مهرداد هرسینی
علائم سقوط شاه
اواسط دهه ی پنجاه رژیم شاه عمدتا با دو بحران بزرگ روبرو شده بود.
نخست عدم مشروعیت سیاسی در داخل, آنهم به دلیل سرکوب گسترده ی مرمی و نیروهای انقلابی و آزادیخواه
و دیگری بحران شدید اقتصادی که شاخص آن را میتوان با تورم افسار گسیخته نام برد.
افزایش بی رویه ی قیمت برای مواد غذائی و مسکن یکی از شاخص های این تورم بودند. البته مجموعه دیگری نیز در این میان قرار داشتند که به اجمال بقرار زیر می باشند:
– ورود بیش از 60 هزار تکنسین خارجی با حقوق گزاف به ایران
– نارسائی در صنعت کشاورزی و هجوم کشاوزان به شهرهای بزرگ و ایجاد ,, حاشیه نشینی ,,
– بالا رفتن رشد جمعیت کشور
– شکست برنامه های اقتصادی شاه
– دزدی های نجومی دربار
– فساد اداری
بحران اقتصادی که در اصل عامل پیدایش آن همان ,, حزب دست نشانده ی رستاخیز ,, بود, در کنار بحرانهای سیاسی اکنون عرصه را بر رژیم شاه تنگ تر میکند. در سال 1354 برای نخستین بار مسئله ی نقض حقوق بشر در ایران در دستور کار سازمان ملل متحد قرارگرفت و این سازمان که تا آن دوران فقط به اردوگاه شرق نظر داشت, اکنون نگاهها ی خود را نیز متوجه ی کشورهای حامی ایالات متحده و دوستان اش میکند. کمسیونی از حقوقدانان ملل متحد برای نخستین بار رژیم شاه رادر این سال به ,, نقض حقوق بشر,, متهم مینماید و طی نامه یی به شاه از وی میخواهد تا به ,, وضعیت اسفبار حقوق انسانی در ایران سر و سامان دهد,,.
در کنار اعتراضات , جنبش گسترده ی دانشجویی ایرانیان در داخل و خارج از کشور بر فعالیتهای خود می افزایند و با همکاری پاره ئی از روشنفکران و حقوقدانان بین المللی به افشاء جنایات رژیم شاه و طرح صورت مسئله ی حقوق بشر در ایران روی میاورند. این فعالیت ها نخست با برگزاری تظاهرات و اکسیونهای خیابانی همراه بود که سرانجام راه به مطبوعات خارجی و کانال های دیپلماتیک و سیاسی بردند.
همزمان با اوجگیری اعتراضات در داخل و خارج از کشور, شاه سزانجام در تاریخ 8 آبان 1355 طی مصاحبه ئی با روزنامه ی کیهان به شکست سیاستهای اقتصادی و وجود بحران در کشور اعتراف مینماید و از جمله میگوید:
,, وقت آن است که با شجاعت با حقایق روبرو شویم. قبل از هر چیز باید در نطر داشته باشیم که ما اکنون در وضع استثنائی زندگی میکنیم. تقاضا ها فوق العاده است و عرضه کم. کمبود عرضه و زیادی تقاضا محدود به مواد مصرفی و خوراکی و مصالح ساختمانی و واحدهای مسکونی نیست….. باید بگویم اگر در برنامه هایمان تجدید نظر نکنیم, از بین میرویم,,.
برای شاه داشتن رابطه با آمریکا بسیار حیاتی بود, از همه مهمتر وی نمی خواست دسترسی به سلاحهای پیشرفته و موقعیت اهدائی بعنوان ,, ژاندارم منطقه ,, را از دست بدهد. اما اکنون با تسریع روند جوش و خروش های مردمی, به ناچار فشار های دولتمردان آمریکا بر شاه نیز افزایش می یابد و در رابطه با رژیم اختلافاتی در دستگاه حاکمه ی این کشور بروز میکند. سرانجام جیمی کارتر, رئیس جمهور وقت ایالات متحده مسئله ی حقوق بشر در سراسر جهان و از جمله در ایران را در دستور کارو برنامه ی انتخاباتی خود قرار میدهد.
گفته میشود که این نظریه ی کلی حزب دمکرات در آن کشور بود. کارتر در زمستان 1355 به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد که خود ضربه ی بزرگی بر شاه محسوب گردید. زیرا شاه تا آن زمان همواره با کارت سفید جمهوری خواهان بازی کرده و قاعده ی دیگری نمی شناخت. وی در دو دهه ی آخر حکومت اش خود را با سیاست های نیکسون همراه ساخته بود و آمدن کارتر که در اصل چرخشی در سیاست آمریکا ارزیابی میگردید, شاه را متزلزل ساخت. به موازات این تحولات انقلاب در ایران در حال شکلگیری بود. از یک سو جنبش مردمی و انقلابی با ضرباتی که از سوی ساواک, نیروهای ارتجاعی و اپورتونیست ها خورده بود, عملا از رسیدن به رهبری مبارزات بدور مانده و از سوی دیگر اکنون در خلائ نیروی پیشتاز مسلمان, دارو دسته های ارتجاعی در راس آنان خمینی میدان یافتند تا رهبری و ,, سر سیاسی و مذهبی ,, جنبش را به تصرف کامل خود در آورد.
ادامه دارد