیدا شده و این فرصت را غنیمت بشمارید. الان نویسندگان , احزاب اشکال میکنند و نامه مینویسند و امضاء میکنند, اعتراض میکنند. شما هم بنویسید و چند نفر از اقایان امضاء کنند.,,  

هفته نامه ایران زمین شماره 46

اما در روح و روان مردم تا رسیدن به  پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بر خلاف روضه های خمینی و آخوندهای ریز و درشت وابسته به دربار و ارتجاع مذهبی, راه و روش های رادیکال نقش بسته بود و همواره درصدد استفاده ی ابزاری از آن بودند. شاه در اواخر دوران حکومت اش و زمانیکه قطار انقلاب براه افتاده بود, در پی رفع و رجوع جنایات و خیانت هایش علیه ملت  بر آمد, اما زمان دیگر گذشته بود وخواسته های دمکراتیک و بار سیاسی جامعه عملا هرگونه میدان مانوری از رژیم شاه را گرفت. اعلان چنین سیاستی از سوی دیکتاتور یقیننا نه از اعتقاد وی به امر دمکراسی و حاکمیت مردمی بود, بلکه بدلیل فشارهای داخلی و تغییر سیاست خارجی آمریکا در رابطه با شاه بود. آنچه که به داخل ایران بر میگشت, مردم و نیروهای مردمی بدون هرگونه ملاحظه یی و بدون تعارف با این و یا آن کشور خارجی , دست بکار بودند و خواسته ها و مطالبات خود را از طریق اعتصابات, تظاهرات و بکار گیری شیوه های رادیکال  طلب میکردند.

,, خمینی از هنگامی که اطمینان یافت که سیاست آمریکا نسبت به شاه تغییر یافته و موقعیت شاه متزلزل است مدتی پس از آنکه توده های مردم به خیابانها آمده بودند, بر شمار موضعگیری های خود افزود. تعداد سخنرانی ها و موضعگیری های خمینی در این دوره  غیر قابل مقایسه با تمام دوره های عمر اوست. او در یافته بود که باید  با حداکثر کنش و واکنش سیاسی از خلاء موجود و بقول خودش فرجه یی که بوجود آمده استفاده کند و رهبری انقلاب ضد سلطنتی را به چنگ آورد……. احمد پسر خمینی در مقدمه کتاب مجموعه سخنرانی های او در جایی که شروع دوران فضای باز سیاسی را توضیح میدهد, در این باره میگوید: تیز بینی امام و بهره برداری به موقع از شرایط پیش آمده, نشانه ی عمق شناخت آن حضرت از اوضاع جهان و بویژه مسائل ایران به رغم دوری از وطن بود,,.

نشریه مجاهد شماره 494

ادامه دارد