خامنهای کودک کش با به شهادت رساندن کیان پیر فلک، کودک بی گناه 10 ساله در شهر ایذه دست به جنایتی دیگر علیه بشریت زد و بدینسان جهانی را به خروش، اعتراض و لعن و نفرین علیه بربریت ساری و جاری از سوی دیکتاتوری آخوندی برانگیخت.
مادر کیان به هنگام خاکسپاری فرزند خود ضمن افشاء توطئه و دسیسههای رژیم آخوندی برای مخدوش نمودن این جنایت، تأکید کرده است «روایت حکومت درباره کشته شدن پسرم دروغ است نگویید کسی که شلیک کرده تروریست بوده» و «جمهوری اسلامی دروغ میگوید».
وی در ادامه با اشاره به تیراندازی مستقیم از سوی سپاه مردمکش میافزاید: «همانها که به بچهام تیر زدند و خودروی ما را به رگبار بستند، همانها هم فرزند کوچکترم را بردند داخل هلالاحمر».
در این رابطه نیز خانم مریم رجوی تأکید کردهاند: «کیان وجدان مجسم مردم ایران و نماد مظلومیت و جنگاوری است که یکصدا فریاد میزنند، مرگ بر خامنهای. ایران سراسر به کیان سلام میکند».
سخن از سیاستی راهبردی از سوی یک دیکتاتور منفور، علیل و کودک کش میباشد که با راهاندازی حمام خون علیه معترضین و شهروندان تلاش دارد تا سایه ترس و وحشت را دوباره در جامعه مستولی نماید.
شلیک کور به قیام آفرینان و حتی عابرانی که اساساً نقشی درصحنههای نبرد علیه ماشین سرکوب رژیم نداشته، ترجمان این واقعیت است که الویت دیکتاتوری ولیفقیه نخست گرفتن انتقام از جامعه و سپس افزایش مجروحین و شهدا برای متزلزل نمودن روحیه و شجاعت مردم طی اعتراضات میباشد.
بهیقین کیان دهساله و یا سپهر ۱۴ ساله آخرین نمونه از بربریت و وحشیگری رژیم آخوندی نبوده و نیستند، زیرا مردم و مقاومت ایران و کانونهای قهرمان شورشی اکنون کمربستهاند تا با پرداخت بالاترین بهای ممکن، با دادن خون و جان و مال خود، بساط این رژیم سرکوبگر و خونریز را از میهنمان ریشهکن نمایند.
فریادهای «حکومت کودک کش نمیخواهیم» و یا «مرگ بر خامنهای کودک کش» تبلور و ترجمان این خواسته بهحق در ایران میباشند.
در راستای حفاظت از حقوق کودکان و جلوگیری از کشتار هرچه بیشتر کودکان و نوجوانان بهیقین نقش سازمانهای مدافع حقوق انسانی و بهویژه سازمان ملل متحد برای افشاء و فشار بر دیکتاتوری ولیفقیه بلامنازع میباشد.
در حالیکه رژیم آخوندی از آغاز قیامها تا به امروز حداقل «۵۷» کودک و نوجوان را به شهادت رسانده است، اما متأسفانه شاهد بیعملی و دست روی دست گذاشتن از سوی ارگانهای مدافع حقوق انسانی بهویژه یونیسف میباشیم.
در این راستا لازم به یادآوری است که اولاً بنابر تعریف قضائی، کودک کشی مصداق بارز «جنایت علیه بشریت» بوده و ثانیاً ازجمله وظائف اصلی یونیسف بهعنوان رکنی از سازمان ملل متحد، «حفاظت از کودکان در برابر خشونت» میباشد، امری که متأسفانه از سوی این ارگان بینالمللی و باوجود حضور در دیکتاتوری ولیفقیه تا به امروز به وقوع نپیوسته است.
.
این سکوت و مماشات در حالی است که یونیسف یا همان صندوق کودکان ملل متحد در تهران دارای نمایندگی میباشد و منطقاً امکان بررسی و تهیه گزارشی مبسوط از بحران کودک کشی در ایران را دارا است.
براین منطق نیز جامعه جهانی به دلیل وجود ابزار و مکانیسمهای موجود و وجود قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی این امکان را که دیکتاتورهای خونریز و کودک کش را به دلیل «جنایت علیه بشریت» بهپای میز محاکمه کشانده و از خونریزی جلوگیر نمایند، دارا میباشد.
دراین رابطه کافی است تا سری به شهرهای ایران بویژه در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان، کردستان، ایلام، تهران، لرستان، کرج و شهریار زده تا به ابعاد کودک کشی از سوی رژیم آخوندی پی ببریم. همچنین نیم نگاهی نیز به اسامی منتشره، تصاویر و ویدئوها در شبکههای اجتماعی، مبین وجود ابعاد وحشیگری و کودک کشی از سوی ولی فقیه میباشند.
همبستگی ملی