«روایتی از تاریخ معاصر ایران» بخش بیست و چهارم

مهرداد هرسینی

زاغه نشین های گرسنه , فساد دربار

در دیماه 1348 و با نزدیک شدن شروع جشن ها دو واقعه مهم جنبش نوپای ایران را دستخوش ضربه ئی سنگین نمود. نخست واقعه ی سیاهکل بود و سپس ضربه ی شهریور 50 به سازمان مجاهدین که در بخشهای قبلی بطور مفصل و جداگانه به هرکدام از آنها پرداخته ایم .  ( رجوع شود به مجموعه ی روایتی از تاریخ معاصر )

همچنین در همین ایام و با قدرت نمایی شاه , مبارز بزرگ شکرالله پاک نژاد که بهمراه تعدادی از یاران خود قصد داشت ایران را جهت کسب تعلیمات نظامی, بسوی پایگاههای فلسطین ترک کند, توسط ماموران ساواک دستگیر میشود. پاک نژاد در راس گروهی بنام ,, فلسطین ,, قرارداشت که پس از دستگیری, تحت شکنجه های ساواک قرار میگیرد. دادگاه فرمایش علیه وی به صحنه ی دیگری از اعتقادات شکری به مبارزه ی مسلحانه علیه رژیم شاه تبدیل میگردد که بطور گسترده یی در سطح بین المللی انعکاس می یابد. شکری در پی انقلاب ضد سلطنتی از زندان آزاد میگردد, اما سرانجام در دیماه 1360 توسط رژیم خمینی دستگیر و اعدام میشود و بدین ترتیب شیخ ,, ماموریت نیمه تمام شاه ,, را به اتمام میرساند.

 در این زمان و با آماده سازی جشن های 2500 ساله و طرح های ضد مردمی شاه برای مقابله با نیروهای مردمی و انقلابی, ساواک توانست از یک فرصت تاریخی استفاده کرده و در شهریور 1350 ضربه ی سنگینی را به تشکیلات مجاهدین وارد نماید. به دنبال آن دستگیری های گسترده یی آغاز شد و بیش از نود درصد اعضاء و کادرها و منجمله تمامی اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین تا اواخر مهرماه همان سال دستگیر و به سیاهچالهای آریامهری افتادند. همزمان دستگاه پلیسی شاه به ,, خانه گردی ,, و کنترل گسترده ی شهرها ی کشور روی آورد که به دستگیری های بیشتر در سطح جنبش نوپای ایران منجر گردید. یکی از کادر های برجسته ی جنبش,  مجاهد شهید رضا رضایی بود که در جریان یورش ساواک به مجاهدین, دستگیر گردید, اما بعد از سه ماه توانست با طرحی دقیق از دست ساواک بگریزد و در کنار برادران قهرمانش احمد و مهدی به بازسازی تشکیلات مجاهدین بپردازد.

,, رضا پس از فرار از زندان در نامه یی خطاب به افکار عمومی ایران و جهان که در آن جریان فرار خود را شرح داد, چنین نوشت: …. گوشهای خود را خوب باز کنید و فریادجان خراش پاکترین فرزندان این مرز و بوم را در زیر شکنجه های سبعانه ی ساواک بشنوید. فریاد اعتراض بلند کنید و این فریاد را بگوش جهانیان برسانید, چشمان خود را باز کنید و به زخمهای عمیق و بدنهای کبودشده از شلاق آنها نگاه کنید. برای آنکه معنای چهار ساعت  روی اجاق برقی شکنجه دیدن را درک کنید, آتش سیگاری به دستتان نزدیک کنید…. 

رضا به برادرش احمد پیوست و این دو در یک دوران بحرانی سازمان, در دورانی که آینده سازمان بشدت مورد تردید و ابهام بود, بار رسالتی عظیم را بدوش گرفتند. این وظیفه ی بزرگ را احمد شروع کرده بود و رضا می بایست آن را پایان دهد, چراکه حدود سه ماه بعد از فرار رضا, احمد شهید شد. رضا بیشترین تلاش خود را پس از فرار در زمینه ی سازماندهی کادرها و استحکام تشکیلات مبذول داشت ,,

شرح مختصر زندگی رضا رضائی    از انتشارات مجاهدین خلق

سرانجام شاه به رویای خود در پائیز 1350 و پس از قریب چهارسال کارهای تدارکاتی, جامه ی عمل پوشاند و در حالیکه قبل از آن با شدت فراوان به سرکوب نیروهای انقلابی محاهدین و فدائیان دست زده بود, در تخت جمشید شهرک مدرنی را برای این امر برپا نمود.

در راستای این جشن های پرهزینه, شاه برای آنکه مردم زاغه نشین ها و فقیر از دید ناظران خارجی پنهان بمانند, دستور داد تا آنها را نقل مکان داده و آلونکه ها و زاغه ها را به جای دیگری از شهر تهران منتقل نمایند. در این رابطه از سوی شورای مرکزی جشن ها به نیک پی شهردار وقت تهران  ابلاغیه ی زیر ارسال میشود:

,, فتوکپی مورخ 8.6.1350 کمیته ی تامینی و انتظامی جشن شاهنشاهی در خصوص آلونک نشین هایی که در مسیر جاده ی کن, اتوبان کرج- پارک وی سکونت دارند و از نظر وضع ظاهری در منظر دید مهمانان عالیقدر بسیار نامطلوب خواهند بود, جهت استحضار و اقدام لازم به پیوست ایفاد میگردد,,

همان منبع بالا

شاه برای برگزاری جشن ها تصمیم میگیرد با موسسه ی فرانسوی ژانسن از فرانسه قراردادی برای برپایی چادر ها ی مخصوص منعقد کند. برای نمونه هزینه ی چادر میهمانان, چادر خانواده ی سلطنتی با گنجایش 650 نفر به مساحت 2500 متر مربع و چادر اختصاصی میهمانان, چادر باشگاه, چادر آرایشگاه, چادر شب نشینی بالغ بر هفت میلیون دلار میشود که در آن زمان مبلغ بسیار هنگفتی بود.

ادامه دارد