مهرداد هرسینی:بقول مرحوم بازرگان : اونیکه به ما… بود ,  کلاغ …….

ابواب جمع اطلاعات آخوندی و مشتی سوته دل در دنیای سیاست که بعضا دم و دنبالچه های دوایر اجنبی و دلارهای نفتی  هستند , به فرموده بیانیه ای امضاء کرده و از جمله نوشته اند :  «ما امضاکنندگان این بیانیه از آزادی بیان کودک‌سربازان سابق در سازمان مجاهدین و دیگر کودکانی که در سال ۱۳۶۹ توسط مجاهدین از خانواده‌هاشان در اردوگاه اشرف جدا شده و به کشورهای دیگر فرستاده شدند، حمایت می‌کنیم.»

دراین چند جمله سه دروغ بوضوح قابل رویت است. نخست آنکه عطف به تمامی داده های بین المللی بویژه از سوی ارتش ایالات متحده که در دوران اشغال عراق به بررسی های همه جانبه راه برده,  در سازمان مجاهدین  هیچ « کودک سربازی » وجود نداشته است , زیرا از فردای آتش بس میان رژیم خمینی و دولت وقت عراق , اساسا  جبهه جنگی وجود خارجی نداشته  و یا عملیات جنگی صورت نگرفته و لذا موضوع « سربازی » به صفت آموزش نظامی و یا مشارکت در هرگونه جنگی از پایه بی اساس , غیر واقعی و دروغ محض می باشد.

ثانیا خروج کودکان از قرارگاه اشرف و گسیل آنها به کشورهای دیگر , تماما بدون هرگونه پنهانکاری و با درخواست و موافقت خانواده ها صورت گرفته  بود , لذا چنین جمله بندی عامدانه ,  تنها با هدف گمراه کردن افکار عموم و در راستای مطامع و سیاست شیطان سازی می باشد

ثالثا امضا کنندگان آن , با ردیف نمودن این جمله  که ما « از آزادی بیان » حمایت می کنیم , تلاش دارند تا به خواننده چنین القآء نمایند که گوئیا نقض فاحش آزادی بیان از سوی مقاومت ایران  صورت گرفته است!!

 در حالیکه همگان می دانند که تنها روشنگری که از سوی این سازمان و یا دوستان و یاران مقاومت ایران  انتشار بیرونی یافته , صرفا در پاسخ به خزعبلات و توطئه هایی می باشد که در پشت آن اطلاعات آخوندی وسیاست راهبردی ولایی فقیه برای تشویش اذهان عموم علیه رزمندگان آزادی بوده است.

مضافا براین واقعیت نیز نمونتا  اظهارات خانم اکرم حبیب خانی, مادر امیر یغمایی , مبنی بر نقش پدر وی « اسماعیل یغمایی» در گسیل فرزندش « امیر » به عراق و تاکیدات مکرر وی برای ورود پسرش  به « ارتش آزادیبخش ملی» بوده است.

دراین رابطه نیز سندی به خط و امضائ اسماعیل وفا یغمایی منتشر گردیده که تا به امروز با سکوت عامدانه ازسوی وی روبرو شده است.

خانم حبیب خانی در این روشنگری از جمله تاکید کرده اند : « در سال ۱۳۷۶ وقتی من به عراق بازگشته بودم، متوجه شدم که امیر به نزد پدرش در پاریس آمده و با او زندگی می‌کند و در همان ایام شنیدم که اسماعیل یغمایی خواهان اعزام امیر به منطقه شده است که البته من نمی‌دانم چه قصد و نیتی از این کار داشت و انگیزه واقعی‌اش از این‌که او را بفرستد چه بود؟ آیا امیر مزاحم زندگی شخصی‌اش شده بود و می‌خواست او را از سر خودش باز کند و یا نیت دیگری در سر داشت؟! به‌هرحال دوستان شورایی و هزاران نفری که در کال کنفرانس با ۱۰کشور و ۱۷ مرکز ارتش آزادیبخش در روز یکشنبه ۹شهریور ۱۳۷۶ در مراسم انتخاب مسئول اول سازمان، حضور داشتند، شاهد بودند که یغمائی با چه اصراری درخواست کرد امیر به عراق بیاید، وقتی مسئول شورا گفت کمبود سن دارد، یغمایی گفت می‌تواند نزد مادرش برود؟». ( سایت ایران افشاگر)

واقعیت آن است که موضوع کودکان دیروز در دهه 80  ,  بخشی از کارزار پروپاگاندا و جنگ روانی از سوی وزارت اطلاعات رژیم ایران میباشد که اکنون خامنه ای و رئیسی در هراس از رشد  و نفوذ مقاومت ایران در داخل کشور ,  آن را مجددا در دستور کار خود قرار داده اند

نیم نگاهی به رسانه های حکومتی و بویژه آن بخش که مسئول پرونده مقاومت ایران و مجاهدین خلق می باشند, مهر تائیدی براین واقعیت است..

