س از گذشت دو ماه نیم از قیام در شهرهای میهن و در حالیکه مقاومت ایران و بسیاری از سازمانهای مدافع کودکان از سیاست راهبردی رژیم آخوندی مبنی بر کشتار کودکان، اطلاع رسانی کرده بودند ، سرانجام یونیسف روز گذشته از وجود حداقل « ۵۰ کودک» در میان قربانیان اخیر خبر داده است.
دراین بیانیه از جمله تاکید شده است : « یونیسف تمام خشونتها علیه کودکان را محکوم میکند و خواستار پایان دادن به هر نوع خشونتها و آزارهایی است که به جانباختن بیش از ۵۰ کودک منجر شده است و بسیاری دیگر را در جریان ناآرامیهای عمومی در ایران مجروح کردهاند». ( سایت مجاهدین خاق ۷آذر ۱۴۰۱)
به یقین نقش فشارهای اجتماعی و بین المللی برای اتخاذ این موضعگیری برای صدور بیانیه از سوی یونیسف، بلامنازع میباشد . سخن از کشتار سبعانه از سوی نیروهای سرکوبگر بسیج و یا سپاه مردم کش میباشد که بنابرداده های میدانی و تا تهیه این مطلب حداقل « 68 » کودک و نوجوان زیر 18 سال را به رگبار بسته و یا با اعمال خشونت و ضرب و شتم آنان را به شهادت رساندهاند. درمیان قربانیان از کودک ۲ ساله ، ۷ ساله در زاهدان و یا کیان ۱۰ ساله در ایذه تا ۱۳ ساله مشاهده میشوند.
پرتاب از بلندی ، زدن تیر خلاص بر سر ، استفاده از شوکر و تفنگهای ساچمهای و یا گلولههای جنگی تماماً بخشی از ابزار سرکوب از سوی دیکتاتوری ولی فقیه علیه کودکان را شامل میگردد. همچنین باید به سیاست سرکوب سیستماتیک علیه دانش آموزان طی این مدت اشاره نمود تا پازل ابعاد این سیاست ضد انسانی روشنتر گردد.
یک نمونه برای این واقعیت را میتوان در هرچه بیشتر امنیتی نمودن مدارس و مراکز آموزشی کودکان و حتی کودکستانها و یا اعزام دانش آموزان معترض به بیمارستانهای روانی مشاهده نمود.
طی دوران قیامهای اخیر نیز موارد متعددی از بازداشتها دستجمعی در مدارس ، بازجویی، توبیخ و تفتیش وسایل دانشآموزان و حتی حضور نیروهای امنیتی در مدارس و مراکز آموزشی کودکان گزارش شدهاند.
.صندوق کودکان ملل متحد ضمن اشاره به واقعیت فوق ، تاکید کرده است : « مدارس باید همیشه مکان امنی برای کودکان باشد. «یونیسف از زمان وقوع اولین موارد تلفات کودکان در واکنش به اعتراضات، مستقیماً نگرانیهای ما را به مقامات ایران اعلام کرده است».
دراین راستا نیز مفاد کنوانسیونهای جهانی بویژه در حمایت از کودکان که دیکتاتوری لی فقیه نیز آن را امضاء کرده است ، بر « عدم خشونت » علیه کودکان و یا « آزدی حق بیان و اظهار نظر » و یا « عدم استفاده ابزاری کودکان در سرکوب » تاکید ویژه شده است.
همچنین بایدبه استفاده خامنهای درمانده در روزهای پایانی از کودکان در سرکوب قیام آفرینان و مردم بجان آمده اشاره نمود. یک نمونه برای استفاده ابزاری از کودکان در سرکوب همان انتشار تصاویری در شبکههای اجتماعی است که نشان میدهند ، چگونه کودک بسیجیان با لباس گارد ویژه و ابزارهای سرکوب مانند باتوم و یا سپر در میان نیروهای سرکوبگر رژیم بکار گرفته شدهاند.
فریاد میلیونها ایرانی مبنی براینکه « حکومت بچه کش ، نمیخواهیم » به یقین تبلور واقعیتی بنام سیاست کودک کشی از سوی خامنهای با هدف انتقام گیری کور از قیام آفرینان و مردم بجان آمده در ایران میباشد.
دراین رابطه خانم مریم رجوی ضمن محکوم نمودن سیاست کودک کشی از سوی خامنهای، خطاب به جامعه جهانی بویژه سازمان ملل متحد تاکید کردهاند : « کشتار کودکان و حمله به مدارس و شلیک به دانشآموزان که در سراسر ایران توسط دژخیمان خامنهای جریان دارد جنایتی است که شورای امنیت ملل متحد باید در برابر آن دست به عمل بزند. اگر در برابر کودک کشی سیستماتیک سکوت شود، دیگر از حقوق بشر چه چیزی باقی میماند؟».
همبستگی ملی