«روایتی از تاریخ معاصر ایران» بخش بیست و سوم

 

مهرداد هرسینی

 

مردم گرسنه و جشن های دوهزار و پانصد ساله

پس از انقلاب ضد سلطنتی , هفته نامه ی کیهان ورزشی بتاریخ 15 دیماه 1358 به نقل از یک شاهد در باره ی قتل جهان پهلوان تختی چنینن نوشت:

,, او ضمن آنکه منتسب به جبهه ملی بود با گروههای چریکی دانشجویی وابسته به نهضت آزادی دلبستگی پیدا میکرد و در این زمینه فعالیت گسترده و موثری را برای آزادی خلق دربند کشیده آغاز کرد تا آنکه بدست دژخیمان ساواک گرفتار آمد و در شعبه ساواک در پشت هتل آتلانتیک مورد شکنجه قرارگرفت تا اقرار کند. او مرد بود و پایمردی کرد و لب از لب نگشود. ماموران او را با اجازه ی هویدا و هویدا هم از شاه , دائما شکنجه کردند و آنقدر او را زدند که وجود نازنین و مردانه اش آش و لاش شد, اما هنوز زنده بود و مقاومت میکرد و نفس میکشید. جمجمه اش خرد شده بود و سرش  آبلمبو. پشت سرش را دریده بودند و پشت یکی از ساقهای پایش را , اما هنوز مردانه مقاومت میکرد.

ماموران به هویدا تلفن زدند و از مقاومت و سرسختی او گفتند و او هم به شاه گفته بود هرکاری صلاح است انجام دهید. سرانجام برای اینکه خیانتشان فاش نشود, نخست آخرین نفس او را با آمپول گرفتند و بعد هم قرص خواب آور و تریاک به معده اش خالی کردند تا به اصطلاح پس از کالبد شکافی گفته شود که او خود کشی کرده است و بعد جسدش را درهتل آتلانتیک گذاشتند و یک تفنگ هم پهلویش! اما اینان توجه نکردند که هستند انسانهای باوجدانی  که می ببینندو گرچه به ظاهر دم برنمی آورند ولی بعدها سخن خواهند گفت: که اگر او خود را مسموم کرده بود, دهانش کف میکرد و ناظران آگاه حاضر بر جسد که با ما صحبت کردند, این را دیدند و عکس هایی را نشان ما دادند و به ظاهر هم فقط گذاشتند عکس هایی از روبرو از جسد گرفته شود, اما پشت سر شکافته و ساق پای دریده و سر آش و لاش او را شکل داده اند تا به اصطلاح کسی متوجه نشود.,,

تختی پیش از آنکه ورزشکار باشد, آزاده بود. وی میگفت: ,, بزرگترین پاداش و عالیترین هدیه یی که گرفتم, مدال و یا نشان طلا و نقره نبود, قلب یک انسان بیش از هزار مدال طلا ارزش دارد و من میدانم که هزاران هزار نفر از مردم حقشناس میهنم در قلب مهربان خودشان جای کوچکی هم برای من ذخیره کرده اند.,, بدین سان بود که مردم در فقدان جهان پهلوان خود می گفتند: ,, پهلوان سرانجام شاه را ضربه فنی کرد ,,.

جشنهای دوهزار و پانصد ساله

در سال 1346 شاه با الگو برداری از تاجگذاری پادشاهان کشورهای اروپائی, جشن های پرهزینه ی ,, تاجگذاری ,, را برپا نمود. در این مراسم وی تاج سلطنتی را شخصا بر سر خود نهاد که خود سخن از عدم پایگاه مردمی وی داشت, تاجائیکه خبر آن بسرعت در مطبوعات خارجی انعکاس گسترده  یافت. پس از برگزاری تاجگذاری بدستور شاه , دربار موظف به ,, برپائی جشن های 2500 ساله ,, میگردد.

 پیشنهاد این پرهزینه ترین جشن های تاریخ معاصر ایران نخست در سال 1337 از سوی ,, شحاع الدین شفا ,, مشاور وقت  فرهنگی در بار مطرح گردید. در این طرح از جمله آمده بود:

,, ترتیب مجالس سرور و شادی , ترتیب و تشکیل مجالس سخنرانی در باره ی اوضاع گذشته و پر افتخار ایران امروز, کوشش برای بهتر شناساندن آیین شاهنشاهی ایران و نشان دادن اینکه شاهنشاه گرایی آرمان ایرانیان است ,

مرکز اسناد و موسسه ی مطالعات تاریخ معاصر

در آن زمان علی امینی که بتازگی بر کرسی صدارت تکیه زده بود, پس از برآورده های اولیه اعلام میکند که بعلت مشکلات بغرتج اقتصادی و مشکلات بودجه, دولت قادر به پرداخت مخارج جشن ها نمی باشد و به این ترتیب جشن ها برای قریب دهسال به تعویق می افتد. در آستانه ی برگزاری جشن های تاجگذاری, شاه به یکباره تصمیم میگیرد تا بودجه ی جداگانه یی برای راه اندازی ,, جشن های 2500 ساله ,, اختصاص دهد و دولت ,, خدمتگزار امیر عباس هویدا ,, با وارد کردن تبصره یی به بودجه سالانه ی کشور در سال 1346 , هزینه های لازم را به تصویب نخست وزیر میرساند.


ادامه دارد