آخرین سخنان خامنه ای کودک کش در جمع بسیجیان زهوار درفته مبنی براینکه « جغرافیای سیاسی منطقه در حال دگرگونی اساسی هست» , به یقین ترجمان اعتراف به جنگ افروزی , ایجاد بحران و تلاش از سوی حکومتی است که ریشه و اساس آن در صدور ترور , بلوا و کشور گشایی نهفته است.
وی پیشتر دیدگاه های خود را در 5 مرحله اینگونه به بیرون ساطع کرده بود .
در این راستا مرحله اول «انقلاب اسلامی» و مرحله دوم تشکیل نظام اسلامی , مرحله سوم تشکیل دولت اسلامی, مرحله چهارم تشکیل کشور اسلامی؛ و مرحله آخر تشکیل تمدن/ و دنیای اسلامی!!
بدین سان ولی فقیه با چنین دیدگاه بغایت رویایی که بهتر از هر شخص دیگری در درون نظام از وضعیت بحرانی حکومت مطلع می باشد , آنچنان دستچین شده سخن می گوید , که گوئیا دیکتاتوری ولی فقیه در یک قدمی پیروزی نهایی قرار گرفته است.
دراین رابطه نیز طی هفته های اخیر و با آغاز جنگ افروزی از سوی رژیم آخوندی در نوار غزه , رسانه ها و بلند گوهای تبلیغاتی حکومت , بکرات براین باور غلط که گوئیا ایران آخوند زده در پیش مرحله برپایی یک « امپراتوری» قرار دارد , دامن میزنند. سخنان نمایندگان ولی فقیه در معابر , از جمله « خامنه ای , کورش کبیر زمان است »!! و نمایشات جمعه و لاف زدن از قدر قدرتی رژیم , با هدف ایجاد یک امپراطوری تا دریای مدیترانه , بخشی از تبلیغات گوبلز گونه حکومت می باشد.
ماشین تبلیغاتی رژیم تلاش میکند تا سیاه را به سفید و شکست های مکرر را به پیروزی تبدیل و به خورد جامعه دردمند ایران بدهد.
برای نمونه شکست سنگین حماس و جهاد اسلامی که به مانند ابزاری از سوی رژیم آخوندی مورد استفاده قرار گرفته , از دست دادن بخش بزرگی از سرزمین های فلسطین و نیز وجود بیش از 15 هزار کشته و هزاران مجروح , بمباران روزانه مواضع و نیروهای رژیم در عراق , سوریه , یمن و لبنان تماما بیان کننده واقعیت فوق می باشند.
در صحنه داخلی نیز وی با این سیاست دفاعی بدنیال بستن سد در مقابل قیام و منکوب نمودن جامعه در شهرهای کشورمی باشد.
خامنه ای از یک سو جرات اعتراف به جنگ افروزی از سوی سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس را , بدلیل تبعات سنگین آن بویژه در زمینه منطقه ای و بین المللی , ندارد و از سوی دیگر می خواهد سود هارت و پورت های توخالی و بد مستی ها در منطقه را به جیب رژیم اش سرازیر نماید. به این می گویند « خرمردرندی » , آنهم از نوع ولایت !!
به یقین آنچه که اکنون در منطقه در حال رقم خوردن است , نه دگرگونی به نفع رژیم آخوندی , بلکه به زیان حاکم خون ریز در تهران ا می باشد. براین اساس تمامی اتاق های فکر و ارگان های ذیربط در رژیم آخوندی اکنون تلاش دارند تا با عجز و التماس طرف مقابل را به « آتش بس » راضی نموده و بدین سان آن را بعنوان « پیروزی » در بوق و کرنای قرار دهند.
به موازات این واقعیت نیز باید تاکید نمود که سیاست صدور انقلاب به خاور نزدیک تا شاخ آفریقا که اکنون بعنوان یک سیاست « پیشگیرانه » از سوی رژیم آخوندی به اجرا گذاشته می شود , همان تروریسم ناب ولایی , با هدف برهم زدن تعادل در منطقه می باشد.
دراین راستا نیز رژیم آخوندی با صرف صد ها میلیارد دلار, با تولید فقر گسترده در کشور و در سایه سیاست مخرب مماشات , بطور خزنده در حال ادامه ترور و باجگیری می باشد.
برای نمونه عدم انعقاد « قرار داد صلح » با کشور همسایه عراق بعنوان « خاک ریز اصلی» , آنهم با گذشت قریب 33 سال از آتش بس , بهترین ادله برای اهداف خبیثانه آخوندی است.
راهکار رژیم در این کشورهمسایه تا به امروز همان ایجاد یک « حزب الله » دیگر با راه اندازی نیروهای وحشی « حشد الشعبی» است که اکنون نه تنها به « شبه ارتش با بیش از 200 هزار نیرو» , بلکه به دولتی سایه در بغداد تبدیل شده اند.
برای نمونه عقیل حسینی رئیس شورای بسیج عراق این تشکیلات وابسته به رژیم آخوندی را « ادامهٔ بسیج ایران » توصیف نموده و بصراحت گفته است که « بسیج عراق با تجربهٔ بسیج ایران تشکیل شدهاست.( سایت رسا. 25 آبان 1393)
همچنین نوری مالکی, مزدور خامنه ای و قاتل اشرفیان قهرمان نیز در مرداد 1394 طی مصاحبه با خبرگزاری ابنا تصریح کرد: « ما در ساختار بسیج عراق از بسیج ایران الگو گرفتیم».
چنین راهکاری نیز در یمن با نیروی دست نشانده حوثی قابل رویت می باشد. لذا آنچه را که خامنه ای بعنوان « دگرگونی » در بوق و کرنا می کند , صرفا همان سیاست بغایت « دفاعی » با راه اندازی نیروهای دست نشانده ای است که تماما از «بیت » وی تامین فکری , مالی , تسلیحاتی , لجستیکی و مستشاری می شوند و وی از آنان با القابی مانند « جبهه مقاومت » نام می برد.
اما واقعیت دیگر در آن روی این سکه آن است که مقاومت مردم در ایران و کشورهای اسلامی و منطقه ای و بویژه وجود عمق تنفر از بنیادگرایی و تروریسم تا کنون تمامی محاسبات رژیم آخوندی را برای محقق ساختن رویایی بنام « امپراطوری » برهم زده است.