دراین رابطه دیکتاتوری آخوندی همچنان چند دستورکار در دست دارد. موضوعاتی مانند خانواده , دیدار والدین با فرزندان , طلاق و ازدواج , اینترنت و تلفن همراه  بخشی از این کارزار می باشند

حال فریاد وای « اسلاما» از سوی « علمای اسلام عزیز در دروس خارج» در حالی به آسمان بلند شده که هم دوست و هم دشمن مردم ایران , یعنی دیکتاتوری ولی فقیه بخوبی میداند که تنها راهکار برای مقابله با موج انقلاب در کشور , نشانه گرفتن نیروی رزمنده و بالنده آن می باشد.

لزومی به آوردن ادله برای  نیاز شدید خامنه ای کودک کش به راه اندازی این موج از تبلیغات گوبلز مآبانه نیست , زیرا همگان بخوبی می دانند که به چه میزان  روی آوردن جوانان به نیروی پیشتاز جنبش , بحران انقلابی در داخل کشور و عمق تنفر جامعه  از کلیت نظام آخوندی , سران رژیم را به وحشت انداخته است تا بدین سان موج سرنگونی نظام را بداخل جامعه برگردانند. این همان نقطه ورود حاکمیت به چنین موضوعات بغایت تحریف شده ای  می باشد.

گذشته از سناریوی تکراری , خسته کننده و آبکی که تا کنون بکرات در بوق های تبلیغاتی رژیم آخوندی در سینماهای کشور به صحنه آمده اند  و با تاکید براینکه  کارگردان , مبلغین و یا  اکتورهای فیلم کودک سربازان  ( نمونتا پدر و فرزند و عمو که تماما  در خدمت اطلاعات هستند ) ,   جملگی  بخشی از دوایر اطلاعاتی  ویا در چارچوب سیاست های راهبردی رژیم آخوندی قرار دارند,  باید به دستکاری های عامدانه و تحریف حقایق در رابطه با واقعیت های آن دوران اشاره نمود.

حال دراین راستا ایرانیان بحق از خود سوال می کنند که هزینه تهیه چنین فیلم هایی , آنهم در خارج از کشور و ارائه آن به یک فستیوال از چه منابعی تامین شده اند؟

در پشت این سناریو و به صحنه آوردن و تهیه فیلم علیه مجاهدین چه نهادی قراردارد؟

در ثانی رابطه امیر یغمایی با عموی خود در «انجمن نجات» به چه میزان در این پروژه نقش داشته است؟

آیا وی حاضر است تا آشکارا وزارت اطلاعات , دیکتاتوری ولی فقیه و سیاست های رژیم آخوندی را رسما و کتبا محکوم نماید؟

آیا حاضر است تا نقش و روابط خانوادگی خود با انجمن نجات , یکی از زیر شبکه های اطلاعات آخوندی را  برملا نماید؟

نقش مزدور نفوذی ایرج مصداقی , از توابین و همکار لاجوردی و حاج آقا کوشکی در شناسائی مبارزین و مجاهدین در سال های 60 , در این سناریو  به چه میزان بوده است؟

و آخر آنکه آیا علم کردن موضوع کودکان مجاهدین در خارج از کشور که رژیم آخوندی بطور شبانه روز در داخل با تهیه فیلم , نمایش, نمایشگاه ,  کتاب و جزوات  بروی آن کار می کند , اتفاقی است؟

به یقین پاسخ به این سوالات و بسیاری ابهامات دیگر که در حوصله این نوشتار نیست , سنگ محکی برای تمامی ادعا های مطرح شده ازسوی امضاء کنندگان این بیانیه می باشند. عدم پاسخ گوئی به این سوالت بحق نیز ترجمان همان مثل زیباست که می گوید : « تا سیه روی شود , هرکه در او غش باشد».