مهرداد هرسینی
حمله وحشیانه روز گذشته به اشرف 3 که طی آن صدها پناهنده سیاسی بی دفاع و بی سلاح مجروح و یک تن از کادرهای ارزنده مجاهدین به شهادت رسید به یقین ریشه در واقعیتی بنام بنام « بحران سرنگونی » برای دیکتاتوری ولی فقیه را دارد.
این حمله از پیش طراحی شده در حالی بوقوع پیوست که طی هفته های گذشته ما شاهد روند خزنده ای از سوی سیاست مخرب مماشات با هدف اجرائی نمودن « توافقات فی مابین » با خامنه ای کودک کش و آخوند جلاد ابراهیم رئیسی بوده ایم.
آزاد سازی اسدالله اسدی در پی یک زد و بند شرمانه که اسناد آنها از سوی گروه قیام تا سرنگونی افشاء گردید , مذاکرات محرمانه میان فرانسه و آخوند رئیسی و سپس اعلام ممنوعیت علیه برگزاری تظاهرات بزرگ ایرانیان در پاریس نیز تماما در چارچوب سیاست نوینی بنام , « اجرائی نمودن » فرمان خامنه ای را دارند.
به یقین کشتار , ضرب و شتم و تخریب محل سکونت و فعالیت مجاهدین با چراغ سبز و همکاری تنگاتنگ میان طرفین صورت گرفته است. دراین رابطه می توان به سه دولیل عمده برای راه اندازی این اقدامات جدید اشاره نمود.
نخست وجود بحران سرنگونی و خفگی کمل رژیم آخوندی است که اکنون با خیزش توده های بجان آمده و هدایت کانون های قهرمان شورشی , به بن بستی مرگبار برای خامنه ای کودک کش تبدیل شده است.
خامنه ای برای هزارمین بار تجربه کرد که از « دیواری » بلند تر از قد خود بالا رفته و و بدلیل رشد و کسترش رادیکالیسم انقلابی در جامعه , هر لحظه سقوط وی امکان پذیر می باشد.
نبود هرگونه راه حل در درون رژیم , شکست باند های قلابی اصصلاح طلب و عوام فریبان « حیات خفیف و خائنانه » , به یقین دستان ولی فقیه را برای منحرف نمودن اذهان عموم بکلی بسته است. بدین سان وی از دو سال پیش با یکدست نمودن حکومت و بروی کار آوردن هار ترین جناح در درون رژیم , تنها « سرکوب داخلی» را در دستور کار دارد.
دومین واقعیت را باید در شکست آلترناتیو استعماری و بویژه منشور های قلابی شش و چند نفره که در طی چند ماه از آغاز قیام ها در بوق و کرنای استعماری دمیده گردید, جستجو نمود.
شکست فرزند شاه که حتی از سوی سپاه مردم کش پاسداران مورد حمایت قرار می گرفت , به معنای شکست اتاق های فکر « 28 مرداد» و به تبع آن باز شدن راه برای آلترناتیو انقللابی در ایران می باشد که اکنون به خاری در چشم سیاست مماشات و خنجری در گلوی خامنه ای زهر خورده تبدیل شده است.
بدین سان آلترناتیو انقلابی با نیروی پیشتاز مجاهدین نشان داد که اولا بیدی نیست که با این بادهها برخود بلرزد و درثانی چه متولیان این سیاست کثیف بخواهند و چه نخواهند , فردای ایران برای یک جمهوری دمکراتیک و حاکمیت مردمی تنها وتنها با این نیرو رقم خواهد خورد.
بقول آن پدر دردمند: « سرخم قدغن»