مهدی سامع : هلاکت رئیسی چالش جدی برای پروژه «گام دوم» ولایت!

روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ در حالی که درگیر نوشتن یادداشتی با عنوان «خروجی مرحله سوم خالص سازی؛ “فاجعه، بحران و تحقیرِ” نظام» بودم، خبر سقوط بالگردی که در آن رئیسی همراه با چند تن دیگر از کارگزاران نظام بودند، به سرعت در تمامی رسانه های داخلی و بین المللی پوشش پیدا کرد. بنابرین از پرداختن به شُعبده موسوم به انتخابات صرف نظر کردم.

با انتشار خبر سقوط بالگرد، اولین سوال این بود که آیا سرنشینان و به ویژه رئیسی زنده مانده یا کشته شده اند. به دنبال سخنان ولی فقیه در همان روز برایم تردیدی باقی نماند که سرنشینان کشته شده اند. خامنه ای گفت: «ملت ایران [بخوانید دلواپسان و کارگزاران ولایت] نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمی ‌آید.» در اولین ساعتهای بامداد روز دوشنبه خبر قطعی زنده نبودن سرنشینان بالگرد و بیشمار تفسیر و تحلیل پیرامون این رویداد، چرایی و علت آن و به ویژه تاثیر نبود رئیسی در راهبردهای ولایت خامنه ای پوشش وسیع رسانه ای پیدا کرد. این نوشته کوتاه با هر تفسیر و تحلیل بر مبنای «توطئه» به ویژه از جانب «مجتبی» و «اسرائیل» سازگاری ندارد و البته قابل درک است که «کار انگلیسیها» در نزد برخی نخبگان جاذبه دارد و هنوز هم نزد این جماعت جوهر فیلم «دایی جان ناپلئون» درک نشده و بُردار تحلیل شان پیرامون سپهر سیاسی ایران به سمت خارج و بدون توجه به کُنشها و واکُنشهای نیروهای داخل است. از این رو توجه به دو نکته پیرامون پسا این رویداد می تواند یاری رساند.

 

نکته اول این که کارگزاران اصلی نظام طی حدود بیست و چهار ساعت پس از این رویداد، انبوهی از دروغ و ابهام را روانه بازار رسانه ها کردند، ناشی از بی اطلاعی یا حماقت آنان نبود. همه دست اندرکاران اصلی، به ویژه وزیر کشور و اعضای شورای امنیت ولایت می دانستند که به گفته ولی فقیه دیگر سید «محترم و مُغتَنم» وجود ندارد. سیاست آنان پخش ابهام و دروغ برای آمادگی برابر بروز خشم و نفرت جامعه بود که در همان ساعت اول پخش خبر نمونه های آن بروز علنی پیدا کرد.

نکته دوم این که اگر تمرکز به ظرفیت رئیسی، قائم به ذات (خود علت و دلیل وجود خود) باشد، نتیجه ای جز این گرفته نمی شود که برای ولایت فقیه تنها از دست دادن یک «خادم الرضا» و «عزیز دردانه» است که تنها هنر او «قاتل» بودن است که به گفته آقای منتظری «در تاریخ از شما [ابراهیم رئیسی] به عنوان جنایتکار یاد خواهند کرد!»، زیانهای کلانی نخواهد داشت و «هیچ اختلالی» در ولایت خامنه ای به وجود نمی آید. اگر رویدادی این چنینی پیش از قیام دی ماه سال نود و شش و یا حداکثر پیش از اعلام «گام دوم انقلاب [ولایت خامنه ای]» اتفاق می افتاد، این تحلیل درست بود. اما اکنون که مرحله سوم پروژه «گام دوم» با نمایش بی رمق، رسوا و ننگین موسوم به انتخابات به سرانجام رسیده و به «گدایی، عجز و التماس» محمد خاتمی برای داشتن چند نفر در مجلس بی نتیجه مانده  و با وجود هزینه های کلان ولی فقیه طی چند سال گذشته برای یکدست سازی و در تکامل آن خالص سازی در جهت پیاده کردن پروژه «گام دوم» که هدف آن «حکومت، جامعه و تمدن اسلامی» است، تحلیل این که «هیچ اختلالی» در نظام به وجود نمی آید ساده اندیشانه است.

موقعیت ابراهیم رئیسی را باید به طور فونکسیونی (حاصل شبکه ای از متغیرها یا کنش متقابل میان چند متغیر) ارزیابی کرد. ابراهیم رئیسی مناسب ترین کارگزار و به بیان دقیق تر گُماشته، برای سامان دادن پروژه «گام دوم» بود و وجود او برای هشت سال در منصب ریاست جمهوری اسلامی و کاندیدای اصلح برای «خلیفه سوم» به گفته خامنه ای «محترم و مغتنم» بود. پُروژه گام دوم در قد و قواره «اصلاح طلبان حکومتی» و «اعتدالیون» که خواستار «مشروط» کردن ولایت و به بیان دقیق تر «تقسیم» ولایت هستند، باوجود همه مشارکت آنان در سرکوب جامعه، نیست. این پروژه در مسئولیت سرکوب به جنایتکارانی از جِنس پاسدار احمدرضا رادان نیاز دارد که اعلام کند: «بی حجابی دلها را به سقوط می ‌کشاند.»

