همزمان با اوجگیری قیام در بیش از ۱۳۳ شهر کشور، خامنهای طلسم شکسته که اکنون بهمانند موش در تله «انقلاب دمکراتیک» دستوپا میزند، سرانجام با گسیل نمایندگان خود به نمایشات جمعه ونیز ارگانها و عوامل سرکوبگر به رسانهها و رادیوتلویزیونهای حکومتی، به نقش «بلامنازع و پیشتاز» سازمان مجاهدین و کانونهای شورشی در این دور از قیامهای ملی اعتراف نمود.
برای نمونه احمد خاتمی که مردم به وی «خرچنگ نظام» میگویند ضمن برآوردن کف بر دهان ازجمله میگوید: «در این اغتشاشات دو گروه بودند. یک گروه برخی جوانهای نپخته، فریبخورده، گولخورده، که تحت تأثیر شبکههای ماهوارهای بیگانه، تحت تأثیر فضای مجازی بیگانه آمدند و سران اغتشاش استفاده ابزاری از اینها کردند».
وی سپس به نیابت از خامنهای ضمن کشیدن شمشیر سرکوب و خونریزی از نیام علیه زنان و جوانان شورشگر و اعضاء کانونهای شورشی ادامه میدهد: «اینجا رئیس محترم قوه قضاییه هم همیشه بحمدالله اهل نماز جمعه هستند امروز هم هستند از زبان شما مردم میگویم مردم میخواهند با سران اغتشاش، قاطعترین برخورد عبرتآموز صورت بگیرد (جمعیت: اللهاکبر… مرگ بر منافقین)…
اشک تمساح منافقین ۱۷ هزار بیگناه را این جنایتکاران ترور کردند. این خیلی خندهدار است که اینها به حمایت از یک خانم برخاستند. اصلاً به قامتشان نمیآید به قیافهتان نمیآید». (سایت سیمای آزادی 1 مهر 1401)
بدینسان مشخص میشود که درد اصلی ولیفقیه طلسم شکسته وجود یک واقعیت و آن حضور مستمر، فعال و بیبدیل مجاهدین خلق در میدان و راهکار رژیم نیز بهمانند سنوات گذشته در سرکوب خونین، دستگیری و هرچه بیشتر امنیتی کردن جامعه میباشد.
علائم و نشانههای این «سیاست راهبردی» را آخوند جلاد ابراهیم رئیسی در فردای بازگشت از نیویورک با چندین کامیون «سوغاتی» از کشور «شیطان بزرگ» به نمایش گذاشته است.
وی میگوید: «ما تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهیم داد امنیت کشور (بخوانیم نظام) و امنیت مردم (بخوانیم نیروهای سرکوبگر) به مخاطره بیفتد».
همچنین پاسدار احمد وحیدی، وزیر کشور در دولت نحس سیزدهم که اکنون به دلیل آمریت در ترور در لیست انترپل و آمریکا قرار دارد، ضمن کشیدن خطونشان ازجمله تأکید کرده است: «تصور دشمنان، تصور باطلی است؛ آنها گمان میکنند با این اغتشاشات میتوانند این نظام را براندازی کنند که این تفکر بچهگانهای است».
بهیقین این سخنان اعتراف به عمق قیامی است که مظاهر آن را در عملیات متهورانه کانونهای شورشی و مردم بهجانآمده با تشدید به آتش کشیدن مراکز حکومتی، دفاتر نمایندگان ولیفقیه، بنرهای خامنهای، پاسدار کودک کش قاسم سلیمانی، مطهری، رئیسی و تمامی مظاهر حکومتی و جنگ تنبهتن با نیروهای امنیتی و سرکوبگر رژیم مشاهده میکنیم.
ابعاد این واقعیت به حدی است که برای نمونه پاسدار زاکانی، شهردار رژیم در تهران شب گذشته ازجمله اعتراف کرده است: «چهل و سه دستگاه اتوبوس، ۵۴ ایستگاه اتوبوس و ۲۳ خودرو آتشنشانی توسط اغتشاشگران در اتفاقات اخیر آسیب دید». (همان منبع بالا)
به موازت این روند نیز بهیقین قطع اینترنت و اختلال در شبکههای تلفن همراه، دستگیرهای کور و یا هرچه بیشتر امنیتی و نظامی کردن شهرها نیز افاقه حکومت را نخواهد کرد.
نشان بدان نشان که باوجود تمامی این تمهیدات، مردم با دور زدن تور اختناق و استفاده از شبکههای ماهوارههای بهویژه در مناطق مرزی با کشورهای همسایه و یا شبکههای مجازی که بخش بزرگی از آنان فعال هستند، بکار گیری از برنامههای جایگزین مانند «تور، توشه، تلگرام و یا وی پی ان ها» و همچنین ارسال گزارشات تلفنی و متنهای خبری و تصویری، فضای کلی شهرها را به خارج از مرزها منتقل میکنند.
خامنهای فلکزده و شیزوفرنی گرفته با خوشخیالی تلاش دارد تا با ارائه آمار و ارقام قلابی از تعداد قیامآفرینان و شورشگران، به مانند همیشه «آشغالی» بنام ولایت فقیه را بزیر فرش جاروب نماید.
وی در یک تشابه تاریخی مانند دوران شاه مردم به جان آمده را «دشمن» و آنان را «وابسته» به خارج از مرزها و «تروریست» مینامد. نمایشات و تظاهراتهای فرمایشی راه میاندازد، بیانههای و دستور العمل های شداد و غلاظ صادر میکند، عربده میکشد و نیروهای تا دندان مسلح خود را بسوی زنان، دختران و جوانان شورشگر گسیل میکند.
سخن آخر آنکه، دست و پا زدنهای این حاکم خون ریز و مفلوک در روزهای پایانی بسیار قابل درک است، زیرا وی بخوبی و شورای امنیت رژیم میدانند که مردم و مقاومت ایران و مجاهدین خلق عزم جزم کردهاند تا این حاکمیت ضد مردمی و سرکوبگر را بزیر بکشند و به یقین چنین خواهد شد. این همان پیام و «جبر تاریخ» برای تمامی دیکتاتورها است.
بقول شورشگران «فرمانده! در مانده به پایان سلام کن».
همبستگی ملی