گسترش قیام در شهرهای میهن و بهویژه وجود همبستگی ملی در بین اقوام ایران برای سرنگونی رژیم آخوندی اکنون، این واقعیت را که خامنهای با ادامه سیاستهای سرکوبگرانه، اعمال خشونت بیحدومرز، کشت و کشتار و بهویژه کودک کشی، در بنبستی مرگبار بنام «تله خودساخته» دستوپا میزند.
بدینسان شاهد هستیم که جنبش انقلابی دیگر به دادن شعار و فریاد و یا صرفاً اعتراض لفظی بسنده نمیکند، بلکه اکنون خیز بزرگ مردم ایران به همراه کانونهای شورشی درروند منطقی خود، به رشد رادیکالیسم و تقابل تنبهتن با نیروهای سرکوبگر خامنهای در کوچه و خیابان منتهی گردیده است.
تقابل انقلابی نیز ترجمان همان انفجار خشم مقدسی است که آن را جامعه دردمند ایران بهعنوان تنها ابزار و مکانیسم ممکن علیه خشونت مطلق و بربریت ساری و جاری از سوی وحوش خامنهای در دستور کار خود قرار داده است.
این واقعیت را میتوان اکنون در آمار بسیار بالا در میان به نیروهای به هلاکت رسیده رژیم، به آتش کشیده شدن وسایل نقلیه، خودروهای سپاه و بسیج سرکوبگر، شهرداری، بانکهای حکومتی، دفاتر نمایندگیهای خامنهای، حوزههای جهل و جنایت و حتی بیت خمینی ملعون طی روزهای گذشته بهخوبی لمس نمود.
یک فرمانده سپاه مردمکش با اشاره به رشد چنین تفکر و شیوههای انقلابی و مبارزاتی در میان تودهها، بهویژه جوانان و نوجوانان، به شکست تمامی شیوههای سرکوبگرانه حکومت اعتراف کرده و میگوید: «با روشهای سنتی نمیتوان دشمن را شکست داد، دشمن خشم، نفرت و کینه نسبت بهنظام در دل جوانان به وجود آورد، چیزهایی که اخیراً در خیابانها دیدیم، مربوط به ایرانیان نبود، اینها از کجا هستند، تربیتشده کجاها هستند؟ غفلت کردیم، بچههایمان اسیر دشمن شدند»!! (سایت مجاهدین خلق ۲۶آبان ۱۴۰۱)
این همان نکته کلیدی درروند انقلاب دموکراتیک میباشد که خامنهای با اشتباه محاسبه غلط خود و در سایه سوءاستفاده از پاندمی کرونا، تلاش کرده بود تا جامعه را به محاق برده و مردم دردمند ایران را عامدانه با تبعات آن درگیر نماید.
در این رابطه رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی (۲۲ مرداد ۱۴۰۰) در پیامی ازجمله تأکید کرده بودند: «عملکرد این رژیم به گواهی موضعگیریها و اطلاعیههای روزانه مقاومت ایران از اول اسفند ۱۳۹۸ تا همین امروز، ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد ایرانی و شایان رسیدگی بینالمللی است. بهخصوص از بابت دریغ کردن واکسن از مردم ایران که قتل و جنایت عمدی علیه بشریت در استراتژی کلان تلفات و سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی است».
بدینسان ولیفقیه با این سیاست ضد انسانی و با قربانی گرفتن بیش از ۵۰۰ هزار تن از هموطنانمان، قریب دو سال فرصت بقاء خرید، اما از فردای فروکش کردن بحران کرونا شاهد هستیم که چگونه جامعه دردمند ایران نهتنها به محاق نرفت، بلکه بپا خاسته و بدینسان دیکتاتوری خونریز و کودک کش ولیفقیه را به خاطر تمامی جنایاتش، به چالش سرنگونی کشاند.
در این راستا نیز باید اضافه نمود که هدف اصلی مردم اکنون بهمانند دوران سرنگونی شاه، شخص خامنهای بهعنوان رهبر نظام فاسد آخوندی میباشد، امری که طی گذشت ۶۴ روز از قیام، نهتنها در اشعار ضد حکومتی و ضد ولایتفقیه میتوان رؤیت نمود، بلکه فراتر از آن در سخنان و مواضع متولیان نظام و یا فرماندهان سپاه بهکرات بدان اذعان گردیده است.
برای نمونه پاسدار صفارهرندی، مشاور ارشد سپاه پاسداران و عضو شورای تشخیص مصلحت نظام اعتراف کرده است که «همه تیرها به سمت رهبری نشانه رفته و دهانها وقتی گشوده میشود الفاظ رکیکی میشنویم که تابهحال سابقه نداشته است». (سایت حکومتی انتخاب ۲۶ آبان ۱۴۰۱)
همبستگی ملی