روایتی از تاریخ معاصر ایران- بخش سی و نهم

مهرداد هرسینی

خیز جامعه برای سرنگونی شاه

در دیماه 1356 و همزمان با آغاز سال جدید میلادی, کارتردر راه سفر به هند توقف کوتاهی در ایران نمود و طی ضیافت شامی که به افتحار ورود وی ترتیب داده شده بود, از ایران تحت حاکمیت شاه بعنوان ,, جزیره ی ثبات ,,  یاد میکند. وی از جمله خطاب به شاه از وی با جملاتی مانند ,, اعلیحضرت این ستایشی است از شما و رهبری شما,, نام میبرد.

شاه که در پی این دیدار قدری قوت قلب گرفته و از سیاست جدید آمریکا در رابطه با خود اطمینان حاصل نموده است, اکنون فرصت را غنیمت شمرده و دست به دشمن سازی فرضی  میزند.

 وی طی مقاله یی در روزنامه اطلاعات بتاریخ 17 دیماه به قلم ,, احمد رشیدی مطلق ,, خمینی را که تا آن زمان در نجف بود و عمدتا از مسائل سیاسی بدور, مورد حمله قرار میدهد. شاه دراین مقاله از جمله  چنین گفت:

,, مردی که سابقه اش مجهول بود و به قشری ترین و مرتجع ترین عامل استعمار وابسته بود و همچنین در میان روحانیون عالیمقام با همه ی حمایت های خاص , موقعیتی بدست نیاورده بود, در پی فرصت میگشت که به هر قیمتی که هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند.,,

 اطلاعات 17 دیماه 56  

به گفته ی داریوش همایون وزیر اطلاعات آن زمان این مقاله  از دربار سرچشمه گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله نپسندید و گفت باید تند تر بشود, درست است. روایت دوم را خیلی تند تر تهیه کردند….. خود شاه شخصا در آن سهم داشت. او متنش را تعین کرد, کسی  اصلا جرات نمیکرد در ایران چنین چیزی بنویسد و چاپ کند بدون دستور شاه,,.

انقلاب ایران به روایت بی بی سی 

در 19 دیماه مردم که به انتظار فرصت برای رویایرویی با شاه و در بار بودند, از فضای سیاسی بدست آمده استفاده کرده و در شهر قم به خیابانها ریختند. تظاهرات سریعا به بازار و مدارس علوم دینی کشیده شد که به  گفته ی ناظران هفتاد کشته و پانصد زخمی بر جا گذاشت. خمینی که تا آن دوران اعتبارش را در جامعه از دست داده بود   , تا قبل از این ماجرا بسیار مراقب بود تا,, نکند حرفی بزند که جامعه از وی پیروی نکند,,.  اما در پی چاپ این مقاله و توهین به فرزندش اکنون بهترین فرصت را یافته  تا ضمن خارج شدن از انزوا و بی عملی ,, از این نقطه روی موج جنبش,, قرار بگیرد. وی خود را یکباره با موج خروشان مردم و نارضایتی عمومی از شاه روبرو می بیند. ولی هنوز باور ندارد که شاه ضربه پذیر است و قدرت مردم فرای تمامی قدرتها است.  

سرتاسر ایران در چهلم قیام مردم دلیر قم به عزا و سوگ نشست و مردم در دوازده شهر بزرگ از جمله در تهران , اصفهان, مشهد, شیراز, اهواز, رشت و تبریز به مقابله با رژیم شاه پرداختند. بزرگترین درگیریها در شهر تبریز بوقوع پیوست و مردم ضمن حمله به بانکها, کلانتریها, دفاتر حزب رستاخیز را به آتش کشیدند. در این تظاهرات بنا بر آمار منتشره پس از انقلاب, قریب 330 نفر به شهادت رسیدند. در تاریخ 10 فروردین 1357 مراسم چهلم قربانیان تبریز در سراسر ایران برگزار شد.   

شاه اینبار در شهر یزد و تهران و اصفهان دست به کشتار میزند. مردم به مانند تبریزضمن حمله به بانک ها و دفاتر حزب رستاخیز, برای نخستین بار شعار ,, مرگ بر شاه ,, سر دادند. رشته درگیری ها با قوای شاه  اکنون موتور محرکه ی خود را بحرکت درآورده است و در شهر و یا روستایی نیست که صحنه ی تقابل بین ارتش و شهربانی با مردم تبدیل نشده باشد.

 در این ماه 44 وکیل اعلام آمادگی برای دفاع از 16 زندانی سیاسی نمودند. محاکمات که در دادگاه جنایی تهران برگزار می شد, تبدیل به محاکمه ی شاه گردید و حکومت با تمامی فشار هایی که بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنان وارد آورد, نتوانست از گسترش اعتراصات به داخل جامعه جلوگیری نماید. با پیوستن کانون وکلا و قضات دادگستری به این حرکات اعتراضی, قضیه ابعاد اجتماعی گسترده یی بخود میگیرد. روزنامه های وابسته به حکومت نیز اکنون ناچار به انعکاس پاره یی از اخبار شده اند. اخبار درگیری های مردم و نیروهای انقلابی با عوامل و ماموران ساواک بطور قطره یی در نشریات داخلی به چشم میخورد.

,, زد و خورد تروریستهای مسلح و مامورین در قزوین.  از تروریستها مقادیری سلاح کمری, نارنجک و فشنگ بدست آمد. تظاهرات, آشوب و خرابکاری و پخش اعلامیه در تهران و شهرستانها ,,.

اطلاعات 10 فروردین57

ادامه دارد