شکست بیش از دوسال چک و چانه زنی برسر برجام و دادن این پالس غلط که گوئیا طرفهای درگیر تنها در یک « قدمی » امضاء و جان دادن به کالبد بی روح آن می باشند، به یقین ریشه در سیاستهای راهبردی، بویژه برای دیکتاتوری ولی فقیه را دارند.
دراین راستا هنوز مواضع پاسدار امیرعبداللهیان و دستگاه سیاست خارجی رژیم آخوندی خاطرمان هست که همواره از قریب الوقوع بودن یک « توافق» که منافع تمامی طرفها را تامین خواهد نمود، سخن می گفت.
اما در ورای تمامی این لفاظی ها که صرفا در چارچوب همان سیاست « امید درمانی » از سوی خامنه ای قرار دارد ، باید قدری به عمق ماجرا رفت تا بدین سان به وجود بن بست برای هرگونه راه گشایی در این پرونده پی برده شود.
یک دلیل برای این وضعیت همان بسته شدن شکاف میان اتحادیه اروپا و آمریکا در رابطه با سیاست های مخرب رژیم آخوندی میباشند که اکنون چشم انداز را برای ادامه بازی « موش و گربه » از سوی خامنهای بسیار محدود و عملا غیر ممکن ساخته است.
یک تحلیل گر حکومتی در پژوهشکده روابط بینالملل در شورای آتلانتیک شمالی در مطلبی تحت عنوان « مرگ برجام و خطر فعال شدن مکانیسم ماشه » از جمله اعتراف کرده است: « دولتهای اروپایی بهشدت از رویکرد دولت رئیسی در قبال برجام ناراضی هستند. توافق هستهای بیش از حد طولانی شد و عملاً دو سال گفتوگو بدون هیچ نتیجهای پایان یافت. اروپاییها میخواستند با احیای برجام فعالیت هستهای ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار بگیرد و با لغو تحریمها و ورود ایران به بازار جهانی از منابع انرژی ایران بهرهبرداری کنند».
( سایت حکومتی اقتصاد نیوز ۱۱ فروردین ۱۴۰۲)
به یقین دلیل اصلی برای بروز این واقعیت نیز همان وجود سیاستهای مخرب رژیم آخوندی درسه زمینه می باشد. نخست نقض حقوق بشر و سرکوب قیام در داخل کشور که در منطق خود به بروز اعترضات گسترده و فشاربر دولت های خارجی بویژه طرفهای مذاکره کننده راه برده است.
دوم مشارکت آشکار دیکتاتوری ولی فقیه در جنگ اوکراین با ارسال پهپادهای نظامی ، موشک و خدمات لجستیک و دیگر افزایش بی دنده و ترمز غنی سازی و رفتن بسوی ساخت سلاح اتمی.
این کارگزار حکومتی در ادامه بروز بحران را در سیاست شکست خورده خارجی رژیم ارزیابی کرده و می افزاید : « بسیاری از مجریان سیاست خارجی در ایران گمان میکردند که با اتلاف وقت میتوانند امتیازهای بیشتری از طرف مقابل بگیرند؛ همین امر باعث شد که فرصت طلایی ورود به بازار جهانی از دست برود. در واقع مجریان سیاست خارجی گمان میکردند فرصتی که برای احیای برجام وجود دارد همیشه ثابت است اما دیدیم که جنگ روسیه علیه اوکراین چگونه مساله برجام را تحت تاثیر قرار داد».
ترجمان این جملات بدان معنا است که سیاست نگاه به شرق از سوی خامنه ای اکنون با چالشی بسیار جدی روبرو گردیده، بطوریکه هیچ نوری برای این « تونل مرگ» متصور نیست.
دراین راستا ولی فقیه درمانده اکنون در تله ای گیر کرده که خود عامل و بانی اصلی برای آن می باشد. حضور و مشارکت در جنگ اوکراین به یقین بهای سنگینی برای رژیم آخوندی در فردای هرگونه آتش بس و یا تعیین و تکلیف این جنگ خانمان سوز خواهد داشت.
بدین سان از هم اکنون می توان تصور نمود که مردم دردمند ایران باید بهای سنگین آن را به مانند تمامی سیاست های شکست خورده رژیم آخوندی ، از جیب خود پرداخت نمایند.
راه افتادن حجم بزرگی از پرونده های حقوقی در سطح بین الملل ، درخواست غرامت برای خسارات وارده بر مردم ، شهرها و زیر بناهای تولید ، اقتصادی ، شبکه های آب ، برق و مواصلاتی این کشور از جمله این واقعیات خواهند بود.
بدین سان خامنه ای طلسم شکسته اکنون با دو جبهه داخلی و بین المللی روبرو گردیده است.
در داخل موضوع سرنگونی است که به یک واقعیت انکار ناپذیر تبدیل گردیده و در خارج نیز یا با « زانوان خونین » یکبار دیگر به خواسته های طرف های مقابل تن خواهد داد و یا به این سیاست مخرب بی دنده و ترمز ادامه خواهد داد. در هر دو صورت این ولی فقیه است که بازنده اصلی ماجرا می باشد.
همبستگی ملی