روایتی از تاریخ معاصر ایران – بخش سی و سوم

 

مهرداد هرسینی

 

دیکتاتوری شاه در سایه  واعظان

واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکند

در خرداد 1356 مطبوعات شاه  از شهادت دکتر علی شریعتی خبر میدهند. شریعتی از جمله روشنفکران مسلمانی بود که در دوران کوتاه سالهای 1347 الی 1355 فاصله ی میان ,, روشنفکران و مذهب,,  را از میان برداشت. وی با نوگرائی و مبارزه با برداشتهای کهنه پرستانه ی آخوندها و جریانات مرتجع وابسته به دربار, به مبارزه با فساد و خانواده ی شاه پرداخت. بسیاری شریعتی را ,, روشنفکر اسلامی ,, ارزیابی میکنند که با آثارش بویژه در میان جوانان و روشنفکران,  تحولات عمیقی در جامعه ی سنتی ایران پدید آورد. وی به گفته ی خود هرگز ,, مسلمان انقلابی ,, نبود, اما مرزبندی عمیقی با آخوندها ی حوزوی و طیف مرتجع و عفب مانده ی مذهبی داشت.

دیکتاتوری مذهبی در نخستین سالهای پس از انقلاب ضد سلطنتی و تا زمان زیادی  از بردن نام و تصاویر این دانشمند و اسلام شناس ارزنده ی ایرانی پرهیز میکرد و بارها به وی در کتب و نوشتجات دولتی , لقب ,, دکتر منافق,,  داد.

دکتر شریعتی  در سال 1312 در خانواده ئی مذهبی چشم به جهان گشود و با تاسی از فضای خانوادگی, همواره در بطن مسائل سیاسی قرارداشت. در سال 1332 و پس از اتمام تحصیلات در دانشسرای تربیت معلم در مشهد به ترجمه ی آثار عربی پرداخت که از آن جمله باید به کتاب ,, ابوذر,, از اصحاب حضرت محمد نام برد. سپس وی به ادامه ی تحصیل  پرداخت و پس از اخذ مدرک دکترا در رشته ی زبانهای عربی و فرنسه, برای ادامه ی تحصیل در رشته ی جامعه شناسی و مطالعات اسلامی راهی فرانسه شد.

شریعتی به هنگام بازگشت به ایران , بدلیل فعالیت های سیاسی دستگیر و به زندان افتاد که پس از شش ماه محرومیت از تحصیل دوباره به مشهد بازگشت. در سال 1346 به دعوت حسینیه ی ارشاد که در آن زمان به هزینه ی نهضت آزادی اداره میگردید, به تهران آمد و شش سال بطور مرتب در حسینه سخنرانی نمود. سخنرانی های دکتر بعدها بصورت جزوات و نوار تکثیر و موردد استقبال مردم قرار گرفت. در سال 1351 بدستور شاه حسینه ی ارشاد تعطیل و شریعتی دستگیر گردید. وی در سال 1354 با پا درمیانی دولت الجزایر از زندان آزاد ولی تا اردیبهشت 1356 در خانه اش تحت بازداشت قرارداشت.

,, ملا های مرتجع امامت شیعه را پشتوانه ی شرعی سلطنت مورثی و نفی دمکراسی و فقه جعفری را سنگر استبداد فکری عناد با حکومت قانون و بمباران مجلس با اسلحه ی دین ساخته بودند و مشروعه را در برابر مشروطه علم کرده بودند, علمی که زیر آن کلنل لیاخوف قزاق روسی و محمد علی شاه قاجار و قداره بندان دربار سینه میزدند,,.

مجموعه آثار شریعتی  23

شریعتی در جزوه ئی بنام انتظار دیدگاههای خود را از اسلام چنین اعلام مینماید: ,, دو نوع اسلام متفاوت وجود دارد. یکی آرمانی انقلابی برای تحول اجتماعی, پیشرفت و روشنفکری است. دیگری آموزش مدرسی فلاسفه, متکلمان, سیاستمداران و فقهاست. اسلام بعنوان آرمان انقلابی به ابوذز به مجاهدین و اکنون به روشنفکران تعلق دارد,,.

حسنیه ی ارشاد در تهران میعادگاه شریعتی با جوانان و روشنفکران مذهبی بود. قلم و زبان و بیان وی شیوا و جاذبه های فراوانی در بین مردم داشت و پیام شریعتی ساده بهمراه شناختی اصولی از مذهب بود. کتب شریعتی در غنای سیاسی و فکری ما ایرانیان سهم مهمی ایفا نمود و شاید بتوان ,, نقد و نفی ارزشهای کهنه و خرافاتی که بنام مذهب در جامعه ی ما تا آنروز رواج داشت ,, را مهمترین دستاورد شریعتی نامید. وی در این رابطه میگوید:

,, من با اینکه در محیط مذهبی بوده ام و از بچگی در کار مذهب و با مذهبی ها بزرگ شده ام, معذالک وضع طوری بود که با آخوندها و محیط مخصوص آنها همسایه بودیم و نه همخانه.  و از دور با آنها تماس داشتیم. و حال که مستقیما در برابرشان قرارگرفته ام و آنها را بی ریا و لباس می بینم و از شدت مادی گری و خود خواهی و دروغ پردازی و بیرحمی و بی علطفتگی و بی شعوری و جعالی و حاضر شدنشان به هرکاری و هر خیانتی و همدستی با هرکسی و هرجائی که منافع شخصی و یا صنفی اشان ایجاب میکند, آگاه شده ام ,,.

نامه های شریعتی به پدرش – مجموعه آثار 27

با اوجگیری مبارزات مسلحانه علیه شاه, وی کوشید تا حسینیه را که ,, نان دانی فلسفی و حجازی ,, شده بود, به سنگری برای تغذیه ی فکر و فرهنگی تبدیل نماید وی در این رابطه در فروردین 1356 و چند ماه قبل از شهادت اش مینویسد:

,, وقتی روحانیون لوکس و اشرافیت لوس رفتند و ارادی ه محل تلاقی ,, حاجی ,, و ,, ملا,, بود با کلکی که خدابه آنها خواستند بزنند تخلیه شد…. چنین ارشادی دیگر هیچ تشابهی به ارشاد شیوخ دارلننود و اشراف قریش و تجار بازار عکاظ ندارد و کعبه ی محمد است و محسن و حسن و فاطمه و صادق و حسین و عباس و علی ومهدی و …. همه ی آنها که از نژاد حنیف اند,,.

نشریه ی مجاهد شماره ی 207

ادامه دارد