 

کُنش خامنه ای و جامعه

اکنون که خامنه ای از فقدان رئیسی رنج می برد، این سوال مطرح می شود که آیا ولی فقیه از پروژه «گام دوم» کوتاه می آید و یا بر ادامه آن اصرار خواهد ورزید. اگر براین فرض مُهر تایید بزنیم که «گام دوم» تدبیری برای «امنیت ولایت» و در برابر پیشرفت جنبش انقلابی است، خروجی عقب نشینی از این پروژه، برآمدهای بسیار سهمگین تر و طوفانی تر از جنبش انقلابی و قیامهای پُرشکوه شش سال گذشته خواهد داشت. هرچند چرخ گردون بازیها و بازیچه های بسیار دارد، اما تا آن جا که به خامنه ای مربوط می شود، «سه سه بار به نُه» قسم خورده و تاکید کرده که تصمیمی برای «نرمش» در برابر جامعه ندارد و جامعه نیز از قیام دی ماه نود و شش تاکنون و طی چندین هزار حرکت میدانی، نشان داده که کَف خواسته اش سرنگونی نظام در کلیت آن است. در پنجاه روز آینده خواهیم دید که خامنه ای چگونه از این تونل نه چندان تاریک، که خاکستری عبور خواهد کرد. پیش از آن هم فردی که بر کرسی «شماره یک» بهارستان اشغال شده می نشیند، به میزانی چینش جدید را تعیین می کند.

 

و اما جامعه، هرچند نظام با لشکر کشی و بگیر و ببند توانست به طور نسبی از کُنش شورشی آن جلوگیری کند، اما نگاهی به برخی از واکُنشها به هلاکت گُماشته گوش به فرمان ولی فقیه در داخل ایران، گویای خشم و نفرت انباشت شده در جامعه است.

 

برخی از این واکنشها به نقل از شبکه های اجتماعی:

– پلیس فتا از تشکیل پرونده قضائی برای منتشرکنندگان «مصادیق توهین ‌آمیز» درباره سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی خبر داد.

– استوری مادر دادخواه شهید راه آزادی محمد طاهری: «تک تک جنایتکاران تاوان پس خواهند داد…»

– استوری مادر شهید بهنام محجوبی: «از هر کرانه تیر دعا کرده ام رها/ باشد که زان میانه یکی کارگر شود.»

– استوری مادر شهید غزاله چلابی (کوهنورد آملی): «قدردانی کوه از تو و مهربونیت مثال زدنیه… فقط ذره ‌ای از انتقام خونت رو گرفت…»

– فواد چوبین، دایی جاوید نام آرتین رحمانی از شهیدان جنبش انقلابی با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: اطلاعات امروز خواهرم هنگامه چوبین و روجا چوبین رو تهدید کردند. گفتن: این آخرین اخطار است اگر استوری بذارین،شادی کنید به خاطر حادثه رئیس جمهور به اون بچه‌ هاتونم هم رحم نمی کنیم همشون رو می کشیم!

‏خواستم بهتون بگم با تهدید فقط ما رو خشمگین تر می کنید. سکوت نمی کنیم! شادی هم می کنیم واسه مرگ تک تکتون… پابرجا ایستاده ‌ایم. راهمون ادامه می دیم تا نابودی جمهوری اسلامی.

– برادر جاوید نام نوید افکاری در واکنش به مرگ رئیسی نوشت: وحید تعریف می‌کرد چند روز بعد از قتل نوید، چند نفر از سمت ابراهیم رئیسی نماینده شده بودند و به ملاقات وحید در زیرزمین زندان عادل‌ آباد شیراز رفتند. نماینده ‌هایش به وحید گفتند حاجی (رئیسی) گفته که قضیه را جمعش کنیم. یا در تلویزیون بگو من مجرم هستم؛ یا همین ‌جا اول حبیب و بعد خودت را اعدام می‌ کنیم. امیدوارم حداقل برای چند لحظه هم که شده ذره‌ای از دردی که ما کشیدیم را در این ساعت‌ها تجربه کرده باشی.

– شماری از مادران شهیدان بوکان، یک روز پس از هلاکت ابراهیم رئیسی با حضور بر مزار فرزندان شان، علامت پیروزی نشان دادند.

– امجد حسین ‌پناهی، برادر جاوید نام رامین حسین ‌پناهی، زندانی سیاسی کرد که سال ۹۷ اعدام شد، در شبکه اجتماعی ایکس پیامی از مادر دادخواه، دایه ‌شریفه را منتشر کرد. در این پیام که با هشتگ «سقوط جلاد» منتشر شده به نقل از این مادر دادخواه آمده: «خوشحالم جلاد دیگری کم شد، خوشحالم چون امروز هزاران مادر داغدیده مثل من خوشحالند و خوشحالم چون پسرم رامین با امضای همین جلادان، بیگناه اعدام شد.»

– جوانا طمیسی، همسر جاوید نام محسن مظلوم، یکی از چهار زندانی سیاسی شهید کُرد که در بهمن ‌ماه ۱۴۰۲ اعدام شد، با هشتگ «سقوط جلاد» در شبکه ایکس نوشت: «برای محسن، پژمان، وفا، محمد و همه اعدامی ‌ها.»

زهرا مالکی‌نیا، مادر زنده یاد امیررضا همت ‌آزاد، از شهیدان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در اینستاگرامش نوشت: «روز شادی ماست. در عزایمان خندیدند و رقصیدند. باشد که در عزای شان بخندیم و برقصیم.»

و در پایان «یک دست جام باده و یک دست جعد یار/ رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.»

منبع: نبرد خلق شماره ۴۷۷، سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ – ۲۱ می ۲۰۲۴