روایتی از تاریخ معاصر ایران – بخش سی و یکم

مهرداد هرسینی

دیکتاتوری شاه بسوی سیاست  تک حزبی می رود

نام تو پرچم ایران است    خزر به نام تو زنده است    

                          
در سحرگاه 29 بهمن 
بدستور شاه دو مبارز راه آزادی, خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان  را به چوبه اعدام بستند. گلسرخی به عهد اش وفا کرد و هرگز ,, برای چانش چانه نزد,.

,, وی   هنوز لبخند می زند و می خواهد كه چشمانش را نبندند چون می خواست با دیدن خورشید به سرای باقی بشتابد .  او در وصیت نامه اش می نویسد :
من یك فدائی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیز دیگری نیست من خونم را به توده های گرسنه و پابرهنه ایران تقدیم میكنم. و شما آقایان فاشیست ها كه فرزندان خلق ایران را بدون هیچگونه مدركی به قتلگاه میفرستید، ایمان داشته باشید كه خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صدها فدایی برمیخیزد و روزی قلب شما را خواهد شكافت. شما ایمان داشته باشید كه حكومت غیرقانونی ایران كه در 28 مرداد سیاه به خلق ایران توسط آمریكا تحمیل شده در حال احتضار است و دیر یا زود با انقلاب قهرآمیز توده های ستم كشیده ایران واژگون خواهد شد
. ضمنا“ یك عدد حلقه پلاتین(طلای سفید) و مبلغ یك هزار و دویست ریال وجه نقد را به خانواده و یا به زنم بدهند.,,

كتاب حماسه خسرو گلسرخی

شعر بی نام

بر سینه ات نشست             زخم عمیق کاری

اما ای سر ایستاده نیفتادی        این رسم توست که ایستاده بمیری

در تو ترانه های خنج و خون  در تو پرندگان مهاجر

در تو سرود فتح       اینگونه چشمهای تو روشن هرگز نبوده است

با خون تو میدان توپخانه    در خشم خلق بیدار می شود

مردم زآنسوی توپخانه بدین سوی سرازیر می کنند

نان و گرسنگی به تساوی تقسیم میشود

ای سرو ایستاده یی                 این مرگ توست که می سازد

دشمن دیوار می کشد        این عابران خوب ستم بر

نام تورا این عابران ژنده نمی دانند       و این دریغ است اما

روزی خلق بداند        هرقطره خون تو محراب میشود

این خلق نام تورا           در هر سرود میهنش آواز میدهد

نام تو پرچم ایران است           خزر به نام تو زنده است     

در اسفند 1353 شاه با تعطیل دو حزب ,, ایران نوین و مردم ,, سیستم تک حزبی را در ایران اعلام نمود.

تا آن زمان  شاه از نظام دو حزبی حمایت می‌کرد و همواره به مخالفان سلطنت اطمینان می‌داد که به هیچ وجه قصد ایجاد نظام تک‌حزبی ندارد, اما در یک چرخش سرکوبگرانه اکنون بسوی تک حزبی کردن سیستم می رود.

وی در کتاب ماموریت برای وطنم از جمله اعتارف می کند :

    «اگر من دیکتاتور بودم تا پادشاه مشروطه، سعی می‌کردم مانند هیتلر یا آنچه امروز در کشورهای سوسیالیستی (کمونیستی) می‌بینید، رهبری یک حزب واحد و مسلط را به دست بگیرم»

با تشکیل حزب رستاخیز آخرین پرده از سناریوی رقت بار خاندان پهلوی اکنون بروی صحنه می آید. شاه اعلام نمود که هرکس به این حزب نپیوندد, باید پاسپورت گرفته و ایران را ترک نماید. ایده ی تشکیل حزب رستاخیز  بر مبنای همان ,, محور انقلاب سفید,, برپا شد و طرح آن نیز از سوی دو گروه از مشاوران شاه که عمدتا یا در ایالات متحده و ی در شوروی تحصیل کرده بودند, پیشهاد و برنامه ریزی گردید.

گروه نخست معتقد بود که تشکیل سیستم تک حزبی به ,, پیوند دولت و جامعه ,, انظباط میدهد و دولت را قادر می سازد با خطر های اجتماعی به موقع به مقابله بپردازد. دومین گروه که عمدتا از ,, اعضاء سابق  حزب توده ,, بودند, وجود سیستم یک حزبی را تنها شیوه ی ممکن برای بحرکت در آوردن مردم و آشتی با رژیم شاه ارزیابی میکردند. بهر حال با موافقت شاه, تشکیلات سراسری حزب در سال 1354 در کشور ایجاد گردید و امیر عباس هویدا بعنوان دبیرکل حزب منصوب گردید. تمامی نمایندگان مجلس نیز بلافاصله به عضویت حزب در آمدند و در روز اول ماه مه همان سال ,, کنگره ی کارگری ,, حزب برگزار شد و متعاقب آن نیز نشریات وابسته به حزب راه افتادد. این نشریات عبارت بودند از:

روزنامه رستاخیز, رستاخیز کارگران, رستاخیز جوان, رستاخیز کشاورزان و نشریه ی تئوریک اندیشه ی رستاخیز.


ادامه دارد