مهرداد هرسینی : ایران در آینه تاریخ – بخش سوم

واقعيت هاي  ملي شدن نفت

“ شما اشتباه ميكنيد. دستهاي خالي من بر قدرت من در ايران خواهد افزود و موقعيت مرا بيشتر تقويت خواهد كرد. اگربا دست پر ميرفتم در توجيه سازش و توافق خود براي مردم دچار اشكال مي شدم “

« دکتر مجمد مصدق – كتاب  جنگ قدرت ها در ايران »

پيرو حمايت و تظاهرات گسترده ي مردمي از اين اقدام دكتر مصدق ، شاه هراسان گرديد و دستور بازداشت روزنامه نگاران و مديران جرايد، از جمله شهيد دكتر حسين فاطمي را صادر نمود. به موازات اين اقدامات سركوبگرانه  وي  همچنين نمايندگان مجلس تهديد و مورد ارعاب قرار ميدهد  تا جاييكه آنان دست به تحصن زدند. مصدق در رابطه با كارشكنيهاي ديكتاتور و خانواده اش نطق مهمي ايراد كرد و از جمله گفت: 

“ نظر به اينكه ملت بيدار ايران خوب ميداند كه اين مضيقه ها بدست خدمتگران شركت غاصب نفت فراهم ميشود و دولت ما نيز از آنان پشتيباني نموده و به بهانه ي جلوگيري از اغتشاشاتي كه خود ايجاد كننده ي آن است، درصدد شكستن قلم و بريدن زبان اقليت و ملت ايران است، ما نمايندگان اقليت خود را موظف ميدانيم كه به كليه ي جهانيان اعلام كنيم كه هرگونه قراري نسبت به لايحه ي نفت در مجلس با توجه به مضيقه هايي كه ايجاد شده ، داده شود، مثل اقداماتي كه در دوره ي قرارداد 1933 شده، از درجه ي اعتبار ساقط است و ملت ايران را بهيچ وجه  متعهد نمي كند و رسما اعلام ميكنيم كه ملت ايران هر قراري غير از ملي كردن نفت را كه حق مسلم اوست، به رسميت نخواهد شناخت و اين مبارزه ي مقدس تا نيل به هدف همچنان ادامه خواهد داشت “

« نطق هاي دكتر مصدق – مجلد اول »

اكنون با فشار از سوي دكتر مصدق، دولت رزم آرا دست به سياست “ اتلاف وقت “ زده و در صدد است تا با طولاني كردن مسئله ي نفت،  آن را از اقبال و محبوبيت عمومي بياندازد. اين تاكتيك و فرار و گريز هاي آن تا اسفند ماه همان سال به درازا ميكشد و تا آن زمان شاه يكسري مذاكرات محرمانه و نيمه محرمانه با  دولت و شركت نفت انگليس انجام ميدهد.

 نخست  در اسفند ماه بود كه بدليل دستيابي به فرمولبندي مناسب تري، ورق برگشت.   در تاريخ  16 اسفند رزم آرا بدست “ خليل طهماسبي “ در مسجد شاه هدف سوء قصد قرار گرفت و كشته شد.  اين امر موجي از شادي در بين مردم  برانگيخت و تضادهاي موجود را به نقطه ي قليان خود رساند. در پي اين سوء قصد علا بلافاصله دولت نيم بندي را براه انداخت و در چنين فضايي بود كه سرانجام كميسيون نفت گزارش خود را به مجلس چنين ارئه نمود:

“  مجلس شوراي ملی

نظر به اينكه ضمن پيشنهاد واصله به كميسيون نفت، پيشنهاد ملي شدن صنعت نفت در سراسر كشور مورد توجه و قبول كميسيون قرارگرفته و ار آنجاييكه وقت كافي براي مطالعه در اطراف اجراي اين اصل باقي نيست، كميسيون مخصوص نفت از مجلس شوراي ملي تقاضاي دو ماه تمديد مينمايد. بنا بر ماده ب  واحده ذيل دو فوريت براي تصويب تقديم مجلس شوراي ملي مينمايد:

ماده واحده – مجلس شوراي ملي   تصميم مورخ 17 اسفند 1329 كميسيون مخصوص نفت را تاييد و با تمديد مدت موافقت مينمايد “

« خاطرات و تالمات مصدق »

با اين “ ماده ي واحده“ نهضت ضد استعماري به پيروزي بزرگي براي مردم ايران رسيد و نفت ايران پس از قريب پنجاه سال به همت دكتر مصدق ملي اعلام شد. مجلس نيز  در تاريخ 29 اسفند 1329 با اكثريت آراء متن فوق را تصويب نمود و بدين ترتيب زمينه  را براي “ نخست وزيري “ رهبر نهضت ملي هموار كرد. اين لايحه در ارديبهشت 1330 به امضاء شاه رسيد و در خرداد همانسال كار خلع يد از شركت نفت انگليس آغاز گرديد. 

در خصوص اوضاع و احوال آنروز و مجموعه فشارهاي بين المللي بر دولت ملي ،  دكتر مصدق طي نطقي در تاريخ بيستم تير 1330 درمجلس شوراي ملي ميگويد:

“ اكنون كه آفتاب عمر من به لب بام رسيده و دير يا زود بايد به راهي بروم كه همه ناگزير خواهند رفت. ولي چه زنده باشم و چه نباشم اميدوارم و بلكه يقيين دارم كه اين آتش خاموش نخواهد شد و مردان بيدار كشور اين مبارزه ي ملي را آنقدر دنبال كنند تا به نتيجه برسد. اگر قرار باشد در خانه ي خود آزادي عمل نداشته باشيم و بيگانگان بر ما مسلط باشند و رسته بر گردن ما بگذارند و ما را به هر سوي كه ميخواهند بكشند، مرگ بر چنين زندگي ترجيح دارد . مسلم است كه ملت ايران با آن سوابق درخشان تاريخي و خدماتي كه به فرهنگ و تمدن جهان كرده است، هرگز زير بار اين ننگ نميرود. 

امروز مبارزه ي بزرگي را ملت ما شروع كرده كه هيچكس از ابهت آن غافل نيست. البته در اين گونه جنبش هاي اجتماعي بايد در مقابل هرگونه محروميت ايستادگي كرد و در برابر آن آماده بود. هيچ مبارزه يي هر قدر كوچك و ناچيز باشد به آساني به نتيجه نمي رسد. تا رنج نبريم، گنج ميسر نمي شود. در اين راه نيز سعي ناكرده به جايي نتوان رسيد “

« نطق هاي دكتر مصدق »

ادامه دارد